«رادیو هفت» 3 ساله شد. برنامه ترکیبی شبکه آموزش سیما که از سال 89 روی آنتن این شبکه میرود و توانسته مخاطبان زیادی دست و پا کند. این برنامه به تهیهکنندگی «منصور ضابطیان» و «محمد صوفی» و اجرای ضابطیان (مجریان رادیو و تلویزیونی) تولید و به منظور آرامش بخشی برای ساعتهای پایانی شب از شبکه آموزش پخش میشود. محبوبه شعاعی پس از گفت و گویی با یکی از اصحاب رسانه در تهران امروز مطلبی در این باره منتشر کرده است .
ضابطیان را با نظرات کارشناسانه اش در مطبوعات میشناسیم .او سالهاست تلویزیون کار می کند . «سبد»، «مردم ایران سلام»، «جغرافیای فریاد»، «فرش واژه» و «رادیو هفت» از معروفترین کارهای او در تلویزیون است. او کتابی با عنوان «مارک و پلو» منتشر کرد که شرحی بر سفرهایش در قالب مصاحبه و گزارش به کشورهای فرانسه، اسپانیا، لبنان، هندوستان، ایتالیا، اتریش، ارمنستان، کرهجنوبی و آمریکا بود. از جمله معروفترین مصاحبههای او با «لی یونگ آئه» بازیگر نقش یانگوم در «جواهری در قصر» و همینطور «نجف دریابندری» است .
«رادیو هفت» سه ساله شد. اگر اشتباه نکنم سال قبل گفته بودید دوست دارید برنامه را تمام کنید ولی از ترس مخاطبانش ادامه میدهید! چرا دوست داشتید برنامه تمام شود؟
تمام شدن برنامه نه به این دلیل است که برنامه را دوست ندارم، در صورتی که من رادیو هفت را عاشقانه دوست دارم، ولی هر برنامهسازی زمانهایی دوست دارد کارهای جدیدی را تجربه کند و زمانهایی دوست دارد برای یک سال کار نکند و به سفر برود یا کتاب بنویسد و مطالعه کند. رادیو هفت به واسطه وقت زیادی که از من میگیرد طبیعتا اجازه نمیدهد به کارهای دیگری که دوست دارم انجام دهم، برسم. ولی در نهایت این برنامه آنقدر برای ما دوست داشتنی است و این رابطه میان ما و مردم برایمان مغتنم است که تا هر وقت که احساس کنیم مردم ما را میپذیرند، برنامه را ادامه میدهیم.
یعنی امکان دارد این برنامهسال بعد هم ادامه پیدا کند؟
اگر شرایط خوب باشد و شرایط مالی هم مناسب، و اگر مردم همچنان همین محبتی که الان به ما دارند را داشته باشند و همچنان حس کنیم میتوانیم روی جامعهمان تاثیرگذار باشیم، چراکه نه؟! ولی مسئله این است که امیدوارم رادیو هفت ادامه پیدا کند حتی با تغییر تیم. ادامه یک برنامه تلویزیونی الزاما به این معنا نیست که همان تهیهکنندهها و کارگردانها بخواهند کار را ادامه دهند. این احتمال هم وجود دارد که برنامه ادامه پیدا کند ولی یک تیم دیگر جای تیم قبلی را بگیرد. این اتفاق در همه جای دنیا میافتد.
پس یعنی شما هنوز از ساخت و ادامه برنامه خسته نشدهاید!
مگر میشود ساخت یک برنامهای که وقتی کوچکترین حرفی در آن میزنیم و از در سازمان صدا و سیما خارج میشویم هزاران نفر در همان چند ساعت اول نسبت به آن حرفت واکنش نشان دهند، خسته کننده باشد؟! مگر میشود برنامهای را ادامه ندهید که وقتی به هر جای ایران که میروید یا حتی در بعضی نقاط جهان که ایرانیها حضور دارند میروید میبینید یکسری دوست و آشنا دارید که تا پیش از آن ندیدهاید؟!
شما برنامه اقتصادی «سبد» را هم برای شبکه بازار ساختید. علاقه خودتان به سمت کدام برنامه متمایل است؟ برنامهسبد یا رادیو هفت؛ با اینکه دو فضای کاملا متفاوت هستند؟
طبیعتا این دو برنامه قابل مقایسه نیستند. چون یکی از این برنامهها قدیمی است مثل رادیو هفت و با بخشی از احساس جامعه در ارتباط است و اصلا قابل مقایسه نیست با برنامه جدیدی مثل سبد که با بخشی از منطق جامعه در ارتباط است. سبد یک برنامه صرفا اقتصادی است و رادیو هفت یک برنامه صرفا دلی. رادیو هفت حاصل بخش احساسی تیم ما بود و سبد حاصل بخش منطقی تیم ما. طبیعتا اگر سبد هم ادامه پیدا میکرد، با توجه به شکل و شمایلی که داشت به نظرم میتوانست برنامه تاثیرگذاری شود. کما اینکه در شش ماهی که از عمرش گذشت چنین اتفاقی رخ داد.
نکتهای که درباره برنامهسازی شما وجود دارد این است که عامهپسند است. چه در سبد که عمر زیادی نداشت و یک برنامه صرفا اقتصادی بود و چه در رادیو هفت، این عامهپسند بودن مشهود است.
عامهپسند بودن در فرهنگ ما با بار منفی همراه است. یعنی وقتی میگوییم عامهپسند، سطح کاری که داریم انجام میدهیم، پایین میآید.
منظورم عموم مردم است. یعنی این نکته را در نظر میگیرید که برنامههایتان مورد پسند عموم مردم باشد!
تلویزیون یک رسانه گروهی است و تلویزیون ما که دولت بودجهاش را تامین میکند، به همه مردم تعلق دارد. بنابراین شما باید نهایت سعیتان را بکنید که حداکثر مخاطب را داشته باشید. طبیعتا برنامهسازی در صداوسیما یکسری فرمولهای خاص دارد و یکسری قلقهای خاص که بعضی برنامهسازها بلدند و بعضی دیگر بلد نیستند! این مهم است که شما بتوانید برنامهای بسازید که خواص هم دوست داشته باشند. خواصی که هر برنامهای را دوست ندارند و هر برنامهای را گوش نمیدهند و در کنارش، عوام هم آن را دوست داشته باشند و از دیدنش لذت ببرندو در نهایت بتوانید این دو قشر را که همیشه در قهر با هم زندگی کردهاند را به هم نزدیک کنید. من معتقدم رادیو هفت توانسته این کار را انجام دهد.
اینکه رگ خواب مخاطب دستتان است و میدانید چه بسازید که به طبع مخاطب خوش بیاید، از کجا آمده؟
طبیعتا بخشی از این برمیگردد به تجربههای پیشین تیم ما در برنامهسازی در زمینههای مختلف. من و آقای صوفی سالهاست که داریم با هم برنامه میسازیم و برنامههای مختلفی ساختهایم. دلیل دیگرش این است که ما آدمهای بسیار معمولیای هستیم. آدمهایی از دل همین جامعه. از مریخ نیامدهایم! اینطور نیست که خودمان را از مردم جدا بدانیم. در جامعه همانقدر حضور داریم که 10-15 سال پیش موقع شروع برنامهسازی در جامعه حضور داشتیم.
جلب نظر خواص کمی سخت به نظر میآید. پیشینه حضورتان در مطبوعات چقدر در شناخت شما از سلیقه خواص موثر بوده و کلا این پیشینه چقدر در بهبود برنامهسازیتان دخیل است؟
من در دوره روزنامهنگاریام این شانس را داشتم که با صدها نفر از خواص کشور در حوزههای مختلف اعم از هنر، سیاست، اجتماع، ورزش و اقتصاد گفتوگو کنم و همین باعث رسیدن من به یک شناخت نسبی از دیدگاه این قشر شده. حتی سالها به خاطر اینکه گزارشهای اجتماعی مینوشتم و در صفحات اجتماعی نشریات مختلف مشغول به کار بودم و به خاطر این فعالیتم جایزههای مختلفی در این عرصه گرفتم به شناختم نسبت جامعه هم کمک کرد. یعنی این شناخت و حضور در جامعه و شناخت از عوام و خواص مردم، چه بخواهم چه نخواهم، در کاری که انجام میدهم خودش را جاری میکند. برنامه هر برنامهسازی شبیه خود آن آدم است. اگر برنامهاش سمت و سوی جامعه شناسی داشته باشد یعنی به جامعه شناسی علاقه داشته، اگر به روانشناسی علاقه داشته باشد برنامهاش به سمت و سوی روانشناسی میرود وقتی سرگرمی ساز باشد، طبیعتا برنامهاش به همان سمت میرود. همانطور که شما گفتید گذشته ژورنالیستی من تاثیر گذاشته در حال و هوای برنامه رادیو هفت.
الان خودتان بیشتر شبیه رادیو هفت هستید یا سبد؟!
اگر بخواهم از بعد احساسی جواب شما را بدهم، بیشتر شبیه رادیو هفت هستم! اما اگر بخواهم از کالبد منطقی وجودم جواب بدهم، طبیعتا به برنامهسبد شبیهترم!
برنامههایی که چند سال تداوم پیدا میکنند دچار آسیب تکرار میشوند. در واقع بعد از مدتی به تکرار میافتند و هر چقدر هم پرمخاطب باشند در نهایت حوصله مخاطب را سر میبرند. در مرحلهای به اینجا رسیدید که حس کنید مخاطب از برنامه زده شده است و باید روند را عوض کنید؟
این اتفاق برای هر کار روتینی ممکن است بیفتد. یعنی وقتی شما یک تداوم را تبدیل به عادت کنید در نهایت ممکن است به کسالت منجر شود. اما تفاوت در این است که این تداوم را به عادت تبدیل نکنید و مرتب بتوانید این عادت را تغییر دهید. هیچ تداومی از شب و روز، مداومتر است؟ نه! ولی خب طبیعت کاری میکند که این تداوم باعث تکرار و کسالت نشود. یک روز ابری است یک روز آفتابی و یک روز پر ستاره و هر روز یک جور است. در برنامهسازی هم همینطور است. شما باید کاری کنید که تداوم به کسالت منجر نشود. ممکن است ساختار برنامه رادیو هفت یکسان باشد ولی هر شب یکسری آدم جدید به برنامه میآید، هر شب یک موسیقی پخش میشود. هر از چندگاهی برنامه مناسبتی داریم که اگر مخاطبی خسته شده باشد بعد از مدتی دوباره حوصلهاش سر جایش بیاید و نفسی بکشد. همه این ماجراها باعث میشود که از آن تکرار و کسالت فاصله بگیریم.
شما در زمانهای مختلف آیتمهای جدیدی به برنامه اضافه کردید. اضافه کردن آیتم بنا به زمانبندی است یا بر همین اساس که گفتید کارهایی میکنید تا مخاطب احساس کسالت نکند؟
دقیقا همهاش احساسی است. یک چیزهایی در کارهای برنامهسازی بر اساس فرمول است. همه برنامهسازها رعایت میکنند. اما چیز دیگر که تفاوت برنامهسازان با هم را نشان میدهد، احساس است. اینکه رگ مخاطبت دستت بیاید و بازخوردها را ببینی باید پیامکها را بخوانی و ببینی چه آیتمی جذاب است و چه آیتمی جا دارد که ادامه پیدا کند و چه آیتمی باید متوقف شود. تیم ما مرتب در حال رصد این ماجرا است. از طریق پیامکها، از طریق صحبت با مردم در خیابان و حتی خودمان به مردم تلفن میزنیم و نظرشان را میپرسیم و میدانیم چه چیزی را بیشتر دوست دارند و چه چیزی را کمتر. برای همین مثلا آیتمی مثل امیرعلی سه سال است که در برنامه حضور دارد چون میدانیم مردم دوستش دارند. اما بعضی آیتمها هستند که مثلا در 10 یا 20 یا 15 جلسه پخش میشوند و در آخر تصمیم میگیریم دیگر پخشش را متوقف کنیم و جایش را با چیز دیگری عوض کنیم. بنابراین، این احساس است که میگوید چه چیزی را تمام کنیم و چه چیزی را اضافه کنیم. و معمولا هم احساس درست میگوید!
وقتی شروع به ساخت رادیو هفت کردید اصلا تصمیم داشتید اینقدر طولانیاش کنید؟
راستش نه! برنامه اول برای پخش در ماه رمضان ساخته شد. شبکه آموزش در آن زمان تا ساعت 11 شب فقط برنامه داشت و مسئولان شبکه میخواستند برای دو ساعت پایانی شب برنامه داشته باشند. وقتی برنامه به روزهای آخرش رسید، در بیست شهریور به ما گفتند برنامه را تا اول مهر ادامه دهید. ما هم ادامه دادیم و در همان دوران کوتاه آنقدر موفق شد که به ما گفتند برنامه را تا شب چله ادامه دهیم! یعنی شب چله سال 89 قرار بود آخرین برنامه ما روی آنتن برود که به ما گفتند اگر میشود تا عید نوروز هم ادامه دهید. همینطور شد که مدام ادامه دادیم تا الان!
فکر میکردید برنامه شما در شبکهای که بیننده چندانی ندارد، آن هم در ساعتی که معمولا افراد برای استراحت آماده میشوند، اینقدر مخاطب پیدا کند؟
وقتی شما به کاری که میخواهید انجام دهید ایمان داشته باشید و کارتان را بلد باشید نگران این ماجراها نیستید. وقتی ما کار را شروع کردیم اصلا به این چیزها فکر نمیکردیم. ولی من معتقدم وقتی کارت را خوب انجام دهی بینندهات پیدا میشود. تفاوتی که دارد این است که در شبکهای مثل شبکه آموزش که در آن دوران بیننده کمی داشت این کار باعث پیدا شدن بیننده کیفی میشود نه کمی. یعنی شما وقتی برای شبکههای دیگر برنامه میسازید بیننده ثابتی دارند. یعنی هر چیزی هم که بسازید و هر چقدر هم بد باشد حداقل بیست درصد مردم به صورت گذری آن را میبینند. ولی ما راستش خیلی دنبال بیننده گذری نیستیم. ولی اگر شما بتوانید برای شبکهای که بیننده چندانی ندارد اینقدر بیننده دست و پا کنید، به نظرم کار مهمی است!
منبع: تهران امروز
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: