الهام چرخنده اولین بار در فیلم سینمایی «شب یلدا» به کارگردانی کیومرث پوراحمد درخشید و در حالی که همچنان در اوج بود از ایران رفت. بعد از بازگشت به کشور در فیلم سینمایی «دامنههای سفید» به کارگردانی محمدابراهیم معیری بازی کرد که از آن به عنوان یک تجربه عجیب یاد میکند؛ چرخنده در این فیلم در سرمای زمستان همراه یک عقاب در دامنههای پربرف البرز نقشش را ایفا کرد. این فیلم در جشنواره فیلم فجر امسال شرکت دارد.بازی در نقش یکی از اعضای سازمان مجاهدین خلق، تجربه بعدی چرخنده بود که در سریال «پروانه» به کارگردانی جلیل سامان میسر شد و او به خاطر همین نقش، سال گذشته در جشنواره تلویزیونی جامجم نامزد دریافت جایزه نقش مکمل زن شد. این شبها چرخنده را در سریال «آوای باران» در نقش زیور میبینیم که زنی رند، حیلهگر و جاهطلب است. او پیش از آوای باران در سریال «آسمان من» به کارگردانی محمدرضا آهنج نیز بازی کرده که هنوز به نمایش در نیامده است و در این سریال نقش یک تروریست را بازی میکند.با چرخنده درباره نقش زیور و دیگر کارهایش گفتوگو کردیم و او ضمن اشاره به نام تکتک عوامل سریال آوای باران و تشکر از همه آنها، از تماشاگران خواست حتما بیننده سریال باشند، چرا که به اعتقاد چرخنده آوای باران تازه جان گرفته و قرار است شاهد سرنوشتهای متفاوتی برای تک تک شخصیتهای این سریال باشیم که اصلا نمیشود آنها را حدس زد!
دو جنس بازی متفاوت برای زیور طراحی کردهاید؛ در بخش اول بسیار اغراق شده بازی کردید و در بخش دوم که زمان معاصر را به تصویر میکشد بازیتان متعادلتر شده است. این مساله عمدی بود یا به آماده نبودن فیلمنامه مربوط میشود؟
در همان طرح اولیه هم مشخص بود زیور را در دو برهه زمانی خواهیم دید. هر بازیگری برای رسیدن به نقش، تکنیکهای خاص خودش را دارد و من هم تحلیل خودم را از این شخصیت داشتم و باید از آقای سهیلیزاده به خاطر اعتمادشان تشکر کنم. بگذارید اشاره کنم به نظر منتقدان عزیزی که به این سریال، همه شخصیتهای آن و بخصوص به شخصیت زیور لطف داشتند و مرا نقد کردند؛ به اعتقاد این دوستان در بخش اول که مربوط به دهه 70 است، بازی من کمی اغراق شده بود و به مرور برای نشان دادن سن و سال زیور، همه اینها دچار تغییر شده است. طوری که میبینید در نوع گویش، بیان، ریتم، حرکت چشمها، نگاه، حرکت دستها و... تغییراتی ایجاد کردهام که همه این موارد با هماهنگی و همفکری آقای سهیلیزاده و نتیجه اعتماد ایشان به من بوده است.
رفتار زیور صرفا به دلیل گذشت زمان و بالا رفتن سنش اینقدر تغییر میکند؟
به خاطر بالارفتن سنش و تغییر طبقه اجتماعیاش. تغییر محیط و فضای زندگی آدمها باعث تغییر رفتار و دیدگاه آنها میشود چراکه افراد تحت تاثیر فضای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی طبقه و جایگاهشان قرار میگیرند. تحلیلهای خودم را درباره این نقش داشتهام و امیدوارم در اجرای آن موفق شده باشم.
دقیقا چه تحلیلی؟
گذشته و خاستگاه اجتماعی زیور در بستر فیلمنامه روایت میشود و ماجراها و زندگی فعلی او هم به تصویر کشیده شده است؛ مخاطب میداند زیور از چه خانوادهای است و مثلا به گفته خودش، نیمی از عمرش را در زیرزمین نمور خانه ناپدریش گذرانده و حتی فکر میکند این شیوه برای تربیت بچه مناسب است. شخصیتی مثل او ملموس است و همه ما جایی کسی شبیه زیور را دیدهایم. من بارها از مردم، شنیدهام که زیور شبیه یکی از اطرافیانشان است یا حتی شبیه خودشان!
پس برای پیدا کردن این نقش خیلی هم دچار دردسر نشدهاید!
شاید نقش زیور ما به ازای مشخصی نداشته باشد، اما هر کدام از رفتارها و خصوصیت او را این طرف و آن طرف دیدهایم و او برآیند این تجربههاست. در ضمن فیلمنامه به اندازه کافی زیبا و دقیق به زیور و بقیه شخصیتها پرداخته و براحتی میشد با خواندن متن او را پیدا کرد.
چقدر از این نقش ساخته شماست و از ایدهها و نظرات شما شکل گرفته است؟
اجازه بدهید این طوری به موضوع نگاه نکنیم. نقش زیور مثل همه نقشها توسط یک نویسنده نوشته شده، یک کارگردان بازیگر را هدایت کرده تا در نهایت نقش خلق شده و به ظهور رسیده است. همه عوامل دست به دست هم دادهاند تا زیور شکل بگیرد. طبیعی است ، من تحلیل خودم را از نقش داشتهام و به عنوان یک بازیگر حرفهای حتما باید بتوانم نقشم را تحلیل کنم، اما در کنار من مذاکره با نویسنده و کارگردان و حتی عوامل فنی مانند تصویربردار، نورپرداز، گریمور کمک کرده تا بتوانم آن را به بهترین شیوه اجرا کنم. با همه اینها در نهایت کارگردان تصمیم میگیرد که یک نقش چگونه ارائه شود. برای نقش زیور مثل همه نقشهای دیگر عوامل زیادی زحمت کشیدهاند از طراح نور و گریم تا بازیگران مقابل و خیلی چیزهای دیگر، اما در نهایت من بازیگری هستم که این شانس را دارم که مورد توجه قرار بگیرم.
کامل نبودن فیلمنامه، کار شما را برای تحلیل نقش و برنامهریزی برای بازی سخت نکرده است؟
طرح فیلمنامه از ابتدا مشخص بود. هر کارگردانی به یک شیوه کار میکند و آقای سهیلیزاده هم صلاح دیدند لحظه به لحظه پیش برویم که به نظر من اصلا بد نیست. در زندگی عادی هم هیچ کسی از چند دقیقه بعد خبر ندارد، همه ما در لحظه زندگی میکنیم. البته درباره سریال آوای باران طرح کلی داستان مشخص بود چون اگر بجز این بود اصلا ساخته نمیشد.
جایی خواندم پیامکی رسیده و شما را به روز قیامت حواله دادهاند! درست است؟
بله. شب اربعین از عزیزی که افتخار آشنایی با ایشان را تا امروز نداشتهام، یک پیامک دریافت کردم با این مضمون: حوالهات باشد به همین روز عزیز و آقا امام حسین(ع). در وهله اول بسیار جا خوردم و نگران شدم، اما بعد فکر کردم خداوند رسالت عجیبی بر دوش من گذاشته است که الان جا دارد از طریق روزنامه شما بگویم آرزوی قلبی من این است که بار دینی، اخلاقی و اجتماعی که فیلمنامه و بخصوص شخصیت زیور انتقال میدهد و وظیفهای را که بر دوشم گذاشته شده چنان به نمایش بگذارم که مخاطب از آن بهره ببرد و در نهایت بازگشت عملم آن اتفاقی باشد که خداوند برایم مقدر کرده است.الان به این فکر میکنم اگر این نقش را طوری بازی کردهام که آدمها اینقدر از نحوه عملکرد زیور متنفر شدهاند، حتما توانستهام وظیفهام را انجام بدهم و خداوند توفیق این کار را به من داده است.
نقش یک زن خیانتکار، عضو سازمان مجاهدین، زن حیلهگر و تروریست کافی است به این نتیجه برسیم وسوسه بازی در نقشهای منفی در وجود شما خیلی قوی به نظر میرسد!
من خیلی با اصطلاح نقش منفی موافق نیستم، چون نقشمنفی نیست، بلکه عملکرد شخصیتها منفی است. من باز اشاره میکنم به نوشته یکی از منتقدان که نوشته، الهام چرخنده بازیگر نقشهای سخت است. شاید انتخابشدن برای این نقشها به خاطر شخصیتم، بیانم، نوع نگاهم یا فیزیکم باشد یا به این دلیل که ورزش رزمی کار کردهام. درست نمیدانم چرا، اما احساس میکنم نوع خاصی از نقشهای منفی به من واگذار میشود. وسوسه بازی در نقشهای سخت هر بازیگری را درگیر میکند و اگر قرار باشد یک بار دیگر من نقش زیور را بازی کنم شباهتی به زیور فعلی نخواهد داشت.
چرا؟
چون زیور فعلی خلق شده و شما آن را دیدهاید. قرار نیست در نقشهای منفی خودم را تکرار کنم. همچنان که عاطفه در سریال پروانه هم منفی بود اما شباهتی به زیور ندارد. حتی بسیار تلاش کردهام زیور در بخش دوم سریال با بخش اول متفاوت باشد و این دو نقش با مهناز در شب یلدا فرق دارد. در اجرای نقشهای منفی به این فکر میکنم که خداوند انسانها را بد نمیآفریند و هیچ آدمی به طور کامل منفی نیست. هر شخصیتی هر قدر هم منفی باشد، رگههایی از صفات خوب دارد و میتوان از همین مساله برای جذب مخاطب بهره گرفت.
شما شعر میگویید، در زمینه آواز هم فعالیت میکنید، به عنوان بازیگر مطرح هستید و الان از صحبتهایتان فهمیدم در زمینه ورزش رزمی هم فعال هستید. ظاهرا از هر استعدادی در وجودتان بهره میبرید. درست است؟
سرودن شعر را از سالهای خیلی دور آغاز کردهام و به آن دسته از مخاطبانم که قلم مرا دنبال میکنند این نوید را میدهم که یک مجموعه دکلمه برایشان آماده کردهام. در مورد آواز هم ترجیح میدهم فعلا در موردش حرف نزنیم تا به وقتش. برویم سراغ پرسش بعدی!
بسیار خب. برای بازی در سریال پروانه نامزد جایزه نقش مکمل زن هستید. از آنجا که این نقش خاص یا به اصطلاح جایزه بگیر بود، هنگام بازی به جایزه و دیده شدن فکر میکردید؟
من بیشتر از این نقش به جلیل سامان اعتقاد داشتم. خداوند خیلی دوستم داشته که فرصت همکاری با کارگردانهای خیلی خوب کشورمان را برایم فراهم کرده است. زمانی که با جلیل سامان درباره نقش عاطفه حرف زدم، احساس کردم ایشان بشدت حرفهای است و بر کارش تسلط کامل دارد. از آنجا که ایشان علاوه بر کارگردانی، نویسندگی سریال پروانه را به عهده داشت، خیلی خوب مرا درباره این نقش توجیه کرد. در ضمن کتابهایی تهیه کردم و خواندم تا درباره مجاهدین بیشتر بدانم. گریم و لباس در کنار توصیههای کارگردان و تحلیلهای خودم باعث شد عاطفه خلق شود؛ عاطفهای که خیلی زیاد دوستش دارم.
چقدر احتمال میدهید برنده جایزه شوید؟
شکی نیست کسی که جایزه مرا به عنوان یک بازیگر تائید میکند، باعث میشود خانوادهام خوشحال شود و برای هر بازیگری اعتماد به نفس ایجاد میکند، اما بیشک دیگر همکاران من که نامزد دریافت جایزه در این بخش هستند از همه توانشان بهره گرفته و کارشان را بخوبی انجام دادهاند. معتقدم جایزه نصیب کسی میشود که خداوند برایش مقدر کرده است. من دوست دارم اگر قرار است این جایزه از آن من شود حتما توفیق برنده شدن را داشته باشم. چون جایزه باعث میشود احساس مسئولیت بیشتری داشته باشم، رسالتم سنگینتر شود و سعی کنم بیشتر به انسان بودن نزدیک شوم.
وقتی به ایران بازگشتید، فکرش را میکردید بتوانید چنین نقشی را به دست آورید؟
وقتی برگشتم خیلیها نمیدانستند و مثل الان نبود که دوستان لطف میکنند برایم فیلمنامه میفرستند و مرا به کار دعوت میکنند. در آن زمان چند تلهفیلم به من پیشنهاد شد که نتوانستم در آنها بازی کنم؛ البته نه به دلیل تلهفیلم بودن. من برای کار هنری احترام قائلم، دلیلش این بود که فیلمنامهها درگیرم نکردند. در سرنوشت من مقدر شده بود با آقای سامان آشنا شوم و در کار ایشان بازی کنم. البته دامنههای سفید را قبل از پروانه بازی کرده بودم و بعد از آن نقش عاطفه به من پیشنهاد شد. باور میکنید من به محض این که فیلمنامهای را میخوانم همین که اسم شخصیت به گوشم میخورد چیزی در درونم میگوید الهام تو این نقش را بازی میکنی. شاید باورتان نشود که من چند وقت اخیر برای دو نقش در دو کار مختلف قرارداد بستم، اما قسمت نشد آنها را بازی کنم و این را از همان ابتدا میدانستم؛ قلبم میگفت تو این نقشها را بازی نمیکنی!
پس چرا قرارداد بستید؟
به دلایل مختلف، مثلا نقش سختی بود که وسوسهام میکرد یا دوستانی از من دعوت به همکاری کرده بودند که اصلا دلم نمیخواست به لطف و محبت آنها نه بگویم. من به ندای قلبم بیتوجهی کردم و این نقشها را پذیرفتم، اما در نهایت شرایط و تقدیر اجازه نداد آنها را بازی کنم. شاید کمی عجیب باشد، اما من با قلبم تصمیم میگیرم؛ فکر میکنم همه آنها که کار هنری میکنند همین طوری هستند. آدمهایی مثل من، احساساتشان کف دستشان است.
آذر مهاجر / گروه رادیو و تلویزیون
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی اصغر هادیزاده، رئیس انجمن دوومیدانی فدراسیون جانبازان و توانیابان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد