در قصههای مجید، انگار یک جور انتقامگیری از حالگیری دوران مدرسه وجود داشت. دردسرهای مجید در مدرسه را خیلیهایمان کشیده بودیم و هوشنگ مرادی کرمانی و کیومرث پوراحمد با هوشمندی عجیبی روی خط قرمز باریکی حرکت کرده بودند.
مجید که روحیه شاعرانه داشت و مدام ابیاتی در مایههای «مجیدی و مجیدی و مجیدی / همه پولاتو دادی کیشمیش خریدی» میسرود مثل گلادیاتورها در مدرسهای قدیمی و زهوار در رفته، دست و پا میزد. ناظمی سختگیر با بازی درخشان جهانبخش سلطانی داشت که درست سر بزنگاه با تکهکلامهای نیشدارش از راه میرسید.
معلم ریاضیای داشت که وقتی جدول ضرب بلد نبود، دانههای تسبیح را میانداخت و معلم انشایی داشت که وقتی انشایش را با موضوع همسایهشان که مردهشور بود سر کلاس خواند از کلاس اخراجش کرد. راهکارهای مجید برای نجات از این وضع هم طوری بود که زهرخند مخاطب را در پی داشت یا با موشمردگی و مظلومنمایی میخواست از دست ناظم قسر در برود یا تسبیحی شبیه تسبیح معلم ریاضی میخرید و بیبی را وادار میکرد از او جدول ضرب بپرسد یا برای افزایش ضریب هوشیاش، سراغ خوردن میگو یا به قول بیبی«ملخ» میرفت. در عین حال اگر معلمی مثل معلم انشایش به او اهمیت میداد، قدردان بود و در به در دنبال پیداکردن لباسی مناسب برای او میرفت ضمن این که تخیل رهایی هم داشت و مثل خیلی از ما سر کلاسهای طولانی که ثانیهها به کندی جلو میرفت در هپروت سیر میکرد. موقع شعر گفتن، اعتماد به نفس بالایی پیدا میکرد و مزه پرانیهای بقیه او را از میدان به در نمیکرد. برای همین هم آقای ناظم با لهجه غلیظ اصفهانی به او میگفت:«آقا مجید شوما ترقی میکنید آ، ترقی!»
مجید کارهایی میکرد که دیدنش در تلویزیون سابقه نداشت. ما عادت کرده بودیم در سینماها، سریالها و برنامهها، معلمهایی صبور با لبخندهای کشدار، والدینی دلسوز و همراه و همکلاسیهایی خوشحال و بیدغدغه ببینیم، اما مجید، خود خیلی از ماها بود. بعید بود کسی ماجراهای مجید، دردسرها، کنشها و واکنشهایش در مدرسه را ببیند و ناگهان یاد بخشی از دوران مدرسهاش نیفتد و به آن سالها پرتاب نشود. این محصول هنرمندی قلم هوشنگ مرادیکرمانی بود که فوت کوزهگری کیومرث پوراحمد هم آن را کامل کرده بود.
او سکانسهای مدرسه مجید را در مدرسه شهید حلبیان گرفته بود، مدرسهای قدیمی با عمری هشتاد ساله که تضاد شور و حال مجید با فضای کهنه، میز و صندلی و تخته سیاههای در آستانه انهدام را بیشتر نمایان میکرد. تضادی که موسیقی سرخوشانه ناصر چشمآذر و همینطور تند حرفزدن مجید در لحظات بحرانی، آن را بیشتر نشان میداد. سریال قصههای مجید فقط 9 قسمت بود که جمعههای سال 71، یعنی 21 سال پیش روی آنتن میرفت؛ سریالی کوتاه که آنقدر جزئیات از دوران مدرسه پیش رویمان میگذاشت که غرق در لذت میشدیم. لذتی که یک ماه پیش هم نصیبمان شد چون یکبار دیگر ازشبکه تماشا پخش شد.
احسان ناظم بکایی / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
استاد یدالله کابلی معتقد است: تحولات نقاشیخط، نمایش قدرت نوآوری و خلاقیت در عرصه خط است
مصطفی کارخانه در گفتوگو با «جامجم»: