او بعد از روی کار آمدن رضا خان از جمله منتقدان سیاست دین‌زدایی بود

26 دی، مرگ مشکوک آیت‌الله‌زاده ‌خراسانی

آیت‌الله میرزامحمد آقازاده‌خراسانی فرزند دوم مرحوم آخوند خراسانی در شب نیمه‌شعبان سال 1294 قمری در نجف اشرف متولد شد. وی در دوران تحصیل از کوشندگان با استعداد علوم حوزوی بود که در سنین جوانی به درجه اجتهاد رسید.
کد خبر: ۶۳۶۰۴۷

میرزامحمد به درخواست علما و مردم خراسان و با سفارش پدرش سال 1325 قمری به مشهد مقدس رفت و ریاست علمی و سیاسی آن اقلیم نورانی را به‌عهده گرفت و علاوه بر امامت جماعت در مسجد جامع گوهرشاد به تدریس علوم حوزوی پرداخت و مدتی سرپرستی حوزه علمیه این شهر را به دست گرفت.

فعالیت‌های سیاسی آیت‌الله آقازاده به پیش از دوران رضاخان می‌رسد. آیت‌الله‌زاده ‌خراسانی در جریان جنبش مشروطیت، مانند پدرش به دفاع از مشروطیت و انتقاد از استبداد پرداخت و تا هنگام حیات مرحوم آخوند، از جمله مدافعان برجسته مشروطیت در خراسان بود. او در مقابله با اشغال خراسان از سوی روس‌ها نقش بسزایی ایفا کرد و اقدامات مؤثری را با مشورت پدرش انجام داد. وی بعد از روی کار آمدن رضاخان، از جمله منتقدان سیاست دین‌زدایی بود. مخالفت‌های او با سیاست‌های رضاخان، باعث بروز مشکلاتی برای او شد و در نهایت به همراهی عده‌ای دیگر از علما دستگیر و زندانی شد.

کاظم نجفی فرزند آیت‌الله آقازاده در مورد ماجرای دستگیری پدرش می‌گوید: «حدود 14 سال داشتم، در منزل نشسته بودم دیدم پدرم حدود ساعت 9 شب وارد اندرون شد، یک افسر شهربانی هم به دنبال ایشان آمد تو، لباسش را عوض کرد و از همانجا، ایشان را بردند. ما هیچ اطلاعی نداشتیم که کجا هستند و در چه حالی هستند، بعد از چند روز، اطلاع پیدا کردیم که ایشان را از راه کویر به یزد برده‌اند. پس از پنج ماه زندگی در تبعیدگاه، ایشان را برگرداندند به مشهد و شروع کردند به پرونده‌سازی علیه ایشان، در مشهد نیز در زندان بود و ما حق هیچ‌گونه ملاقاتی با ایشان نداشتیم. بعدها از ایشان شنیدیم که ایشان را در زندان مشهد، خیلی زجر داده بودند.» پس از گذراندن دوران زندان، وی به تهران منتقل شد و طی حکمی او را به هفت ماه زندان محکوم کردند. رضاخان بشدت به این حکم اعتراض و تقاضای اعدام کرد و به همین دلیل دوباره در یک دادگاه نظامی وی را به اعدام محکوم کردند.

با انتشار حکم اعدام مرحوم آقازاده، علمای عتبات طی تلگراف‌هایی اعتراض خود را به این حکم اعلام کردند و در نتیجه فشارهای داخلی و خارجی، حکم اعدام به اقامت اجباری در تهران تخفیف یافت.

امام خمینی(ره)‌ که آیت‌الله آقازاده را در دوران اسارت در تهران دیده بود، در خصوص شرایط آن زمان بیان می‌کند: «رضاخان که آمد سر کار، این دو معنا را مجبور بود که اجرا بکند، یعنی اسلام را بشکند در نظر حتی خود مسلمین و روحانیت را هم خرد کند... و گروه‌هایی از علما را از بلاد آوردند تهران و مثلا مرحوم آقازاده ـ که یک شخص بسیار نافذی در خراسان بود ـ ایشان را اسیر کردند و آوردند به تهران... و من خودم ایشان را دیدم که در یک منزلی، آنجا تحت نظر بود... و برای من نقل کرده‌اند که ایشان را با سر برهنه [بدون عمامه] و چند تا سرباز... می‌برندش عدلیه آن وقت که در آنجا مثلا دادستانی او را استنطاق کند.»

رهبر فقید انقلاب در جایی دیگر، مبارزات ایشان را همپای مبارزات حاج‌آقا نورالله اصفهانی و حاج‌آقا حسین قمی ستوده و در بخشی از خاطرات خود فرموده است: «یک نهضت، نهضت علمای خراسان بود، مرحوم آقازاده و مرحوم آقا سیدیونس و دیگر علمای وقت، همه را گرفتند و آوردند در حبس تهران و من خودم مرحوم آمیرزا محمد آقازاده رضوان‌الله‌علیه را دیدم که یک جایی نشسته بود، بدون عمامه و ... تحت مراقبت بود.»

ارتحال

مرحوم آیت‌الله میرزامحمد آقازاده همچنان در تهران از سوی حکومت وقت، تحت نظر بود و باوجود تلگراف‌ها و اعتراضات علمای نجف، سرانجام در بیست و ششم دی‌ماه 1316 شمسی مصادف با سیزدهم ذی‌القعده 1356 قمری به دنبال تزریق نوعی آمپول مشکوک از سوی پزشک احمدی، در شصت‌و‌دو سالگی به شهادت رسید.

فرزند وی درباره مرگ مشکوک پدر خود می‌گوید: «یک روز از مدرسه که برگشتم دیدم خیلی سروصدا و هیاهو در خانه است. داخل شدم دیدم پدرم به حالت اغما افتاده. ایشان همان شب فوت کردند، در صورتی که هیچ‌گونه کسالتی از قبل نداشتند. بعد معلوم شد پدرم همان بعدازظهر احساس ناراحتی می‌کند. یکی از ماموران می‌رود دکتری می‌آورد که ناشناس بود، دکتر آمپولی به پدرم می‌زند که بلافاصله بعد از زدن آمپول، به حالت اغما می‌افتد و فوت می‌کند.»

امام خمینی(ره)‌ نیز به مرگ مشکوک آن روحانی مبارز اشاره کرده و می‌گوید: «... مرحوم آقازاده بزرگ که از علمای درجه یک بود با پاسبان توی خیابان می‌بردندش محاکمه، آخرش هم [او را] کشتند.»

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها