ما نه به دعواهای همیشگی عادت میکنیم نه به رنجشهایی که ته دلمان را میآزارد. نه به از دست دادن عزیزانمان عادت میکنیم نه به موقعیتهای ناهنجاری که ناخواسته برایمان پیش میآید تنها چیزی که وجود دارد اعتقاد به رفع این مشکلات با توکل به خدا و همکاری خانواده است. این مسائل همیشه در زندگی وجود دارد و وقتی شما و همسرتان با موقعیت دشواری مواجه میشوید و درصدد حل آن برمیآیید، میتوانید با طرح مساله آن را حل کنید. فرآیند طراحی، به هنگام رویارو شدن با تعارض، نگرشهای من برای خودم اهمیت قائل هستم و من برای تو اهمیت قائل هستم را در رفتارهای شما به کار میگیرد.
برای طرح مساله نخست باید آن را شناسایی و تعریف کنید. وقتی بین چیزی که انتظار میرود و چیزی که واقعا تجربه میشود فاصله و شکاف باشد مساله به وجود آمده است. شما و همسرتان میتوانید اول به موضوع اشاره و سپس دیگری را متوجه آن کنید. به این فکر کنید که چه کسی متاثر از آن است و برای چه کسی دردسر میآفریند. روشن ساختن مالکیت مساله فایده ویژه دارد. مثلا ممکن است مشکل به من مربوط باشد و شامل شما نشود، اما من مایلم که شما با من در این مورد تبادلنظر کنید.
سپس قرار بگذارید که مساله را حل و فصل کنید. انعقاد قرار داد به معنی وارسی کردن اشتیاق و آمادگی برای رفع یک مشکل خاص قبل از پرداختن به مساله است. جلب توافق همسرتان قبل از هر چیز نشان دهنده احترام به یکدیگر و پیشگیری از ناکامی و نیز اتلاف وقت و انرژی است. هر چه زندگی شما پیچیدهتر و زودگذرتر باشد، توافق با همسرتان ضروریتر است. برای گفتگو در این مورد محل خصوصی و خلوتی را انتخاب کنید. از تلفن، تلویزیون و هر وسیلهای که موجب حواسپرتی شماست، فاصله بگیرید. زمان مناسبی را برای این کار انتخاب کنید. تلاش برای پیش بردن اجباری بحث و گفتگو در زمان نامناسب یا طرح مشکل در فرصت ناکافی، جز اینکه موجب تنش و اختلاف بیشتر شود، ثمری ندارد.
سعی کنید مشکل را کاملا بفهمید و راجع به آن به تفاهم برسید. آنگاه خواستههایتان را بشناسید این مرحله به خواستههای ( بودن، عمل کردن، داشتن) حول و حوش مشکل میپردازد. همچنین شما ممکن است چیزهایی به ذهنتان برسد که دلتان نمیخواهد، اما با مشکل مرتبط هستند. مطمئن شوید که تمام خواستههایتان را در نظر گرفتهاید. وقتی آنها را شناسایی کردید، مشخص کنید که چه چیزی شما را وادار میکند که طبق میل خود رفتار کنید.
بعد از آن گزینهها یا راهحلهای احتمالی را در نظر بگیرید. در این مرحله بر اساس درک گستردهای که از مشکل دارید و خواستههای مشترک بین شما و همسرتان، هر کاری را که میتوانید برای حل مشکل یا حداقل جلو بردن آن انجام دهید، از ذهنتان بگذرانید.
بدترین و بهترین چیزهایی که میتواند با هر اقدامی اتفاق بیفتد در نظر آورید و گزینههایی که عملی و امکانپذیرتر از بقیه هستند را مطرح کنید. بعد از آن میتوانید اقدام کنید، اما پیش از آن طرح خود را محک زده و نتیجه را ارزیابی کنید. پس از اینکه طرح اقدام خود را انتخاب کردید، آن را محک بزنید. لحظهای درنگ کنید و خودتان را در حال انجام اقدامات بعدی تجسم نمایید. اگر هر یک از شما رفتارش را تا آخر پیگیری کرد، خود را موثر و کارآمد میبیند. با این حال، اگر یکی از شما نمیتوانید طرح اقدام را اجرا کند، ببینید چه چیزی مانع این کار است. آیا «فکر میکنید» یا «احساس میکنید» که چیزی مانع این اقدام است یا واقعا «نمیخواهید انجام بدهید»؟
اگر شما برای طرح و حل مشکل جدید وقت و انرژی ندارید، قرار داد ببندید که بعدا راجع به مشکل جدید بحث و گفتگو کنید.
با گذشت زمان شما فرصت پیدا میکنید که وارد عمل شوید. آنگاه میتوانید طرح خود را ارزیابی کنید و ببینید که چرا اقدام شما موثر است یا موثر نیست.
اگر اقدام شما موثر باشد، تا حدودی احساس مثبت پیدا میکنید. اگر نتیجه خوشایند بوده، جشن بگیرید. به خاطر سهم همسرتان در حل مشکل، با اطمینان کامل، به او بازخورد مثبت بدهید.
اگر اقدامتان موثر نباشد، ممکن است دامنهای از احساسات منفی نظیر ناامیدی، ناکامی یا آشفتگی را تجربه کنید. وقتی نتیجه رضایتبخش نیست با طرح اقدام دیگری کار را شروع کنید؛ به اقداماتی که موثر نیستند، ادامه ندهید.
>> جام جم/ چاردیواری
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد