به عروسکها میگوید: مهمانی در راه است. مهمانی که خیلی کوچک است. به عروسکی اشاره میکند و ادامه میدهد: «تقریبا اندازه تو، همین قدر نازنین. برای همین شماها را آوردهام که او را ببینید و او هم بتواند با شما بازی کند. ظرفهایم را هم آوردهام. نخود و لوبیا هم هست تا برای آمدن کوچولو با هم جشن بگیریم. میخواهم آش درست کنم مثل مامان که برای من آش میپزد. حتما او هم مثل من آش دوست دارد.»
میگوید و خوشحال و چشم انتظار است تا خواهری که دوستش دارد از راه برسد. میگوید و در خیالش لباسی زیبا بر تن خواهر کوچک میکند. میگوید و... ناگهان صدای بلند پدر، آسمان آبی باورهای خیالانگیزش را تیره میکند. او فریاد میزند و میگوید: «بازم که این آت و آشغالا رو ولو کردی کف سالن. صد بار بهت گفتم امروز عصر، مامان و خواهرت میان خونه. خونه باید تمیز باشه. جای کمک به مامان از همین حالا شیطونیرو شروع کردی؟»
پدر را نگاه میکند. لبخند میزند و بغض میکند. آرامآرام عروسکهایش را جمع میکند. در سبد مخصوص میگذارد. به اتاقش میرود و عروسکها را دلداری میدهد که از صدای بلند پدر نترسند. میگوید او مهربان است، فقط صدایش اینطوری است. میگوید او هم شما را دوست دارد. اما همانجا و همان وقت احساس میکند دیگر خواهرش را دوست ندارد. دیگر نمیخواهد برایش آش بپزد. لوبیاها را هم توی یک کیسه میریزد؛ زیر تختش قایم میکند و اشکهایش سرازیر میشود.
وقتی فرزند دوم یا سوم با فاصله زمانی دو سه سال از فرزند اول به دنیا میآید، این داستان در خیلی از خانهها تکرار میشود. داستانی که فرزند اول در آغازش با پایانی نه چندان خوش روبهرو میشود.
برای تکرار نشدن این داستان، خیلی از خانوادهها چند ماهی مانده به تولد فرزند دوم، با مشاور مشورت میکنند تا راهی صحیح برای توجیه فرزند اول بیابند. راهی که آرامش را از جمع خانواده دور نسازد. راهی که از طریق آن فرزند اول درک کند آمدن یک بچه دیگر به معنای فراموش شدن او نیست.
به یقین گفتوگو با بزرگترها، مشاور و اهل فن کمک بزرگی است؛ اما آنچه نباید فراموش شود، آمادگی مادر و پدر برای این موضوع است. آنها باید در مرحله اول خودشان و در گام بعدی فرزند (یا فرزندان)شان را برای این تغییر آماده کنند.
قطعا در فرهنگهای مختلف هم رویارویی با این موضوع متفاوت است. به همین دلیل نمیتوان نسخه یکسانی برای همه موارد تجویز کرد. این شما همسران هستید که میتوانید از این نوشتهها، نکتههایی برگزینید تا در این راه، همراهتان شود.
شما بچه چندم هستید؟
میگویند بچههای اول زرنگتر از دومیها و سومیها هستند و بهتر از آنها میتوانند گلیمشان را از آب بیرون بکشند. خیلیها اعتقاد دارند فرزند اول خانواده بهتر از بقیه بچهها میداند چطور باید زندگی کرد که در کارهای مختلف موفق شد.
آنها معمولا روحیه مدیریتی و رهبری بهتری دارند و خیلی خوب بلدند کارها را به بهترین نحو پیش ببرند؛ البته بچههای اول بیشتر از دومیها و سومیها مورد توجه والدین قرار میگیرند و به همین دلیل ممکن است کمی لوس و نازپرورده هم باشند، ولی در کل انسانهایی سختکوش هستند که برای رسیدن به موفقیت تلاش زیادی میکنند.
وقتی فرزندان بعدی به دنیا میآیند و بچه اول ناچار است حضور خواهر یا برادر جدیدش را قبول کند، گاهی شرایط برایش چنان دشوار میشود که اصلا قادر نیست با آنها کنار بیاید. البته طبیعی است که کودک در این شرایط تصور کند بچه دوم آمده است تا او را از پدر و مادرش جدا کند یا محبت آنها را به دست آورد. برای همین هم بیشتر رفتارهایی از او سر میزند که خیلی از نظر بزرگترها منطقی نیست.
پس نباید فراموش کنیم تولد بچههای دوم برای فرزندان بزرگتر خانواده میتواند تهدیدی جدی به حساب بیاید؛ چون آنها تصور میکنند بچههای کوچکتر فقط مزاحمهایی هستند که میخواهند پدر و مادر را از آنها بگیرند و محبتشان را به دست آورند.
دومیها در میدان مسابقه
وقتی دومیها به دنیا میآیند، از همان ابتدا حضور فرزند دیگر را در محیط خانه درک میکنند و حواسشان هست که از او عقب نمانند. گاهی بچههای دوم طوری رفتار میکنند که انگار در یک مسابقه هستند و به هیچوجه نباید بازنده این مسابقه باشند. آنها میخواهند به پدر و مادر نشان دهند که میتوانند بخوبی فرزند اول باشند و کارها را مانند او انجام دهند. برای همین گاهی ممکن است مشغول انجام کارهایی شوند که به هیچ عنوان مناسب سن و سالشان نیست.
از طرف دیگر، اغلب فرزندان دوم خانواده تلاش میکنند، موفقتر از اولیها باشند و به همین دلیل ممکن است سعی کنند مهارتهای مختلفی بیاموزند یا آنها را پرورش دهند تا از خواهرها و برادرها یشان عقب نمانند.
کوچکترینها؛ متفاوت ولی دوستداشتنی
بچههای آخر معمولا خیلی مورد توجه قرار میگیرند و پدر و مادر هم براساس میل و سلیقهشان با آنها رفتار میکنند. برای همین هم بیشتر میبینیم که بچههای آخر خانواده، رفتاری متفاوت دارند و نوع کارها و رفتارشان خیلی شبیه بچههای بزرگتر نیست. این فرزندان معمولا شادتر و خوشاخلاقتر از بقیه هستند و با دیگران هم بهتر و راحتتر ارتباط برقرار میکنند.
کوچولوهای اول را آماده کنید
معمولا وقتی مادر باردار است، بچه اول خیلی کنجکاو میشود و دوست دارد بداند خواهر یا برادر کوچکش چطور داخل شکم مادرش جا گرفته است، چطور رشد میکند و چه زمانی مثل خود آنها میتواند بازی کند و راه برود؟ در این شرایط خوب است مادر همراه فرزندش برای ویزیتهای دورهای به پزشک مراجعه کند تا فرزند اول خانواده بتواند صدای قلب جنین را گوش کند و تصاویر او را ببیند. چنین موقعیتی به کودک کمک میکند که شرایط را بهتر درک کند.
البته حواستان باشد که هیچ وقت از او نپرسید دوست دارد خواهر داشته باشد یا برادر؛ چون در این باره کاری از دست شما برنمیآید و این پرسشها فقط ممکن است کودک را نسبت به شما بدبین کند. برای همین خوب است به فرزندتان توضیح دهید که اگر خواهردار شود یا اگر برادری به جمع خانوادهتان اضافه شود، در هر صورت او میتواند منتظر بهترین دوست زندگیاش باشد.
بچهها خیلی راحت نمیتوانند شرایط تولد نوزادی جدید را بپذیرند یا آن را به خوبی درک کنند. به همین دلیل، بهتر است هنگام بارداری عکسها و فیلمهای مربوط به دوران نوزادی فرزند بزرگتر را به او نشان دهید و برایش توضیح دهید که او هم روزی کوچک بوده و حالا بزرگ شده است. بچهها معمولا پس از دیدن فیلمو عکسهای خودشان، حسبهتری خواهند داشت و شرایط تولد نوزاد جدید را هم بهتر درک میکنند.
وقتی نوزاد به دنیا میآید، خیلی از بچهها دوست دارند از خواهر یا برادر کوچکترشان مراقبت کنند. آنها با این کار میخواهند عشق و علاقهشان را نسبت به بچه جدید نشان دهند و علاوه بر این، با این کارها به مادرشان هم میگویند که چقدر او را دوست دارند و میخواهند در نگهداری از نوزاد به او کمک کنند. در چنین شرایطی معمولا پدر و مادرها میترسند و فکر میکنند فرزند بزرگتر ـ که خودش هنوز کودک است ـ نمیتواند هیچ کاری انجام دهد و این مراقبتها فقط دردسرساز و خطرناک خواهد بود. در حالی که بهتر است به جای چنین برخوردهایی، از کودک بخواهید در انجام کارهای ساده مانند آوردن شیشه شیر یا بسته پوشک به شما و خواهر یا برادر کوچکترش کمک کند. البته اگر او تمایلی ندارد که به شما کمک کند، به هیچ وجه نباید او را مجبور کنید.
زندگی اینکوچولوها تغییر میکند
وقتی فرزند جدیدی در راه است، زندگی خواهر یا برادر بزرگترش که خودش هنوز در حال طیکردن دوران خردسالی است نیز حسابی دستخوش تغییر میشود. به این معنا که بچهها وقتی متوجه میشوند کودک دیگری میخواهد به جمع خانواده سه نفره آنها اضافه شود، نه تنها خیلی خوشحال نخواهند شد که حتی ممکن است احساس حسادت و نگرانی بیش از حدشان، آنها را با مشکلاتی جدی نیز مواجه سازد مثلا ممکن است این بچهها پسروی داشته باشند؛ به این معنا که کارهایی را که در گذشته براحتی انجام میدادهاند، حالا کنار میگذارند و آنها را فراموش میکنند مثلا کودکی که میداند برای رفتن به دستشویی چه کاری باید انجام دهد، پس از تولد نوزاد جدید ممکن است دوباره رفتن به دستشویی را فراموش و خودش را خیس کند.
گروهی از بچهها هم ترجیح میدهند، پس از تولد فرزند جدید ساکت و آرام گوشهای بنشینند و کاری به کار پدر و مادر نداشته باشند. این بچهها بیشتر تصور میکنند که والدین، آنها را فراموش کردهاند و اکنون با بچه جدیدشان شاد و سرگرم هستند. از نظر این بچهها، تولد نوزاد جدید زندگی پدر و مادر را حسابی تغییر داده و او دیگر جایی میان این خانواده ندارد. به همین دلیل طبیعی است که چنین بچههایی منزوی و گوشهگیر شوند و خیلی در جمع راحت نباشند.
علاوه بر این کارها، انجام رفتارهای خشن هم از دیگر واکنشهایی است که بچهها نسبت به تولد نوزاد جدید نشان میدهند مثلا ممکن است نوزاد را محکم در آغوش گرفته، او را نیشگون بگیرند یا حتی بزنند. گاهی بچهها به دور از چشم پدر و مادر، شیشه شیر را از دهان نوزاد بیرون میآورند و حتی سعی میکنند او غذا نخورد.
قشقرق بهپاکردن، کابوس دیدن، وابسته شدن به مادر و ترس از جدایی و انجام دادن رفتارهایی بچهگانه که با سن و سالشان تناسبی ندارد از جمله رفتارهایی است که گاهی آنها از خودشان بروز میدهند.
بیتفاوت نباشید
برخی پدر و مادرها باور دارند که پس از تولد نوزاد جدید، به هیچ عنوان نباید فرزند بزرگتر را تنبیه کرد یا نسبت به رفتارهای اشتباه او واکنش نشان داد. در حالی که متخصصان و روانشناسان کودک تاکید میکنند و میگویند به هیچوجه نباید نسبت به رفتارهای نادرست بچهها بیتفاوت باشید.
به عبارت دیگر، نظم و انضباطی که از قبل در خانه وجود داشته است، پس از تولد نوزاد هم باید برقرار باشد و به هیچ بهانهای نباید رفتارهای نادرست او را توجیه کرد. بدرفتاریهایی مانند زدن کودک یا برداشتن شیشه شیر از دهان او حتما باید خیلی جدی و سریع پاسخ داده شود تا کودک بداند شما هنوز هم در برابر رفتارهای اشتباهش واکنش نشان میدهید.
البته بعضی رفتارها را هم میتوانید نادیده بگیرید مثلا زمانی که کودک دوست دارد مثل دوران شیرخوارگیش در تختخواب بخوابد و خودش را کمی لوس کند، بد نیست با شوخی و بازی همراهش شوید و در همین حال هم برایش توضیح دهید که او دیگر بزرگ شده و شما انتظار بیشتری از او دارید.
در هر صورت، فراموش نکنید که باید احساسات کودک را همانطور که هست، قبول کنید و رفتارهای خوبش را تحسین کنید تا فرزند اولتان هم از حضور خواهر یا برادر جدیدش حس خوبی داشته باشد.
از راه رسیده عروسک به دست
اگر روزی تصمیم گرفتید فرزند دومی به جمع خانوادهتان اضافه کنید یادتان باشد به جز شما و همسرتان، فرد دیگری هم زیر سقف چاردیواریتان زندگی میکند، کسی که حق دارد و باید از این موضوع مطلع شود.
فرزند اول زمانی کوتاه یا طولانی به تنهایی در کنار شما زندگی کرده و اکنون باید بداند از مدتی دیگر خواهر یا برادری خواهد داشت؛ خواهر یا برادری که به یقین سهمی از توجه شما را به خود جلب میکند و همین یعنی احساس دلتنگی در فرزند اول، احساسی که گاه ممکن است با برخوردهای خشن بروز کند؛ آنچنان که شما تصورش را هم نخواهید کرد:
پس خوب است پیش از به دنیا آمدن فرزند دوم، به موارد زیر توجه داشته باشید. دقت در این موضوعات به آرامش بیشتر شما و دیگر افراد خانواده کمک خواهد کرد:
فرزند اول ـ بویژه اگر فاصله سنی کمی با فرزند دوم داشته باشد ـ باید چند ماه پیش از به دنیا آمدن خواهر یا برادر کوچکترش از این موضوع مطلع شود. بچهها باید بدانند معنای خانواده چیست و تعریفی از پدر، مادر، خواهرها و برادرها داشته باشند؛ صد البته به زبان خودشان.
پس از اطلاع اولیه، بدون اینکه در او حساسیت ایجاد شود، در فرصتهای مناسب با او درباره خواهر یا برادری که در راه است، صحبت کنید. فرزند اول باید بداند داشتن خواهر یا برادر چه مزیتهایی برای او دارد.
به طور معمول با تولد فرزند جدید، تخت یا اسباب بازیهایی به اتاق بچهها اضافه میشود. خوب است این تغییرات تدریجی باشد و بچه اول در جریان آنها قرار بگیرد. حتی میتوانید درباره جای تخت فرزند دوم از او هم کمک بخواهید یا درباره نوع اسباب بازیها با او مشورت کنید.
پس از به دنیا آمدن فرزند دوم، به اندازه گذشته به فرزند اولتان توجه داشته باشید. او را در آغوش بگیرید، روی پایتان بنشانید و هر رفتار دیگری را که پیش از به دنیا آمدن فرزند دوم با او داشتید، ادامه دهید.
یادتان نرود که فرزند اول شما هنوز یک بچه است. پس با آمدن کودک تازه وارد، بچگی او را از یاد نبرید. بگذارید دوران کودکیش را خیلی طبیعی سپری کند.
فرزند شما هر قدر هم کوچک باشد گاهی نگران سلامتی شما میشود. پس هیچگاه نزد او از خستگیهایی که فرزند جدید برایتان به همراه آورده، شکایت نکنید. در این حالت ممکن است فرزند اول کینه خواهر یا برادرش را به دل بگیرد و خدای ناکرده رفتار نامعقولی داشته باشد.
هر کودکی برای درک شرایط تازه به زمان نیاز دارد؛ زمانی که شما باید با صبر و بردباری در اختیار او قرار دهید. هرگز فراموش نکنید که فرزند اولتان هم هنوز یک بچه است و رفتارش مناسب با سنش خواهد بود.
درباره خواهر یا برادر تازه وارد با فرزند اولتان صحبت کنید و نوع رفتارها و عکسالعمل بچههای کوچک را برایش توضیح دهید. فرزند اول باید با واقعیت رفتاری فرزند دوم آشنا باشد.
خوب است هنگام آوردن فرزند دوم به خانه، هدیهای مانند یک عروسک ، اگر فرزند اول دختر است ، یا یک ماشین، اگر پسر باشد، برای فرزند اولتان خریداری کنید. آمدن فرزند دوم به خانه باید واقعهای شیرین برای فرزند اول باشد.
خوب است فرزند اول بداند کارهای خانه بیشتر شده و او هم میتواند در برخی کارها به شما کمک کند. در ازای هر فعالیتش از او سپاسگزاری کنید و رضایت خود را به زبان آورید.
از آنجا که مادر زمان بیشتری را با فرزند دوم میگذراند، پدر باید زمان بیشتری را به فرزند اول اختصاص دهد. با او بیرون برود، بازی کند و به فعالیتهایی بپردازد که بچه دوست دارد.
از سرزنشکردن و نصیحتهای تکراری درباره وظایفش نسبت به فرزند دوم خودداری کنید.
حتما شما هم میتوانید مواردی را به این موضوعها اضافه کنید. فراموش نکنید فکرکردن به آنها و یادداشت کردنشان به ایجاد رابطهای مناسب میان بچهها کمک خواهد کرد.
>> چاردیواری/ نیلوفر اسعدیبیگی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد