از روزی که پشت لبهای پسر سبز شده است، مادر هر روز به قد و بالایش نگاه میکند. هنوز حرفی به زبان نمیآورد اما در ذهن خود همه کارها را سر و سامان میدهد: سربازی، کاری خوب و آبرومند، یک چاردیواری که بتواند زندگی مستقلی تشکیل دهد و...
حالا دیگر جور دیگری به دخترهای فامیل و دوست و آشنا نگاه میکند. در ذهن خود هر یک از آنها را در لباس عروسی و در کنار پسرش مجسم میکند. همه آرزوهای مادر در این خلاصه شده است که بتواند جوانش را سر و سامان دهد و در لباس دامادی ببیند. سرانجام این رویا به واقعیت میپیوندد، مادر از این پس مادرشوهر است.
عصای سالهای پیری
پسر برای مادر پاره تن است و مونس جان. فرقی ندارد چند سال دارد و چه کاره است. او برای مادرش همان کودکی است که تر و خشکش میکرد و خوب و بد را برایش توضیح میداد. او که امروز برای خودش مردی شده است، کسی است که مادر جوانیاش را به پایش ریخته و با ایثاری مثالزدنی بزرگش کرده است و حالا میخواهد ثمره تمام آن فداکاریها را ببیند. مادر از اینکه میبیند پسرش داماد شده و زندگی مستقلی تشکیل داده است خوشحال است، اما این نگرانی را نیز دارد که مبادا عروس تازه از راه رسیده پسرش را از او بگیرد؛ مبادا اجازه ندهد فرزندش سراغی از او بگیرد، حالی از مادر بپرسد و گاه گرهی از کار او بگشاید. مادر که همواره مواظب خواب و خوراک جوانش بوده نگران است نکند عروس آنچنان که باید پسرش را تر و خشک نکند، مبادا به او بد اخمی کند و هزاران نکند و مباداهای دیگر و لذا عکسالعمل این نگرانیها و دلواپسیها را در رفتار خود بروز میدهد. اگر پسر مدتی نتواند به او سر بزند، آن را از چشم عروس میبیند، اگر کمی خسته و بیحوصله باشد، علت را در رفتار عروس جستجو میکند، کنایه میزند، خردهگیری میکند، گاه برای اطمینان از این که هنوز برای پسرش اهمیت دارد و کس دیگری جای او را نگرفته است درخواستهایی میکند که شاید انجام آن از عهده وقت و امکانات پسرش خارج باشد و واکنشهای دیگری که همه ما کمابیش با آنها آشنایی داریم.
نظر دکتر کیهاننیا، مشاور خانواده را در این زمینه بخوانید: «اگر مادرشوهر دائما با این فکر مشغول باشد که عروس خانم پسر شاخ شمشادش را از چنگش درآورده نه تنها به چشم یک غریبه بلکه به صورت دشمن به او نگاه خواهد کرد؛ در حالی که اگر او را کسی بداند که میتواند با عشق و علاقه به پسرش امید، حرکت و پویایی بدهد، قطعا احساسش نسبت به او عوض شده و او را چون دختر خود خواهد پنداشت.»
رفتارهای نسنجیده و احیانا مغرضانه عروس میتواند مهر تاییدی باشد بر نگرانیها و دلواپسیهای مادرشوهر که در نتیجه باعث افزایش کشمکش و ناآرامی بین دو خانواده خواهد شد.
دختر و پسر جوان با سلام و صلوات زندگی جدیدی را پایهریزی میکنند. آرزوی همه پدران و مادران این است که فرزندانشان در کنار همسر خود خوشبختی، موفقیت و سعادتمندی را تجربه کنند. یقینا بسیاری از دخالتها، پندها و اندرزهای مادران از همین خواسته قلبی آنان سرچشمه میگیرد؛ اما اگر مادر به جای زبان انتقاد و رفتار دخالتگرانه و تحقیرآمیز از شیوه تایید و تشویق استفاده کند و با سخنان محبتآمیز زمینه دوستی و محبت میان پسر خود و عروس خانم را بیشتر کند، شرایط را برای زندگی توام با آرامش فرزند خود مهیاتر خواهد کرد. بازخورد چنین رفتاری در اغلب موارد همان چیزی خواهد بود که مادرشوهر انتظار آن را دارد. کیهاننیا به مادرشوهران توصیه میکند: اگر میخواهید فرزندانتان از شما راهنمایی بخواهند، آنان را آزاد بگذارید تا خودشان تجربیات شما را درخواست کنند. هیچگاه با زور و تحمیل به آنان نصیحت نکنید، زیرا با این کار آنها را به یاد ایام کودکیشان میاندازید. در نتیجه احساس بدی پیدا میکنند و راه خویش را به تنهایی انتخاب میکنند. اگر در هیچ یک از کارهایشان دخالت نکنید خواهید دید عروس شما با رغبت از شما راهنمایی خواهد خواست. تجربیات خود را که به قیمت موی سفیدتان به دست آمده ارزان در اختیار او قرار ندهید.
گهی زین به پشت و گهی پشت به زین
اگر کمی عمقیتر به موضوع اختلافات بین عروس و مادرشوهر نگاه کنید رد پای باورهای غلطی را خواهید یافت که در قالب همین مثلها و متلها و در طول سالیان دراز در فرهنگ ما شکل گرفته و جا خوش کردهاند.
کیهاننیا در زمینه تاثیر این باورها بر رفتار عروس خانم میگوید: «شنیدن این مثلها موجب میشود عروس خانم قبل از این که به خانه شوهر برود فکر کند هیچ کدام از کارهایش مورد پسند مادرشوهر قرار نخواهد گرفت. یعنی مادرشوهر کسی است که او را دوست ندارد و همیشه رابطه خوب میان او و شوهرش را به هم میزند. بنابراین هرگز با حسننیت و خوشبینی با مادرشوهر برخورد نمیکند؛ زیرا قبلا شستشوی مغزی شده و با پیشداوری غلطی که از مادرشوهر دارد، او را دوست، یار و کمک حال خود نمیداند. بنابراین برخوردش با مادرشوهر براساس معیارهای صحیح و قضاوت درستی نخواهد بود.»
آنچه که این پیشزمینه ذهنی را تثبیت و تایید میکند، دخالت مستمر مادرشوهرها در برنامههای زندگی زوجهای جوان، احضار پی در پی پسر، درخواستهای مکرر از او و ارائه توصیههای ویژه و نسخههای خاص، در اختیار گرفتن بخش قابل توجهی از اوقات او و قرار دادن وی در موقعیتی است که مجبور باشد بین دو نفر یکی را انتخاب نماید و رفتاری که احتمالا باعث ایجاد بدخلقی و سردی در روابط بین عروس و داماد میشود.
عروس خانم که خانه آمال و آرزوهای خود را در کنار داماد بنا کرده است، میخواهد قلب همسرش تنها برای او بتپد و ششدانگ حواسش به او متمرکز باشد. عروس، همسرش را فرد مستقل و عاقل و کاملی میداند که میتواند تصمیم بگیرد و چرخ زندگی را به حرکت در آورد، در غیر این صورت حاضر نمیشد سکان زندگیش را به دست او بسپارد. از بایدها و نبایدهای مادرشوهر ناراحت میشود؛ از توقعات بجا و بیجای او میرنجد؛ عروس خانم مایل نیست کس دیگری جز او به شوهرش چیزی بگوید، از او چیزی بخواهد یا فکر و اندیشه او را حتی برای زمان کوتاهی در اختیار داشته باشد، زیرا همه اینها را نشانهای از کمشدن محبت همسر نسبت به خود میداند.
اما عروس خانم عزیز، فراموش نکنید مادرشوهر شما در سالهایی نهچندان دور و احیانا در همین زمانی که حکم مادرشوهر شما را دارد، عروس مادری دیگر بوده است. خود شما نیز ممکن است چندین سال دیگر به جمع مادرشوهران بپیوندید. بد نیست بکوشید با ذهنیتهای منفی درباره مادرشوهر مبارزه کنید. مطمئن باشید، هر قدر نسبت به مادر همسر خود مهربان و صبور باشید، او را از صمیم قلب دوست داشته باشید و به او احترام بگذارید، درواقع بذرهای محبت همسرتان را نسبت به خود بارور میکنید.
هسته اصلی ماجرا
محور اصلی در مشکلات بین مادرشوهر و عروس آقای داماد است. او بیشترین مسوولیت را در ایجاد رابطهای منطقی و دوستانه بین مادر و همسرش دارد. نوع رفتار و برخوردهای داماد در کاهش تنش بین این دو زن نقش بسیار مهمی دارد.
آقای داماد عزیز بد نیست برای کاهش تنشهای موجود بین این دو زنی که نقش بسیار مهمی در زندگی شما دارند، این توصیهها را امتحان کنید: در موقعیتهای مختلف از همسر خود قدردانی کرده و از او تعریف و تمجید نمایید. رابطه عاطفی خود را با پدر و مادر بیشتر کرده و به طور مستقیم یا غیرمستقیم به آنها نشان دهید که همسرتان آنها را دوست دارد و برایشان احترام قائل است. اگر متوجه حساسیت احتمالی والدین خود، بخصوص مادر نسبت به زندگی تازه و شخصیت عروس خانم شدید، از کاستیها و نارساییهای زندگی مشترک و ضعفها و کوتاهیهای احتمالی همسر خود به مادر گله و شکایت نکنید؛ همچنین گلههای احتمالی مادر و خواهر خود را به همسرتان انتقال ندهید. به جای این کار سعی کنید به روشهای مختلف و از جمله تعریفها و تمجیدهای متقابل آنها نسبت به یکدیگر نگرشی مثبت در ذهن آنان ایجاد کرده و محبت آنها را نسبت به یکدیگر بیشتر و رابطهای عاطفی بین آنان ایجاد نمایید.
یک راه حل اساسی
اختلافات و چالشهای موجود در روابط عروس و مادرشوهر و همچنین داماد و مادرزن ناشی از فرهنگی دیرینه است و لذا دکتر کیهاننیا موثرترین راه برای از بین بردن آنها را فرهنگسازی میداند و میگوید: باید تفکرات سنتی مادرشوهر به تفکرات مدرن امروز تبدیل شود. او باید بداند که دخالت با نظارت فرق میکند. مادرشوهر فکر میکند چون این فرزند من است پس من حق دارم در تمام امور او دخالت کنم. اما امروز خانوادهها مستقلند و این گونه دخالتها نمیتواند حاکم باشد.
در دنیای امروز رسانهها و بویژه رادیو و تلویزیون نقش بسیار مهمی در ایجاد باورها و عادتهای جدید دارند. کیهاننیا معتقد است: برنامهسازان باید برای ساخت سریالهای خانوادگی از حضور کارشناسانی که به طور ملموس با مشکلات مردم در ارتباطند و حرفه آنها مشاوره قبل از ازدواج یا رفع مشکلات خانوادگی است استفاده کرده و نظرات آنها را در ساخت سریالها به کار گیرند. به این ترتیب میتوان رفتارهای نامناسب را تغییر داده و باورهای غلط را از ذهنها پاک کرد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد