متاسفانه امروزه ازدواجهای ناموفق و بعضا اجباری و بسیاری از مشکلات زندگی موجب شده است والدین نتوانند آن طور که باید به تربیت بچهها اهمیت بدهند و فرزندان آنها بر اثر بیتوجهی و کمبود محبت، خوب تربیت نمیشوند و در نتیجه در روابط اجتماعی با مشکل روبهرو میشوند.
به اعتقاد کارشناسان امور تربیتی، در یک ازدواج ناموفق، پدر و مادر بر سر مسائل اساسی تربیت فرزندانشان با یکدیگر توافق ندارند. در چنین خانوادهای کودکان از ارتباط ضعیف بین پدر و مادر خود رنج میبرند و از این که میبینند آن دو موجود دوستداشتنی و عزیز آنها نسبت به یکدیگر خشونت نشان میدهند، بسیار ناراحت میشوند. خانوادههایی که والدین در مقابل چشمان فرزندانشان بیپروا با یکدیگر دعوت میکنند و بر سر هم فریاد میکشند، اثرات متفاوتی بر فرزندان پسر و دختر خود میگذارند. پسرها ممکن است رفتاری جامعهستیز مانند پرخاشگری و هتاکی پیش بگیرند و دخترها رفتارهای اضطرابی و گوشهگیری از خود نشان دهند.
از طرفی تاثیر غیرمستقیم نزاعهای والدین روی فرزندان را نباید نادیده گرفت. به دلیل وجود علائم افسردگی و ناامیدی که در والدین بعد از دعوا و مرافعه پیدا میشود، این مساله سبب میگردد وقت کمتری را والدین با کودکان خود صرف کنند. بنابراین افراد خانواده، تندخوتر و عصبانیتر میشوند. این در حالی است که کودک در محیط خانوادگی گرم و پر از عشق و محبت و آرام، رشد و تکامل پیدا میکند؛ خانوادهای که پدر و مادر مثل اعضای یک تیم در امور مربوط به تربیت فرزند در کنار یکدیگر تلاش میکنند.
واکنش فرزندان
اکثر بچهها متوجه ناسازگاریها و تعارضات پدر و مادر میشوند و اگر به طور مداوم شاهد زد و خورد آنها باشند، نشانههایی از پریشانی و ناراحتیهای فیزیکی و احساسی از خود بروز میدهند. برخی تحقیقات نشان میدهد که بچهها حتی از 6 ماهگی نسبت به استرس صداهایی که در اطراف خود میشنوند و برخوردها و منازعات پرخاشگرانه واکنش نشان میدهند. بنابراین میتوان گفت که بچهها در هر سن و سالی در برخورد با دعوا و مشاجرات پدر و مادر خود واکنشهایی از شوک و ضربه نشان میدهند. نمیخواهند که این دعوا ادامه پیدا کند؛ زیرا سعی میکنند دخالت کنند یا با ایجاد سروصدا و اعتراض، توجه والدینشان را جلب میکنند یا آنها را به خنده وامیدارند یا از موقعیت فرار میکنند. به طور کلی هرچه بچهها کوچکتر باشند، احتمال گریه کردن و نشان دادن واکنشهای ترس از آنها بیشتر است. بچههای بزرگتر برای تمام کردن درگیری معمولا حرف میزنند.
روانشناسان معتقدند شواهد و مدارک نشان میدهد چیزهایی که والدین تجربه میکنند، بچهها هم تجربه میکنند. از این رو اگر والدین عصبانی و ناراحت باشند، این احساسات به سایر اعضای خانواده نیز سرایت خواهد کرد. از آنجا که بچهها والدینشان را الگوی خود میدانند و به آنها تکیه میکنند، دیدن آنها در حال دعوا و مشاجره برایشان ناراحتکننده خواهد بود. لذا این نوع رفتار میتواند منجر به ایجاد احساس استرس و اضطراب در بچهها شود. حس خانواده در آنها به همراه حس اعتماد به نفسشان تخریب میشود وقتی میبینند پدر و مادر قانونشکنی میکنند در حالیکه همیشه آنها را از آن منع میکردند باعث از بین رفتن حس اعتماد در آنها شده لذا این تجربه برای بچهها بسیار گیجکننده خواهد بود.
همچنین اگر دعوا و مشاجره بخشی از زندگی عادی پدر و مادر باشد، بچهها همیشه منتظر بروز بحث و درگیری بین آنها خواهند بود. علاوه بر این بچهها چون برای جلوگیری از بروز درگیری تلاش میکنند، لذا خسته میشوند. این مساله آنها را در موقعیتی بسیار دشوار قرار میدهد و مجبورشان میکند که نقش یک آدم بزرگ را بازی کنند در حالی که نه از نظر فیزیکی و نه از نظر شناختی به آن اندازه نرسیدهاند. اصولا بچهها برای این که خود را با دعواهای پدر و مادر سازگار نشان دهند، معمولا گریه میکنند، میترسند یا در دعوا دخالت میکنند و حتی ممکن است فرار کنند و چون حساس و مضطرب میشوند این رفتار میتواند بر اعتماد به نفس آنها اثر بگذارد و وقتی این الگوهای احساسی منفی از زمان کودکی در آنها شکل میگیرد اصلاح و تغییر آن بسیار دشوار بوده و بالطبع در زندگی آنها تاثیر سوء خواهد گذاشت و حتی ممکن است این دعواهای مداوم به صورت رفتاری تقلیدی درآید و در بازی با دوستانشان و در موقعیتهای دیگر همانها را اجرا کنند.
بچهها را آگاه سازید
وقتی که دعواها طولانی میشود، بچهها به این فکر میافتند که پدر و مادرشان همدیگر را دوست ندارند و شاید میخواهند از هم جدا شوند؛ در حالی که معمولا دعوای پدر و مادر این معنی را ندارد، بنابراین لازم است که بچهها بدانند که بزرگترها هم گاهی درست مثل خود بچهها دعوا میکنند و در موقع دعوا ممکن است که حرفهایی زده شود که واقعا منظور آنها نبوده است. باید برای آنها توضیح داد که بعضی روزها بزرگترها خسته و کمحوصله میشوند و شاید از دست کسی عصبانی باشند، در این زمان ممکن است در خانه بحث و دلخوری یا شاید دعوا پیش بیاید.
مخالفت به شرط آن که آبرومندانه باشد به افراد کمک میکند تا احساسات خود را به هم بگویند و جلوی
پر شدن و منفجر شدن را میگیرد. مهم است که اعضای خانواده بتوانند با هم درباره احساس خود گفتگو کنند، ابراز مخالفت باعث میشود که یکدیگر را بهتر درک کنند و احساس نزدیکی بیشتری پیدا کنند.
بر خود کنترل داشته باشید
زمانی که علائم و نشانههای پدیدار شدن دعوا و مشاجره را مشاهده کردید سعی کنید آن را به زمانی موکول کنید که بچهها حضور ندارند شاید تا آن زمان عصبانیت شما فروکش کند؛ در واقع بهترین علاج عصبانیت به تاخیر انداختن آن است. زمانیکه بناچار مشاجره درگرفت، سعی کنید کلمات احساسی را در مشاجرات خود به کار نبرید، چون بچهها نسبت به آن کلمات کاملا حساس هستند. بچهها شما را به عنوان الگو نگاه میکنند و از رفتارهای شما تقلید میکنند پس بهتر است در مشاجرات مواظب رفتار و کلمات خود باشید، از طرفی هم سعی نکنید که با سکوت، عصبانیت خود را نگه دارید یا آن را مخفی کنید زیرا بچهها به همان اندازه که نسبت به دعوا و مشاجرات حساسند به ناسازگاریهای غیرکلامی نیز حساسند. میتوانید با نشان دادن علاقه خود به همسرتان جلوی چشم بچهها، مشاجرات خود را با محبت متوازن کنید.
>> جام جم/ چاردیواری
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد