بدون شک تلویزیون به عنوان رسانهای ملی، نقش مهمی در شهرت و دیدهشدن یک هنرمند دارد. این شهرت و دیده شدن گاهی او را به ستارهای بیبدیل در آسمان جادویی تلویزیون تبدیل میکند و گاهی نیز او را از اوج قلههای موفقیت به حضیض تپههای گمنامی میکشاند، اما این که اساسا ستاره بودن در قاب تلویزیون چطور تعریف میشود و ستاره ماندن چه ضرورتهایی دارد، موضوعی قابل بحث و تامل است. در این مجال فرصتی یافتیم با برخی چهرههای آشنا که سابقه فعالیتهای متعددی در رسانه تلویزیون دارند درباره قابلیتهای تلویزیون در ستارهسازی، فرآیند ستارهشدن و ضرورتهای ستاره ماندن گفتوگو کنیم.
رابطه دوسویه ستاره و تلویزیون
سیاوش مفیدی/ بازیگر
برخی هنرمندان به واسطه حضورشان در تلویزیون مطرح شدهاند و اگر خود را مدیون این مدیوم بدانند، رابطهای دوطرفه به وجود میآید. درست است تلویزیون این امکان را به آن فرد داده تا ستاره شود، اما آن فرد هم توانایی ستاره شدن را داشته است؛ چون بسیاری از دوستان در تلویزیون کار کردهاند و هیچ اتفاقی هم برای آنها نیفتاده است حتی بسیاری از افراد راضی هستند برای حضور در تلویزیون مبلغی بپردازند. گرچه آنها در این رسانه ماندگار نخواهند شد. ممکن است تلویزیون فرصت حضور را برای ستارهای فراهم کرده باشد، اما به هر حال آن فرد توانسته مخاطبان بسیاری را به سمت خود بکشاند. پس این مسأله یک رابطه دوطرفه است و نمیتوان به آن احساس دین ستاره به رسانه گفت. البته مخاطبان تلویزیون در این مبحث بسیار ارزشمند هستند. دقیقا مانند بازی فوتبال که اگر تماشاچی نداشته باشد، بیمعناست و لطفی ندارد. مخاطبان تلویزیون مانند تئاتر نفس به نفس نیستند، اما این نفس به نفس بودن با بیننده در جامعه احساس میشود. وقتی با مردم برخورد داریم به اندازهای خودشان را نزدیک به تو میدانند که گویا سالهاست آنها را میشناسیم و این نشان میدهد کاری که انجام دادهایم، برای مخاطب قابل قبول بوده است. این اتفاق باعث میشود در صورتی که آفت کلیشه شدن برای بازیگر ایجاد نشود، سعی کند در آن حیطه و همان گونه بازیش را ادامه دهد. به عقیده من ستارهسازی در حوزه طنز بیشتر اتفاق میافتد. یادم هست زمانی که کارم را در حوزه طنز شروع کردم، کارگردانی میخواست تلهفیلمی بسازد و به من گفت فقط بگویید دیگر طنز کار نمیکنید. من گفتم این چه حرفی است. مگر دزدی کردهام. همیشه فکر میکردند بازیگرانی که طنز کار میکنند، بازیگر نیستند. در حالی که این روزها بازیگرانی که کار طنز نمیکردند هم به این حوزه روی آوردهاند، چراکه مردم بازیگران طنز را بیشتر دوست دارند. متاسفانه سریالهای طنز دیگر مانند سالهای پیش گل نمیکند و ستاره تلویزیونی در حوزه طنز نداریم. بسیاری از دوستان نیز به سمت تولید آثار در شبکه نمایش خانگی رفتهاند که شاید دلیل آن مشکلات مالی تلویزیون باشد. امیدوارم مدیران سازمان کمی سختگیریشان درباره پخش سریالهای طنز بیشتر شود تا ما هر کاری را روی آنتن نبینیم. به نظر من فیلمنامه در خلق ستارههای تلویزیون تاثیر بزرگی دارد. البته عوامل دیگری هم وجود دارد مثل کستینگ بازیگران و کارگردانی که خودش طناز باشد.
برخی بازیگران هم هستند که برای کار طنز مناسب نیستند. در دورهای کسی دوست نداشت کار طنز کار کند، اما حالا عکس این قضیه اتفاق افتاده است، اما باور کنید طنز کار کردن به این سادگیها نیست. افرادی مثل مهران مدیری، رضا عطاران یا شهاب عباسی کولهباری از تجربه دارند. این همه سال تجربه و شاگردی در نتیجه کارشان بسیار مهم بوده است. تلویزیون را بسیار دوست دارم، چون یک رسانه جمعی است و هیچ رسانهای به اندازه آن بیننده ندارد حتی حالا که تعداد بینندهها هم کم شده و شبکههای ماهوارهای روی کار آمدهاند، اما اگر دقت کنید هنوز برنامه «نود» دیده میشود. مجموعه «خندهبازار» هم در سریهای ابتدایی که عادی نشده بود، مخاطب بسیاری داشت. تلویزیون این توانمندی را دارد که چنین برنامهها و سریالهایی بسازد که در عین ستارهپروری مخاطبان بسیاری را جذب خود کند، اما این موضوع دلیل نمیشود پرکار بودن بازیگری را دلیلی بر ستاره بودن او بدانیم.
به دنبال ستارهشدن نیستم
کامبیز دیرباز/ بازیگر
به نظر من برد وسیعی که تلویزیون دارد قابل مقایسه با مدیوم سینما نیست. من به عنوان کسی که فعالیت در هر دو مدیوم را تجربه کرده و شانس حضور در آثاری پربیننده را داشتهام، این را میگویم. چراکه بندرت در سینما پیش میآید فیلمی بشود «اخراجیها» و پربینندهترین فیلم تاریخ سینما لقب بگیرد و تعداد تماشاگران آن با بینندگان سریال تلویزیونی برابری کند. پس به این مساله باور دارم که یک اثر خوب تلویزیونی نسبت به یک کار سینمایی بسیار بیشتر دیده میشود و به همین دلیل هم به صاحب و سازنده آن اثر احساس دین بیشتری دارم.
اما مسالهای را هم باید در نظر گرفت. گرچه تعداد مخاطبان تلویزیون زیاد است، اما این باعث نمیشود هر نقشی را بپذیرم و آن را بازی کنم. اگر به کارنامه کاری من رجوع کنید، متوجه خواهید شد هر دوسال یکبار در سریالی بازی کردهام. اتفاقا به دلیل همین مخاطبان میلیونی تلویزیون است که وسواسم برای انتخاب در این مدیوم دوچندان میشود، زیرا بازی بازیگر در تلویزیون بسیار دیده خواهد شد و من هم احترام بسیاری برای جمعیت هفتاد و چند میلیونی که پای تلویزیون مینشینند و بازی من و همکارانم را تماشا میکنند، قائل هستم.
متاسفانه اکنون چون فیلمنامههای خوبی وجود ندارد، در بیشتر کارها بویژه آثار طنز دچار مشکل بیستاره بودن و ستاره نساختن شدهایم. باید گفت، هم در حوزه طنز و هم در حوزه آثار درام و جدی با مساله ضعف فیلمنامه روبهرو هستیم. به نظرم باید به فیلمنامهنویسان کمی بیشتر بها دهیم و دستشان را در زمینه نگارش باز بگذاریم. از طرفی قیمت خرید فیلمنامه هم بسیار پایین است و قطعا اگر این قیمت افزایش پیدا یابد، فیلمنامهنویسان با انگیزه بیشتری قلم میزنند. از سوی دیگر، امروزه روحیه طنازی میان ایرانیان کاهش یافته است. حتی تعداد جوکهایی که ساخته میشود هم بسیار کم شده است.
واقعا نمیدانم مشکل از کجا شروع میشود، اما مطمئن هستم کیفیت فیلمنامهها در ستارهشدن بسیار موثر است و این عامل از ابتداییترین فاکتورهایی است که کاری باید واجد آن باشد. البته به کارگردانی آن اثر هم بستگی دارد و از نظر من ساعت پخش سریال تنها عاملی است که برعکس نظر بسیاری از دوستان، دلیل دیدهنشدن نیست، زیرا اعتقاد دارم وقتی کاری درست ساخته شده و از مرحله فیلمنامه تا اجرا انسجام و استحکام داشته باشد، هر ساعتی مخاطب خاص خود را خواهد داشت. با این همه من خطر نمیکنم. اگر پیشنهاد کار هم زیاد باشد، اما پیشنهاد خوبی میان آنها پیدا نکنم، نقشی را قبول نخواهم کرد و سعی میکنم بیش از 90 درصد انتخابهایم به معیارهایی که در نظر گرفتهام، نزدیک باشد و این هم به دلیل احترامی است که برای مخاطب تلویزیون قائلم. نکته دیگر این که پشت سر هم در تلویزیون دیدهشدن را نمیپسندم. بسیاری از دوستان با پر کار بودنشان سعی دارند خود را ستاره جلوه دهند. البته اگر بازیگری این قدرت را داشته باشد که پشت سر هم کار داشته باشد و در هر اثر هم حرفی جدید و متفاوت بزند، مشکلی نیست، اما من چنین توانی ندارم. بنابراین سعی میکنم بین کارهایم دستکم دو سال فاصله بیندازم تا تاثیرات نقش قبلی فروکش کند و با اثری جدید و انتخابی بهتر پیش بروم. راستش را بخواهید من دنبال ستارهشدن نیستم؛ بلکه بیشتر دنبال این هستم که کارم را به نحو احسن انجام دهم. اگر این کار بازی یک سکانس در مجموعهای تلویزیونی یا فیلمی سینمایی باشد، با انرژی جلوی دوربین حاضر میشوم؛ چرا که اعتقاد دارم وقتی تمام انرژی خود را با خلوصنیت در میان میگذاری، روی پرده سینما یا قاب تلویزیون دیده خواهی شد و این حس به مخاطب نیز منتقل میشود؛ بنابراین فرصت را نباید از دست داد. چه فرصتی بهتر از این که کاری خوب ارائه و با استقبال 70 میلیونی بینندگان همراه شود.
بازی در تلویزیون را ترجیح میدهم
مهران غفوریان/ بازیگر
به عقیده من تلویزیون سهم بسیاری در ستارهسازی و ستارهپروری دارد. به نوعی که برخی بازیگران، کارگردانان و نویسندگان خود را مدیون این مدیوم میدانند و من هم کاملا به این باور دارم. بسیاری از هنرمندان در زندگیشان مدیون تلویزیون هستند. من تلویزیون را ترجیح میدهم و دلم میخواهد در این مدیوم بیشتر کار کنم، چون طیف زیادی از مخاطبان را در بر میگیرد. بسیاری اوقات پیش آمده است به دلیل مخاطبان زیاد تلویزیون نقشی را پذیرفتهام. به نظر من اکنون در تلویزیون سریال طنزی ساخته نمیشود. وقتی سریال خوبی ساخته نمیشود، پس ستارهای هم وجود ندارد. اینها مسائلی است که به خود سازمان مربوط است. متاسفانه کارهای طنز به آدمهای نابلد سپرده میشود. حتی دوباره به کسانی که سریالهای قبلیشان نگرفته، سفارش کار میدهند. به همین دلیل برخی دوستان پرکار هستند، اما حضورشان در نقشها بیکیفیت و بدون جذابیت است. خیلی از کارگردانها نیز به دلیل این شرایط نامناسب به سمت شبکه نمایش خانگی میروند.
مهمترین نکته این است که فیلمنامه خوب در ستاره شدن بسیار موثر است. برای درخشش بازیگری در کنار آن هم نقش کارگردان بسیار مهم است. در مجموع، من تلویزیون را به عنوان مدیومی که ستارهسازی در آن اتفاق میافتد، بسیار قبول دارم.
شانس آوردم و ستاره شدم
بهنوش بختیاری / بازیگر
وقتی بازیگری در قاب تلویزیون دیده میشود، قطعا زودتر شناخته میشود. من هم زمانی به این مدیوم آمدم که مردم تلویزیون نگاه میکردند. گرچه فقط در چند سکانس محدود یک سریال بازی داشتم و اصلا فکر نمیکردم دیده شوم، اما این اتفاق افتاد؛ زیرا سریال در ماه رمضان پخش و کار بهطور کلی دیده شد. من حتی عکس خودم را در روزنامهها دیدم و این اتفاق خیلی بسرعت برای من رخ داد. طوری شد که هر قشری از مخاطبان مرا میشناختند و به من ابراز لطف داشتند. محال بود جایی بروم، حتی خارج از کشور و مرا نشناسند و این مساله را مدیون تلویزیون هستم. بعد از سریال «چارخونه»، بازی در فیلم سینمایی «ده رقمی» به من پیشنهاد شد. من از طریق سریال چارخونه و از تلویزیون وارد سینما شدم.
اما متاسفانه اکنون به دلیل ریزش شدید مخاطب نمیتوان با تلویزیون ستارهسازی کرد، چون سریالها بیننده ندارد. باید بپذیریم اکنون مردم به سمت سریالهای ماهوارهای گرایش پیدا کردهاند؛ چون تلویزیون اثری زیبا و شکیل که جذابیت بالای بصری داشته باشد، کمتر میسازد. اثری که به معنای واقعی درجه یک باشد. با این وضع هم نمیتوان ستارهسازی کرد و ما هم شانس آوردیم. در آن دوره در مجموعههایی بازی داشتیم که مورد قبول و رضایت مخاطب واقع شد و واقعا دیده شدیم. شاید اگر ما هم در زمان حال به تلویزیون میپیوستیم، آنطور که باید و شاید دیده نمیشدیم. اما به هر حال من این دیده شدن را مدیون تلویزیون هستم و معتقدم در همه دنیا هم همین طور است.
بازیگرانی که از مدیوم تلویزیون وارد عرصه بازیگری شدند، در قیاس با دیگر بازیگران بیشتر مطرح هستند. حتی بیشتر بازیگران هالیوودی هم همین طور هستند. در سالهای گذشته، سریالهای طنز بسیار گل میکردند و ستاره با همین سریالها پرورش مییافت، اما دیگر مردم به این سریالها راضی نمیشوند و سریالهای طنز گل نمیکند. مردم کاری را که در آن صداقت نباشد، نمیپسندند و دوست ندارند. بهطور مثال سریال «دودکش» و «مادرانه» رمضان امسال خوب بودند، اما اگر چند سال پیش این سریالها پخش میشد در میزان دیده شدن موفقتر عمل میکردند، اما دیگر سریالها پررنگ نمیشوند. در دورهای سریالی مثل «شبهای برره» پخش و خیابانها هنگام پخش آن خلوت میشد. سریالهای خوب دیگری مثل «خانه به دوش»، «زیر تیغ» و «امام علی(ع)» هم بودند که بسیار مخاطب داشتند.
به عقیده من اکنون تلویزیون بودجه کافی در اختیار کارگردانها و تهیهکنندگان نمیگذارد و وقتی هنرمندان نتوانند بخوبی حرفشان را از طریق مدیوم تلویزیون بزنند به سراغ شبکههای خانگی میروند. البته استثنا هم وجود دارد مانند سریال «ستایش» که داستانش از جنس زندگی مردم بود، به همین دلیل شخصیت ستایش به ستارهای تبدیل شد و تنها سریالی بود که این سالها واقعا مانند آن را نداشتیم. در سریال «دلنوازان» هم سحر قریشی و شاهرخ استخری معرفی شدند. در تلویزیون بازیگران و کارگردانان بسیاری کار کرده، اما هیچ کدام ستاره نشدند. شاید شمار آنها به تعداد انگشتان دست باشد و این مساله هم به فیلمنامه خوب بستگی دارد. از سوی دیگر سریالهای ماهوارهای مواجهیم که آنچه در سریالهایمان خط قرمز است، در این سریالها نشان داده میشود.
واقعیتهای چرکی چون خیانت و مشکلات ناموسی است که نتوانستیم دربارهاش صحبت کنیم. نکات منفی و چرک زندگیها، گویا جذابیت بیشتری برای نمایش دارند.البته به نظر من اکنون ستارهای وجود ندارد، زیرا به کسی اجازه رشد و بزرگ شدن نمیدهند. به همین دلیل کسی که پرکار است، ستاره محسوب نمیشود و ستاره مفهوم دیگری پیدا کرده است. در همه جای دنیا یکسری اعتبارها به ستارهها داده میشود، اما در کشور ما این شهرت فقط در شناخته شدن میان مردم خلاصه میشود.
محافظهکاری، بزنگاه افول ستارههاست
مهدی مظلومی / کارگردان
تلویزیون به دلیل گستردگی مخاطب و این که یکی از اعضای خانواده محسوب میشود، تاثیر بسیاری در ستاره و دیده شدن افراد دارد و کافی است بازیگر در نقشی قابل قبول و جذاب حاضر شود تا مخاطب ارتباط خوبی با آن برقرار کند. برای میزان محبوبیت و ستاره شدن چند فاکتور مهم وجود دارد که یکی از آنها فیلمنامه است؛ یعنی طراحی شخصیتی جذاب که ویژگیهای نمود پیدا کردن این جذابیتها را داشته باشد. فاکتور دیگر خود بازیگر و چیزی است که او دارد. این باعث میشود بازی او در ذهن و دل بیننده جای گیرد، محبوب و به ستاره تبدیل شود. سومین عامل کارگردان است که تشخیص میدهد چه بازیگری متناسب با چه نقشی در فیلمنامه است. هر چه این تشخیص درستتر باشد، طبیعتا اتفاق بهتری میافتد و این محبوبیت زودتر شکل میگیرد. متاسفانه میزان ریسکپذیری کارگردانها هم کم شده است حتی اگر فیلمنامهای دارای شخصیتی قوی باشد، معمولا ستارهای را میگذارند آن را بازی کند تا خیالشان راحت باشد نقش به اصطلاح در میآید. به همین دلیل موقعیتی جدید برای ستارهسازی ایجاد نمیشود، زیرا با نقش و فیلمنامهای معمولی این امکان وجود ندارد؛ بنابراین ستارهسازی در تلویزیون بسیار سخت اتفاق میافتد. فکر میکنم در این مسأله همراهی مدیران تلویزیون بسیار مهم است. اگر پافشاری و اصرار برای حضور بازیگران ستاره در کارها کمتر و به کارگردانها کمی بیشتر اطمینان شود، حتما چهرهها و ستارههای جدیدی به تلویزیون یا بهتر بگویم از طریق تلویزیون به مردم معرفی خواهند شد. نظر شخصی این است که ریشه مشکل در همین محافظهکاریهاست. وقتی بازیگری اجازه ندارد خارج از متنی که در اختیار دارد، مانور بدهد این مشکلات به وجود میآید. گاهی پیش آمده فیلمنامه خوب نبوده، اما توانایی بازیگر و هماهنگی با کارگردان کیفیت کار را بالا کشانده است. اصرار بر عین اجرای دقیق فیلمنامه مانع خلاقیت میشود. اگر در دهههای پیش اتفاقاتی خوب در این حوزه افتاد، به دلیل انعطافپذیری و ریسک کردن کارگردانان بود. سرانجام با هماهنگی درست و انتخاب صحیح کارگردان، قوی بودن متن و بالا رفتن ریسکپذیری مدیران و ایجاد موقعیت برای بازیگران تازه کار در ایفای نقش را میتوان ستارهسازی کرد.
دوست دارم همیشه چهرههای جدید را معرفی کنم. البته نکتهای را در انتها بگویم. تا اکنون خیلی ستاره داشتیم، اما باید پرسید چه بهرهای از این ستارهها بردهایم و اکنون آنها در چه وضعی هستند؟ چرا باید خیلی از این ستارهها که تلویزیون هزینهاش را پرداخت کرده و به درجه و جایگاهی رسیدهاند، دیگر در این مدیوم حضور نداشته باشند. این نکته بسیار جای تامل دارد، زیرا متاسفانه از بازیگران محبوب و ستاره بهرهبرداری درستی نمیشود. در صورتی که همیشه درباره ستارهپروری صحبت کردهایم.
مناسبتها هم ستاره سازند
مهران رجبی/ بازیگر
تلویزیون نقش بسزایی در دیده شدن بازیگران دارد. هم تجربه شخصی من و هم آماری که وجود دارد، نشان میدهد سریالهای مناسبتی در ستاره سازی و دیده شدن مخاطبان بسیار موثر بوده است. برای مثال اگر در ایام نوروز و ماه رمضان در کاری حضور داشته باشم، به اندازه پنج کار دیگرم در همان سال ارزش دارد و برابر با تعداد آنهاست. این حرف را از لحاظ دیدهشدن بازی بازیگری در این مقاطع زمانی میگویم. البته به دلیل مخاطبان نقش را انتخاب نمیکنم، چون آنها در کیفیت نقش متخصص نیستند، بلکه پیشنهاد بازی در نقشی را بنابر تواناییهای خودم ارزیابی میکنم. شاید برای برخی این پرسش پیش بیاید که چرا من آنقدر پرکار هستم. به عقیده من بازیگری که پرکار است، تواناست. دنیا بیرحم است، بنابراین اگر نتوانید کاری را بدرستی انجام دهید، حتما کنار گذاشته خواهید شد.
اما ستاره یعنی کسی که دیده میشود و همه او را میشناسند. من فکر میکنم کیفیت فیلمها بر بهتر یا بدتر شدن آنها تاثیر دارد نه این که به ستاره شدن کمکی کند. اگر کسی دیده شده، پس دیده شده است. شاید بخوبی و شاید به بدی دیده شده است. برای پیدا کردن جایگاه واقعی عوامل مختلفی موثر است و گاهی به اتفاقی وابسته است. شاید بازیگری بعد از 20 سال کار کردن دیده نمیشود، اما یک بازیگری تازهوارد در کاری حضور پیدا میکند که اتفاقا دیده میشود. وقتی بازیگران حوزه طنز زیاد میشوند حتما بر دیده شدن شان هم تاثیری منفی میگذارد.
ستارههای واقعی فراموش نمیشوند
فلامک جنیدی/ بازیگر
تلویزیون رسانهای است که مخاطب چند میلیونی دارد و این مشخصهاش را نمیتوان نادیده گرفت.؛ اما صرفا و فقط در تلویزیون ستارهشدن مطرح نیست، چون فرد باید در رشتههای دیگر همچون سینما هم ارزیابی شود تا متوجه شویم این ستارهشدن را مدیون تلویزیون است یا خیر. مدیوم تلویزیون همیشه برای من جذاب بوده و هست و علت آن همین میزان تماشاچی و بازخورد وسیعی است که از کاری میگیرم، اما به هر قیمتی هم نقشی را قبول نمیکنم. عوامل مختلفی در انتخاب نقش مهم است. همان طور که انتخاب بین مدیومهای مختلف به پیشنهاد کاری خوب بستگی دارد نه رسانهای که قرار است کار از آن پخش شود، زیرا آنقدرها هم برای بازیگر تفاوت نمیکند در کدام مدیوم کار کند. من هم به تمام مدیومها علاقه دارم. به شرطی که نقش، فیلمنامه و گروه حرفهای خوبی در طرحی حضور داشته باشند. این مساله است که احساس رضایت بازیگر را بالا میبرد نه این که در کدام یک از مدیومها کار کند. بنابراین اگر فیلمنامه خوبی وجود نداشته باشد، ما هم ستارهای در هیچ یک از حوزهها نخواهیم داشت. بندرت پیش میآید کاری در سطح کیفی خوب نباشد و صرفا به دلیل حضور بازیگرش دیده شود. دوست دارم در اثری بازی کنم که خودش بدرخشد نه صرفا بازی یکی از بازیگران آن. متاسفانه اکنون کارها از سطح کیفی خوبی برخوردار نیستند. به همین دلیل است که در حوزه طنز نیز کار شاخصی را در این چند سال ندیدهایم، چه برسد به ستارههای تلویزیونی. به عقیده من سطح کیفی فیلمنامه در ستارهشدن یک کار و بازیگر بسیار موثر است. فکر میکنم فیلمنامه و قصه آنقدر برای مخاطب جذاب است که آن را دنبال میکند. اگر بخواهیم برای ستاره لقب دادن به بازیگری به پرکار بودن او توجه کنیم دچار اشتباه شدهایم، چراکه در این حالت بازیگر فقط در حافظه مخاطب میماند، اما نمیتوان به چشم ستارهای به او نگاه کرد. قطعاً تلویزیون پدیدهای است که خاصیت ستارهسازی دارد؛ چون وقتی کاری در حجمی میلیونی دیده میشود، مخاطب نیز واکنش بیشتری به آن نشان میدهد. شاید این سوءتفاهم وجود داشته باشد که این واکنش دائمی است، اما این طورنیست. گاهی سریالی با همان شدت که در اوج است با همان شدت هم فراموش میشود؛ یعنی سریالی جدید با ستارههای جدید. در صورتی که ستارههای دیروز فراموش میشوند.
فرانک قنبری/ قاب کوچک
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
دکتر همایون میگویدحقیقت امام فراتر از چیزی است که در انتظارش هستیم
رئیس صندوق رفاه دانشجویان وزارت علوم در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد