جام جم سرا:
● «آش» بمعنای «زندگی» است.
● آش در فارسی میانه «با» نام داشت که از ریشهٌ «به آو» است.
● «با» انواع مختلفی داشته «و دارد» ـ مثال از مثنوی مولوی:
من سپاناخ توام هر چم سَزی ___ یا تُرُش با، یا که شوربا میپزی
«سپاناخ» از ریشهٌ «اِسپاناخ» است که امروزه «اسفناج» نامیده میشود.
نامهای «آش» در زبانهای کنونی ایران:
● فارسی عامیانه: «آَش».
● خراسانی: «آش؛ بلغور».
● کردی: {چیشت؛ ئاش؛ پریوله؛ چاشت؛ نیسک؛ برویش؛ دانه کولانه؛ ساروین؛ شوباو «شوربا»؛ شیو؛ پاروکله؛ چاشتی؛ گرار} {ضمناً آب چلو را «آشاب» ◄ «آش + آب» مینامند}.
● سمنانی: «شوربا».
● لارستانی: «شوربا».
● هرمزگانی: «کُلُم با kolom. bā».
توضیح اینکه «با» انواع مختلفی داشته و دارد که تنوع آن نزد کردها بیش از هر جای دیگر است.
بطور کلی میتوان انواع ـ «آش» یا همان «با» ـ را به سه گروه تقسیم کرد:
۱ـ «شوربا» که عموماً با حبوبات یا گندم یا جو و یا برنج و یا مخلوطی از این مواد+نمک پخته میشد.
۲ ـ «تُرُش با= آش ترش» که حاوی مواد قبلی + گیاه تُرُشَک، یا دوغ، یا آبغوره و یا کشک بود.
۳ ـ «شیر با= شیرین با» که عموماً از «برنج یا نشاسته + شیر + شکر + گلاب» پخته میشد.
بسا پنداشته شود که «شوربا» متداولترین نوع «با» بوده و هست؛ اما این طور نیست زیرا در دوران ساسانیان، نام «شیر با» به سبب اضافه شدن «هیل= هِل» به مواد اولیهٌ آن، به «هِل با» تغییر کرد... تا پس از ظهور اسلام و انقراض ساسانیان و تسلط اعراب بر ایران... عربها که «هِل با» را خوشمزه یافتند، پختن آن را آموختند و آن را «حلوا» تلفظ کردند و در تمام قلمرو خود رواج دادند ب طوری که حتی ما خود نیز «هِل با» را «حلوا» مینامیم و میپنداریم که این یک لفظِ عربی است.
حلوای ایرانی وقتی به عربستان رفت و بازگشت، خوشمزهتر شد ب طوری که امروزه «حلوای مسقطی»، معروفترین حلوای خاورمیانه است.
کلمات عربی زیر از کلمهٌ فارسی «هِل با» اخذ و مشتق شدهاند:
«حِلو helow»= خوب؛ خوش؛ شیرین؛ گوارا؛ عالی.
«حِلوَ helwa»= به به؛ آفرین؛ عالی؛ خوب؛ خوش؛ خوش آمدید.
«حَلَویات halaviyāt»= شیرینی جات.|پی سی فورس|
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد