کد خبر: ۵۸۳۱۴۶
سعید آقاخانی، کارگردان خروس: از جواد رضویان خواستم جدی تر باشد

اینکه یک سریال از 14ـ15 قسمت به 24ـ25 قسمت تبدیل شود و کماکان بتواند مخاطبش را حفظ کند، نشان از این دارد که مجموعه پتانسیل یک اثر موفق را در خود داشته است...

سریال «خروس» مجموعه نوروزی شبکه دو سیما در حالی به یک اثر ماه رمضانی تبدیل شد که همگان احساس این را داشتند مجموعه نتواند تا پایان موفق پیش برود و خیلی زود مخاطبش را از دست بدهد. نگرانی سعید آقاخانی در صحبت‌هایش قبل از پخش، نشان از آن داشت که شاید او این بار مثل همیشه با خیال راحت کنار تماشاگر تلویزیونی پای سریالش ننشیند. در روزهایی که آقاخانی نفس راحتی از اقبال سریالش نزد مخاطب می‌کشید، مهمان یک فنجان چای «بانی فیلم»  تا از بالا و پایین‌های جدیدترین ساخته‌اش بگوید. کارگردان «دزد و پلیس»، «زن بابا» و... پس از پخش قسمت‌های 14ـ15 امروز آسوده‌تر، از ساخته جدیدش می‌گوید. سریالی که آقاخانی در آن به دنبال فاصله گرفتن از طنز مرسوم تلویزیونی به دنبال قصه‌گویی در یک فضای مفرح بوده است.

بعد از سریال «خروس» برنامه جدیدی در دست نداری؟

ـ یکی ـ دو کار پیشنهاد شده و من هم در حال بررسی هستم، ولی هنوز چیزی قطعی نشده است.

قبل از اینکه برویم سراغ خود سریال و ساختارش، بگو چطور شد این سریال به ماه رمضان رسید؟

ـ این سریال در سیزده قسمت طراحی شده بود و گفته بودند ممکن است در عید نوروز روی آنتن برود یا در نهایت بعد از نوروز سیزده ـ چهارده شب پس از عید پشت سر هم پخش شود، اما سیاست‌گذاران و مدیران تلویزیون تصمیم گرفتند این سریال ماه رمضان به پخش برسد. لطف مدیران به این سریال باعث شده سریال «خروس» در بهترین باکس پخش مجموعه‌های تلویزیونی یعنی ماه رمضان روی آنتن برود.

تو با این اتفاق موفق بودی یا نه؟

ـ اگر چه سریال ما در 13ـ14 قسمت طراحی شده بود و تغییرات حتماً لطمه وارد می‌کرد، اما قطع به یقین هر کارگردانی دوست دارد سریالش دیده شود و چه زمانی بهتر از ماه رمضان برای دیده شدن یک سریال تلویزیونی. از سوی دیگر حتماً مدیران تلویزیون هم که اصولاً با وسواس بسیار، آثار این مناسبت را انتخاب می‌کنند صلاح دیدند که تحت هر شرایطی مجموعه «خروس» روی آنتن برود و خدا را شکر تا امروز سریال مورد توجه مخاطب قرار گرفته است.

و چه تمهیدی اندیشیده شد تا سریال بتواند از 13ـ14 قسمت تا 24ـ25 برسد و البته صدمه کلی هم نبیند؟

ـ من معتقد هستم سریال موفق، سریالی است که بتواند در دو ـ سه قسمت اول مخاطبش را جذب کند که اگر این اتفاق رخ ندهد، در ادامه کار بسیار سخت می‌شود.

و فکر می‌کنی این اتفاق با این تغییرات برای سریال خروس رخ نداد؟

ـ من با این تفکر به دنبال این بودم که سریال استارت خوبی داشته باشد و اصولاً بتواند قلاب خود را روی نظر مخاطب بیاندازد تا تماشاگر تا پایان با ما همراه باشد. به همین دلیل یکی ـ دو قسمت اول ما کاراکترها معرفی شدند، قصه تا یک جاهایی پیش رفت و در نهایت با یک تعلیق کار به قسمت دوم و بعدی کشیده می‌شد. در طراحی اول، قصه ما در قسمت چهارم تازه شروع می‌شد و آقای لولایی از قسمت 5 وارد می‌شود و قصه تازه شکل گرفت.

پایان هر قسمت و شروع هر قسمتسریال هم تغییر کرد؟

ـ قطعاً با پخش سریال در ماه رمضان همه چیز تغییر کرد.

زمانیکه تلویزیون به شما اعلام کرد سریال قرار است پخش ماه رمضان داشته باشد، کار تصویربرداری به پایان رسیده بود یا...

ـ سریال ما ابتدا قرار بود نوروز به پخش برسد که این اتفاق رخ نداد و حدود 10 فروردین تصویربرداری ما به پایان رسید. من در تدوین جدید تلاش کردم یکی ـ دو قسمت ابتدایی را کمی پر و پیمان بروم، اما در قسمت‌های بعدی یک مقدار زمان پایین آمد. در این شیوه قطعاً قصه‌ای که در سیزده ـ چهارده قسمت قرار بود از قسمت 5 شکل بگیرد، اینجا کمی دیرتر شکل گرفت و برای خودم این مسئله ایجاد نگرانی می‌کرد. اما در دل پخش دیدم که تماشاگر در شرایط جدید نیز ارتباط خوبی با کار برقرار کرده و در واقع سریال در استارت معرفی خوبی داشت، کاراکترها به موقع تعریف شدند، تعلیق‌ها به درستی شکل گرفت و چند قسمت ابتدایی توانست مخاطب را حفظ کند تا شکل‌گیری قصه محوری سریال. ورود آقای لولایی در حالی در قسمت 9 اتفاق افتاد که تماشاگر تا قسمت‌های قبلی پای کار نشسته بود و با قصه بیمارستان و دیگر شخصیت‌ها پیش رفت. در واقع داستان‌های فرعی پیش از شکل ‌گیری قصه اصلی و در دل معرفی کاراکترها توانستند کار خودشان را به درستی انجام دهند و همین مسئله ما را از نگرانی درآورد.

در این چند سالی که تو به عنوان کارگردان سریال ‌های طنز مناسبتی مشغول کار بودی، قطع به یقین دریافته‌ای که قصه حرف اول را در موقعیت یک اثر حتی در ژانر طنز می‌زند. چقدر قصه سریال «خروس» متریال و پتانسیل موفقیت را با خود به همراه داشت؟

ـ اتفاقاً من، نویسنده و حتی مدیران محترم شبکه را خود قصه در قدم اول جذب کرد. ما هم به دنبال این بودیم که تنها قصه را به درستی روایت کنیم و به دنبال ساختن فضای کمدی و طنز نرویم. در حقیقت مصمم بودیم یک قصه یا معضل اجتماعی را با زبانی شیرین تعریف کنیم و نمی‌خواستیم کار به سمت یک طنز صرف برود. البته بدون تعارف باید بگویم اگر می‌دانستم سریال قرار است در ماه مبارک رمضان پخش شود، حتماً به سمت یک ذره شوخی می‌رفتم و یک ذره کمدی کار را پررنگ‌تر می‌کردم. به هر حال شرایط کار در هر مناسبت فرق می‌کند و نوع طراحی هر کارگردان و البته نویسنده نیز برای هر مناسبت متفاوت خواهد بود. من علی‌رغم اینکه سبک متفاوتی برای این سریال مدنظر داشتم باید برای پخش در ماه رمضان کمی فضای مفرح را به کار اضافه می‌کردم چون با این شیوه گیرایی کار نیز برای مخاطب بیشتر می‌شد.

به نظرم این تیم بازیگری هم پتانسیل اجرای کاری با فضای مفرح‌تر را داشتند و در واقع می‌شد سریال با ساختار دیگر ساخته شود؟

ـ بله قبول دارم، اما من فکر می‌کنم بازیگران سریال ما اینجا حضوری کاملاً متفاوت داشتند و فکر می‌کنم اینجا هر دو بازیگر طناز ما جنس دیگری را تجربه کردند. من خودم از جواد رضویان ندیدم کاری را با این شکل و شمایل که ایفای نقش کرده باشد، یعنی خیلی رئال و به دور از شوخی‌های معمول، به نظرم خیلی جواد در این سریال بازی متفاوتی را ارائه کرد و البته باید بگویم این جنس بازی جواد و حتی یوسف خواسته نوع قصه بود. جالب است بدانید تمام تلاش ما این بود (سرصحنه هم مدام گوشزد می‌کردیم) که هرگز بازیگران به سمت شوخی‌های کلامی نروند، خیلی نرم و ظریف شوخی‌ها در کنار کار وجود داشته باشد تا به قصه‌گویی ما لطمه‌ای وارد نشود.

در واقع خود تو هم در این ساختار به یک ریسک بزرگ دست زدی، چرا که می‌توانست این نگاه رو به جدی و طنز کم رنگ جواب ندهد و آزاردهنده هم باشد؟

ـ بله ریسک بود، اما جواب داد. همین دیشب که خودم سریال را در کنار مخاطب دیدم و با عنوان کارگردان از کار فاصله گرفت، دیدم که این ریسک گرفته و تماشاگر شاهد یک سریال متفاوت از من و البته متفاوت‌تر از بازیگران کار است. اینکه بتوانیم یک درام اجتماعی را خیلی نرم و روان با زبان شیرین تعریف کنیم و از شوخی‌های کلامی و لحظه‌ای تا حدودی فاصله بگیریم خودش یک فرم خوبی است که می‌تواند تأثیر بهتری نیز بگذارد.

فکر می‌کنم در این سریال برخلاف نمونه‌هایی چون «زن بابا» به قصه نیز بسیار امیدوار بودی؟

ـ بله به نظرم قصه حرف اول را می‌زند. اخیراً می‌بینم که مخاطبان به شدت علاقه‌مند به قصه‌گویی هستند. سریال «خروس» هم قصه محور است اگرچه شوخی‌های کار می‌توانست بیشتر هم باشد و حتی در پیشرفت قصه نیز مؤثر باشد.

تو از آن دست کارگردانان طنزساز تلویزیون هستی که اصولاً به فانتزی هیچ اعتقادی نداری؟

ـ بله، چون بلد نیستم.

و حاضر به تجربه کردن هم نیستی؟

ـ نه اتفاقاً بچه‌هایی که کار فانتزی می‌کنند را من هر وقت می‌بینم می‌گویم واقعاً شما چه دل و جراتی دارید، اینکه با یک کاراکتر 10 دقیقه در یک لوکیشن ثابت بمانند و کار کنند کار سختی است. چطور می‌توان با یک کاراکتر در یک جا تا این حد شیرین بود و کار را از ریتم نیانداخت. من تجربه نکردم و واقعاً می‌ترسم با خودم می‌گویم اگر در کار فانتزی بروم شاید موفق نباشم.

فرمول تو اصولاً در طنز سازی نزدیک شدن به زندگی است و این ساختار در سال‌های اخیر برگ برنده بوده است، چون با فاصله کمی که از مخاطب می‌گیری ارتباط زودتری برقرار می‌شود؟

ـ دقیقاً همین طور است. وقتی کاراکترها از جنس مردم باشند، به زبان مردم حرف بزنند و رفتارهای‌شان نزدیک به زندگی واقعی باشد مخاطب خیلی زود با کار ارتباط برقرار می‌کند.

و چندمین همکاری تو با امیر معقولی در سریال «خروس» اتفاق افتاد. در واقع تو برخلاف اینکه در طراحی میزانسن‌ها به نمایش زندگی پایبند بودی در قاب‌بندی تصاویر از خطوط شکسته، تصاویر اغراق‌آمیز و حرکات روی دست دوربین ابایی نداشتی؟

ـ من مدت‌ها دو دوربین کار می‌کردم و این مسئله ساختاری دیگر را به کار می‌بخشید، اما سر سریال «دزد و پلیس» با امیر معقولی همکاری خوبی داشتیم. اصولاً خودم از پلان‌های فیکس و آرام خیلی استقبال نمی‌کنم و پلان‌های غیرمتعارف را بیشتر دوست دارم، آقای معقولی در این باب متخصص است و خیلی متبحرانه دوربینش را از یک سکون درمی‌آورد. باور کن خودم از این فرم دوربین که در دل بازیگر است و به هیچ وجه حس نمی‌شود لذت می‌برم...

در واقع اعتقاد داری در این سبک کاری حس بازیگران در دل قصه بیشتر منتقل می‌شود؟

ـ دقیقاً همین‌طور است. هم سریال«چاردیواری» و هم تله‌فیلم «شاخ به شاخ» را با امیر معقولی کار کردم و از همکاری با او بسیار راضی هستم.

اصولاً استفاده از زوج کمدی در آثار مختلف طنز در تلویزیون، سینما و... جواب داده است و یکی از ساختارهای آثار کمیک است، در سریال «خروس» زوج کمدی کار از مسیر دیگری به فضای کار کمک کرده‌اند و حس می‌شود تو به دنبال یک نوع بازی دیگر از این دو در مقابل هم بوده‌ای؟

ـ این دو معمولاً در آثار مختلف در مقام یک کمدین حاضر می‌شوند. اینجا ما یک ذره فیتیله کار را پایین کشیدیم. در واقع از جواد بیشتر خواستیم جدی‌تر باشد و از شوخی‌های همیشگی‌اش پرهیز کند. (به نظرم به همین دلیل او در این سریال توانسته بازی جدیدی را به نمایش بگذارد و موفق هم عمل کند) ما بیشتر بار کار را روی یوسف گذاشتیم. می‌خواستیم او ظریف‌تر شوخی کند تا هر دو یک جورهایی کنار هم قرار بگیرند، یکی بیشتر باشد و کار مکمل را در مقابل کاراکتری که قصه را پیش می‌برد، انجام دهد. فکر می‌کنم این شیوه جواب داده و تماشاگر هم این دو را در قالب جدید پذیرفته و دوست دارد.

فکر می‌کنم یک جور بازی کنترل شده از این دو خواسته‌ای.

ـ در مورد جواد بله...

به نظرم یوسف تیموری هم از شلنگ تخته‌های همیشگی‌اش (کمدی اسلپ استیک) بسیار فاصله دارد؟

ـ خودم به آن فرم بازی خیلی علاقه ندارم. البته نمی‌گویم بد است. خیلی از دوستان من در همین سبک بازی می‌کنند و اتفاقاً طرفداران بسیاری هم بازی آنها دارد، ولی من خودم احساس می‌کنم در زندگی عادی، انسان عادی‌تر کار می‌کند، رفتارش واقعی‌تر است حرکاتش ساده‌تر است و سعی کردم این مسئله را در سریال «خروس» لحاظ کنم در این سریال خود بازیگران متوجه می‌شدند که باید زندگی کنند و از انجام حرکات غیرواقعی فاصله بگیرند. خود بچه‌ها هم کنترل شده‌تر بازی کردند و به نظرم هر دو هم موفق بودند.

حضور حمید لولایی هم خواسته فیلمنامه بود؟

ـ بله، در واقع در طرح اولیه سریال که از خودم بود ما یک چهره محبوب سینمایی داشتیم که از وجودش سوء استفاده می‌شود. حمید لولایی هم خودش بود. در واقع تمام پتانسیل‌های سریال «خروس» به سمت قصه پیش رفتند.

در روزگاری که آثار تلویزیونی به شدت از ضعف فیلمنامه رنج می‌برند و در سبک و سیاق مورد علاقه تو فیلمنامه حرف اول را می‌زند، قاعدتاً باید کار بسیار سختی در این زمینه داشته باشی؟

ـ قصه حرف اول را می‌زند، قصه بسیار مهم است. سال گذشته ما «دزد و پلیس» را کار کردیم و من خیلی آن کار را دوست داشتم، چون بسیار قصه تروتمیزی داشت. امیدوارم به دوستان عزیزم و مدیران زحمتکش سیما برنخورد، چون حتماً آنها هم با محدودیت‌های خاص خودشان مواجه هستند وگرنه هیچ مدیری نمی‌خواهد اثری ضعیف از شبکه‌اش روی آنتن برود.

متأسفانه ما برای کار نگارش فیلمنامه هیچ فرصتی اختصاص نمی‌دهیم. محال است که نویسنده‌ای بتواند دو ماهه یک فیلمنامه خوب بنویسد، اصلاً منطقی نیست و در عقل نمی‌گنجد. مگر می‌شود یک نویسنده هر روز یک قسمت بنویسد؟! فیلمنامه‌نویس نیاز به زمان دارد، سکانس‌ها را بازنویسی و دوباره خوانی کند و... نویسنده باید با احتیاط پیش برود و ماکزیمم می‌تواند روزی 5ـ6 صفحه بنویسد. متأسفانه ما فرصت خوبی  به نویسنده‌ها نمی‌دهیم. عموماً از سفارش تا آغاز کار ما یک ماه فرصت داریم که مجبور هستیم تنها با 3ـ4 قسمت کار را کلید بزنیم. این فرصت کم همیشه به کار لطمه می‌زند و همیشه دودش به چشم ما می‌رود. همه از چشم ما می‌بینند چون احساس می‌شود ما کوتاهی کردیم. باور کن اگر فرصت باشد می‌توان از یک طرح متوسط یک فیلمنامه خوب بیرون آورد، ولی... جالب اینکه الان فرصت نوشتن داریم اما هیچ کس حاضر نیست با ما قرارداد نگارش ببندد، به هر حال فیلمنامه آماده مال شماست و می‌توانید با خیال راحت روی آن، برای مناسبت بعدی کار کنید و این همه عجله گریبانگیر گروه تولید نشود. متأسفانه این مسئله همیشه گفته شده، اما نمی‌دانم چرا کسی به آن نگاه جدی ندارد. شاید به این دلیل است که سازمان شرایط مالی مشخصی ندارد و نمی‌تواند تا پیش از هر مناسبت بودجه لازم را برای نگارش و تولید اثر در آن زمان اختصاص دهد. باور کنید ساخت کار کمدی بسیار سخت است.

یک دلیل دیگر هم می‌تواند این باشد که به تو هر زمان و در هر شرایطی کار پیشنهاد شده توانسته‌ای به آنتن آن مناسبت خاص کارت را برسانی، پس دلیلی ندارد که این سفارش زودتر داده شود؟

ـ راست می‌گویی، یکی از دلایل همین است.

خب پس شکایتی نداشته باشید!

ـ ما سر زمان کلید زدیم و طبق پیش‌بینی‌ها سر فرصت مطمئن بودیم با تمرکز کار می‌کنیم به یکباره که داستان به پخش سریال در نوروز رسید، کمی سبک و سیاق کار ما تغییر کرد. جالب است بدانید ما زودتر از همه گروه‌ها در نوروز کار را به پایان رساندیم. باز اینجا من باید تشکر کنم از مدیران شبکه دوم سیما و به خصوص مدیر محترم شبکه و مدیر گروه فیلم و سریال که اگرچه چندین بار ما تغییر زمان در پخش داشتیم، اما کنار ما بودند. تو می‌دانی سریال کمدی مشکلات خاص خودش را دارد همه روی این دست کارها نظر می‌دهند و معمولاً مخاطب زیادی هم دارد اما اصولاً آن نگاه جدی که باید به این ژانر بشود در کشور ما وجود ندارد. به نظر من ساخت یک سریال طنز در تلویزیون برای مردمی که خیلی سخت امروز می‌خندند و حتماً باید در کارت حرفی برای گفتن داشته باشی تا پیام اثرت منتقل شود، بسیار کار سخت و مشکلی است. من به عنوان یک عضو کوچک از خانواده این ژانر از مسؤولان تقاضا دارم یک مقدار زودتر اجازه بدهند ما کارمان را آغاز کنیم، قرارداد نگارش با گروه منعقد شود تا با فراغ بال تیم تحقیق و نگارش به کارشان بپردازند. شک نکنید وقتی گروه با یک فیلمنامه کامل و بدون نقص کلید می‌زنند، نتیجه‌اش یک اتفاق ماندگار خواهد بود. اتفاقی که هم می‌تواند نظر تماشاگر تلویزیونی را جلب کند و هم مورد توجه مدیران تلویزیونی باشد. امروز که سریال «خروس» در شرایط خاص روی آنتن رفت و توانست نظر مردم و مسؤولان را جلب کند، قطعاً من هم خوشحال هستم اما باورکن تا سریال به جایی برسد که من احساس کنم مخاطب با کار ارتباط برقرار کرده و سریال را دوست دارد و لحظه لحظه کار را حس می‌کند، جان به لب شدم! به هر حال این نگرانی را یک کارگردان، تهیه‌کننده و حتی مدیر تا پایان پخش سریال به خصوص در مناسبت‌ها با خود دارد، اما امروز می‌بینیم که سریال توانسته تماشاگرش را راضی کند اگرچه الان که با تو صحبت می‌کنم خودم متوجه نقاط ضعف کارم هستم و می‌دانم که باید در تجربه‌های بعدی آن را ترمیم کنم. تنها امیدوار هستم که برای کار بعدی شرایط مهیا باشد تا با زمان بیشتری روی کار تمرکز کنیم.

تو را خیلی‌ها با عنوان یک بازیگر طنز موفق هم می‌شناسند. شاید آخرین بار با فیلم «ضد گلوله» نشان دادی که حتی استعدادت در نمایش یک تیپ کاراکتر طنز و کمدی از برخی از همکارانت بیشتر نباشد کمتر نیست، به فکر بازی هم هستی؟

ـ پیشنهادهایی برای بازی دارم اما اگر مدنظرت کارهای خودم باشد نه، نمی‌توانم چون آنقدر باهوش نیستم که متمرکز بشوم روی دو کار، فکرم درگیر یک بخش شود، دیگری را خراب می‌کنم! (می‌خندد)

شما سریال را کامل تحویل دادید یا...

ـ بله، تر و تمیز تحویل پخش شده است. گاهی اصلاحات کوچکی اگر داشته باشد انجام می‌دهیم.

دیگر سریال‌های امسال را هم دیدی؟

ـ گاهی اگر فرصت باشد می‌بینم. همه دوستان زحمت می‌کشند و می‌توان شاهد تلاش آنها از نمایش آثارشان بود. من از همین جا به همه همکارانم خسته نباشید می‌گویم و می‌دانم اگر شرایط زمانی برای آنها هم فراهم باشد، قطع به یقین در کیفیت کارشان تأثیر بسزایی خواهد داشت. سریال «دودکش» نیز تاحدودی شرایطی شبیه به ما را تجربه کرد. امیدوارم آنها هم از این اتفاقات تغییر کنداکتوری لطمه نبینند.

سکانس‌های طلایی خروس را کی خواهیم دید؟

ـ در ادامه حمید لولایی را در خانه گیر می‌اندازند تا از او فیلم بگیرند من آن سکانس‌ها را خیلی دوست دارم.

اگر صحبتی باقی مانده...

ـ جا دارد اینجا از آقای ابراهیمی دلیجانی تهیه‌کننده سریال‌مان هم کمال تشکر را داشته باشم. در روزگاری که معمولاً پروژه‌ها به خاطر شرایط تزریق بودجه در وضعی بغرنج قرار می‌گیرد، ما به هیچ وجه مشکلی نداشتیم و ایشان به لحاظ امکانات مورد نیاز همه جوره ما را پشتیبانی کردند و واقعاً هیچ کم و کسری نداشتیم.

منبع: بانی‌فیلم آنلاین - مجتبی احمدی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها