حسین سهیلیزاده، کارنامه متنوعی دارد. او در طول سالها فعالیتش در تلویزیون تلاش کرده سریالهایی با موضوعهای اجتماعی، سیاسی، دینی، کودک و طنز بسازد. در اینباره میتوان به سریالهای جنگلبانان کوچک، خانه آرزوها، رستوران خانوادگی، آخرین گناه، ترانه مادری، دلنوازان، فاصلهها، افزونهخواه کوچک، سه پنج دو، سراب، روزهای اعتراض، آخرین دعوت و دختران حوا اشاره کرد. هریک از این سریالها، مخاطبان خودش را در زمان پخش داشته است. گرچه برخی سریالهای او توانسته بیننده بیشتری را جذب کند. سهیلیزاده با ساخت سریال آوای باران توانست مخاطبان زیادی را پای تلویزیون بنشاند که به جد پیگیر ماجراهای زندگی باران بودند. این سریال روایتگر زندگی دختری به نام باران بود که بعد از به زندان افتادن پدرش از ترس نادر و زیور (سام درخشانی و الهام چرخنده) از خانه فرار میکند و به زندگی خیابانی پناه میبرد و بعد از آن درگیر ماجراهای مختلفی میشود. با سهیلیزاده درباره این سریال به گفتوگو نشستیم.
تعلیق، لازمه هر قصهای است و شما همراه نویسندگان سریال آوای باران تلاش کردید گرههای زیادی در قصه این سریال ایجاد کنید تا مورد توجه مخاطبان قرار بگیرد، اما تعلیقهای ده قسمت پایانی تا حدودی برای مخاطب آزاردهنده بود. به نظرتان بهتر نبود در این قسمتهای پایانی پدر و دختر را زودتر به یکدیگر میرساندید و بعد بیننده شاهد ماجراهای دیگری مثل بازپس گرفتن اموال طاها و سرانجام نادر و... بود؟
به نظر من همین تعلیقها باعث موفقیت سریال آوای باران شد. تعلیقهایی که نویسندگان برای این کار طراحی کرده بودند. خیلی خوب بود و من هم تلاش کردم در اجرا آن را پرورش بدهم. بیننده با دیدن قسمتهای پایانی انتظار داشت که زودتر پدر و دختر به هم برسند و این انتظار هم طبیعی است. شاید تا حدودی این انتظار طولانی شد و بیننده را مقداری عصبی کرد، ولی اضطراب مخاطب به آن زیاد نبود که او را آزرده کند.
از سوی دیگر این تعلیقها به درام قصه خیلی کمک کرد. وقتی بیننده پیگیر سریال است، یعنی آن را دوست دارد و علاقهمند است که این تعلیقها را ببیند. معتقدم اگر قرار بود ما زودتر پدر و دختر را به هم میرساندیم قصه ما به پایان میرسید و ما داستانی برای بازگو کردن نداشتیم. هدف ما این بود که در نهایت پدر و دختر به هم برسند، اما تعلیقها به جذابیت قصه افزوده و برای مخاطب آزاردهنده نبود، بلکه برایش لذتبخش بود.
ولی حرف مردم در کوچه و خیابان چیز دیگری بود و مرتب میگفتند که چرا این پدر و دختر به هم نمیرسند و هربار که به هم نزدیک میشوند، اتفاقی پیش میآید.
نه، آنقدر که شما میگویید، آزاردهنده نبود. البته ما میتوانستیم یک یا دو قسمت زودتر پدر و دختر را به هم برسانیم، اما خاصیت نمایش تعلیق است و ما سعی کردیم کارمان را درست انجام دهیم.
شما جزو آن دسته از کارگردانان هستید که مخاطب برایتان اهمیت دارد و برای نظراتش اهمیت قائل هستید. با توجه به اینکه بخشهایی از تولید سریال آوای باران همزمان با پخش بود، آیا از واکنشهای مردم برای ادامه کارتان ایده میگرفتید؟
ما چارچوب کلی برای سریال آوای باران داشتیم و براین اساس جلو میرفتیم. واکنشهای مردم بر کارمان تاثیر داشت، اما نه تاثیر بنیادی، چون از قبل به بیننده فکر کرده بودیم و آنطور که پیشبینی کرده بودیم، مخاطب هم با سریال همراه شد و جواب خــوبی هم از مردم گرفتیم. در مجموع میتوانم بگویم واکنشهای مردم نسبت به این سریال باعث تغییرات جزیی در 10 تا 20 درصد پایان کار شد، ولی همانطور که گفتم تغییرات بنیادی به وجود نیاورد.
در قسمت پایانی سریال آوای باران سرنوشت نادر نامعلوم است و نشان داده نمیشود که آیا فرید به دنبال پدر و مادرش میگردد یا نه. این پایانهای آزاد را برای این گذاشتید که سری دوم سریال را بسازید؟
خدا نکند که این اتفاق بیفتد! خوشبختانه بیشتر سریالهایی که ساختم با استقبال مردم روبهرو شده و طبق نظرسنجیها رضایت مخاطبان هم بالا بوده است، اما این مساله باعث نشده که به فکر ساخت سری دوم باشم، چون هیچ وقت اعتقادی به ساخت سری دوم نداشته و ندارم. ترجیح میدهم به جای اینکه انرژیام را صرف ساخت سری دوم اثری کنم یک اثر جدید را از ابتدا خلق کنم، آن هم با قصه و شخصیتهایی که دوست دارم. بنابراین هیچ وقت سری دوم اثری را نخواهم ساخت. گرچه در کارهای قبلیام که پرمخاطب بودند این پیشنهاد به من شد، ولی انجام ندادم.
اما سریسازی در سینما و تلویزیون دنیا هم مرسوم است، چطور شما اعتقادی به سریسازی ندارید؟
فکر میکنم در سری دوم نتیجهای که میخواهم، به دست نخواهم آورد. معتقدم ظرف کار همانی است که اول ساخته میشود. من انگیزهای ندارم که بخواهم سری دوم کارهایم را بسازم. البته این اعتقاد شخصی من است و درباره کار همکارانم که سری دوم یا سوم اثری را میسازند، اظهارنظر نمیکنم، ولی مطمئن باشید سری دوم آوای باران ساخته نخواهد شد.
اکثر سریالهایی که کارگردانی کردهاید با استقبال مخاطبان روبهرو شد. روزی که ساخت سریال آوای باران را شروع میکردید، فکر میکردید خودتان رکورد بینندگان آثار قبلیتان را بزنید؟
واقعیت این است که من بعد از سریال تلویزیونی دختران حوا یک سال و نیم کار نکردم. فکر میکنم این سریال را سال 90 ساختم و 91 پخش شد. بنابراین بعد از این سریال میخواستم با یک قدم محکم برگردم و یک سریال خوب بسازم.
ما تولید این سریال را از تابستان آغاز کردیم. از همان ابتدا حسم این بود که سریال تلویزیونی آوای باران میگیرد، ولی این میزان استقبال فراتر از انتظارم بود. ما پیشبینی میکردیم 60 تا 70 درصد بیننده داشته باشیم، اما مشاهدات عینی نشان میدهد که مخاطبان این سریال خیلی بیشتر بودند، هرچند هنوز آمار رسمی اعلام نشده است.
آوای باران توانست حتی نظر مردمی را که سریالهای ماهوارهای را میبینند به خود جلب کند و این یک موفقیت خوب برای آوای باران است.
یعنی شما از همان ابتدا قصد داشتید با سریالهای شبکههای ماهوارهای رقابت کنید؟
در طول پخش سریال میشنیدیم که مردم به جای دیدن سریال ماهوارهای، آوای باران را تماشا میکنند. من شخصا علاقهای به سریالهای ماهوارهای ندارم، اما سریال خارجی زیاد میبینم، ولی با نگاهی اجمالی به چند سریال تُرک، احساس کردم که این آثار توهین به مخاطب است و آن را دنبال نکردم. بنابراین حسم این است که آوای باران ساختارشکنی کرده است. امیدوارم ساخت چنین آثاری تداوم داشته باشد تا نظر مردم را به سمت سریالهای تلویزیون خودمان جلب کند.
با توجه به استقبال زیاد مخاطبان از سریال آوای باران کار شما در تولیدات بعدی سخت شده است، آیا تصمیمی برای کار بعدیتان گرفتهاید؟
بله،کار بعدی را انتخاب کردهام. باز هم درباره یک معضل اجتماعی کار خواهم کرد که در جامعه خیلی فراگیر است، ولی در حال حاضر نمیتوانم توضیحی درباره آن بدهم، اما امیدوارم بتوانم مثل آوای باران یک اثر موفق دیگر بسازم. فعلا روی طرح این سریال همراه با نویسندگان آوای باران کار میکنیم. اگر به طرح منسجم و خوبی برسیم سریال دیگری درباره معضلات اجتماعی میسازم.
درباره انتخاب آزاده زارعی برای نقش باران بگویید، آیا فیلم سینمایی «آمین خواهیم گفت» را دیده بودید که او را انتخاب کردید یا به شما معرفی کردند؟
نه، من این فیلم را ندیده بودم و آزاده زارعی را به من معرفی کردند. زمانی که برای نقش باران تست داد، انتخاب را مشروط کردم و گفتم باید دو ماه پیش امیر دژاکام تمرین بیان کند، حتی به او گفتم که اگر بهتر از تو پیدا نکردم، تو باران خواهی بود.
تا این که بعد از طی دوره فن بیان، یک روز به دفتر آمد و من در لپتاپش دو سکانس از فیلم سینمایی آمین خواهیم گفت را دیدم، اما انتخاب ما قبل از این ماجرا بود، حتی تا به امروز این فیلم را کامل ندیدم و تنها دو سکانس از بازی آزاده زارعی را دیدم. قبل از آن شناختی از بازیاش نداشتم و فکر میکردم تاکنون در کاری بازی نکرده است.
با توجه به این که باران از طبقه مرفه جامعه است، بنابراین مخاطب انتظار دارد بارانی را در بزرگسالی میدیدند که چهره و فیزیک شیکی داشته باشد. خودتان نظرتان چیست؟
ما این ظرافت را در کودکی باران میبینیم، اما باید بپذیرید که هیچکس نمیتواند شرایط محیطی را نفی کند. باران سالها در میان متکدیان بزرگ شده است. طبیعی است که او مثل آنها شود و فرسایش در فیزیک او دیده شود. ما بیشتر تلاش کردیم که شباهت نزدیکی بین چهره دو بازیگر کودکی و بزرگسالی باران باشد. بنابراین آگاهانه این کار را انجام دادیم تا مردم هم با باران همذاتپنداری کنند.
یکی از ویژگیهای کار شما در چند سال اخیر جذب بازیگران جوانی است که تا به حال مقابل دوربین نرفتهاند. بدون تردید کار کردن با چنین بازیگرانی کار شما را سختتر و فرسایشی میکند تا آموزش لازم را به این بازیگران بدهید. چرا این خطر را انجام میدهید؟
واقعیت این است که در سینما و تلویزیون مدتهاست بازیگر جوان تربیت و معرفی نمیشود. به همین دلیل اگر برای یکی از نقشهای قصه نیاز به یک جوان بیست تا بیست و دو ساله داشته باشیم، متاسفانه چند انتخاب بیشتر نداریم و آنها هم بیشتر سی ساله هستند. بنابراین باید این خلأ پر شود.
برای هر نقش از 500 تا 1000 نفر تست میگیریم. البته آنهایی که اطلاع پیدا میکنند برای تست میآیند، اما جوانهای مستعدی که در شهرستان هستند از این فراخوانها بیاطلاع هستند. ما باید نیروهای جوان را آموزش بدهیم و آنها را در مسیر درست قرار بدهیم.
استفاده از بازیگران جدید هم برای کار خودم خوب است که چهرههای جدید را معرفی میکنم و هم این که به جوانان مستعد کمک میکنم تا مسیرشان را پیدا کنند. معرفی این جوانان به عهده من است، اما بقیه ماجرا به همت و پشتکار خودشان بستگی دارد که با تمرین روز به روز کارشان را بهتر کنند. ما به عنوان هنرمند وظیفه داریم رسالت خودمان را انجام بدهیم.
در میان بازیگران سریال آوای باران، نقش شکیب با بازی مهران احمدی از همه خاصتر بود هم به لحاظ گریم و هم فرم بازی. شما خودتان تا چه میزان به او ایده دادید؟
مهران احمدی بازیگر خلاقی است. من از همه بازیگران این سریال دفاع میکنم. تمام پیشکسوتان در این سریال بسیار خلاق بودند و همه با ایده سر صحنه حاضر میشدند. اگر بخواهم منصفانه نگاه کنم باید بگویم که این کار گروهی بود.
نوید فرحمرزی طراح گریم برای در آوردن شخصیتها کمک زیادی کرد تا تیپها همانی باشد که میخواهیم. در ارتباط با شخصیت شکیب باید بگویم که من به مهران احمدی گفتم که ذهن من خالی از شکیب است، چون آدمهای متفاوت مثل شکیب زیاد دیدهام، اما نمیدانم که باید چطور این شخصیت را در بیاوریم.
ایدههای احمدی، گریم فرحمرزی، شخصیتپردازی نویسندگان و کارگردانی خودم در کنار هم باعث شد تا مجموعهای شکل بگیرد. بنابراین نمیتوان گفت ایدههای سریال آوای باران از آن یک نفر بوده و برای یک نفر مصادره شود. ما سعی کردیم شخصیتها در یک اثر نمایشی به بهترین شکل و با یک کار گروهی منسجم درست انجام شود.
شما خودتان در یکی از صحنهها در قسمت پایانی سریال که زیور مشغول گدایی بود، به اندازه چند ثانیه بازی کردید. چطور شد تصمیم گرفتید خودتان هم در سریال حضور داشته باشید؟
من علاقهمند هستم در هر کاری که میسازم امضای خودم را هم بگذارم. این اتفاق اولین بار نبود که افتاد و در سریال دلنوازان هم این کار را انجام داده بودم.
با تمام فراز و نشیبهایی که برای تولید سریال آوای باران داشتید، اگر بخواهید به خودتان نمره بدهید، چه نمرهای میدهید؟
من اصولا به کارم نمیتوانم نمره بدهم، اما باید بگویم که از این کارم خیلی راضی هستم. در سریال تلویزیونی آوای باران یک معضل اجتماعی را مطرح کردم که کمتر در سینما و تلویزیون توجه شده بود. البته تلاش کردیم سیاهنمایی نکنیم و نگاه واقعگرایانه داشته باشم، چون این آدمها در جامعه ما وجود دارند و زندگی میکنند.
ما سعی کردیم وارد یکی از زندگیهای این شخصیتها شویم. افرادی مثل شکیبها در جامعه هستد و بچهها را استعمار میکنند. لازم بود تلنگری در این باره زده شود که ما در سریال آوای باران این کار را انجام دادیم. ما هر روز در چهار راهها با این بچهها روبهرو میشویم و راحت از کنارشان عبور میکنیم. گاهی هم به آنها ترحم میکنیم و پول میدهیم، فارغ از این که بدانیم این پول به کجا میرسد. این بچهها برای خودشان کار نمیکنند بلکه درآمدشان به جیب کس دیگری میرود.
هدف ما از تولید سریال آوای باران زدن تلنگر بود، نهاینکه بخواهیم ریشهیابی کنیم. ساخت سریال آوای باران من را خیلی راضی کرد و با وجود مشکلات بودجه که در سازمان وجود دارد، اما تهیهکننده نگذاشت به گروه سختی تحمیل شود، حتی صحنههای خارج از ایران هم براحتی کار کردیم. در مجموع ظرف پنج ماه 40 قسمت از سریال را به دور از اضطراب به پخش رساندیم که این حاصل یک کار گروهی خوب بود.
فاطمه عودباشی / گروه رادیو و تلویزیون/ جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد