این اظهارنظر مشفقانه همیشه هم با موافقت درونی اغلب دانشآموزان یا دانشجویان مواجه میشود، چنان که همه تصمیم میگیرند از ابتدای همین ترم یا سال تحصیلی هم که شده، دیگر تنبلی را کنار بگذارند و همه چیز را به اما و اگر شب امتحان نسپارند، اما نتیجه چیست؟ ایراد از سیستم آموزشی باشد یا روحیات ایرانیها یا هر چیز دیگری، نود و خردهای درصد از آدمها در ایران شب امتحانی درس خواندهاند و میخوانند و خواهند خواند.
از همین رو در کنار سختیهای بسیار زیاد شبهای دراز امتحان، همیشه فرمولها و راهکارهایی برای موفقیت به قول معروف «ناپلئونی» یا لبمرزی در امتحانات وجود دارد که طبعا از سوی شب امتحانبازهای حرفهای ابداع شدهاند، این راهکارها، گرچه شاید در نگاه اول شوخی به نظر برسند، اما تجربه نشان داده در حد خودشان کارایی قابل توجهی دارند.
ناامید نشوید!
یک شب که هیچ، حتی اگر یک ساعت به زمان امتحان باقی مانده باشد، نگویید گور پدر امتحان. جزوه یا کتاب را باز کنید، به مهارت خودتان و میزان دشواری بخشهای مختلف بیندیشید و بسته به زمانی که در اختیار دارید، بخشهایی را برای مطالعه گذری یا عمیق انتخاب کنید. برنامهریزی لزوما متعلق به بچه درسخوانها نیست.
بودجهبندی درست منبع مطالعه از همان شروع کار، از ضروریات شب امتحان است وگرنه ممکن است نیمی از وقتتان را صرف بخشهای بیاهمیتی همچون مقدمه کتاب بکنید و تازه بفهمید که ای دل غافل، چه کلاه گشادی سرتان رفته است!
چه چیزی بخوانم؟
فیس و افاده و ناز و نوز و غرور و من با فلانی حال نمیکنم و این حرفها، مال زمانی است که شما در شرایط استانداردی باشید و خطر افتادن و احیانا مشروط شدن تهدیدتان نکند.
محض رضای خدا این بازیهای کودکانه را شب امتحان کنار بگذارید و به شاگرد اول کلاستان زنگ بزنید تا از درست بودن منبع مطالعه مطمئن شوید، اگر کتاب است، همه چیزش را با او چک کنید، اگر جزوه است، بپرسید که کدام فصلها در امتحان میآیند. همیشه فهمیدن اینکه فلان فصلها از سوی استاد حذف شده و در امتحان نمیآید، بعد از امتحان حسابی دماغ آدم را میسوزاند، مراقب باشید!
بیا سوتهدلان گردهم آییم!
هر چقدر هم که، تنبل و درسنخوان باشید، یکی بدتر از شما پیدا میشود، اگر بدترش هم پیدا نشود، دستکم یکی پیدا میشود که مثل شما باشد.
پیدایش کنید و قرار بگذارید و چند ساعت باقیمانده را باهم سپری کنید. تجربه نشان داده این طور موقعها بدبینی ذاتی آدم که مدام در گوشش میخواند «من چقدر بدبختم»، «من چقدر بیچارهام» و «من میافتم» و... قدری فروکش میکند و انگیزهها کمی بیشتر میشود که البته همین هم غنیمت است.
استادان دوست ما هستند
برای دزدیدن قاپ استاد و جلب توجهش و در نهایت رفاقت استراتژیک با او، حتما لازم نیست که شاگرد زرنگ و درسخوان باشید. پرسیدن مشتی پرسش ـ نه لزوما عالمانه ـ در طول درس از استاد و تظاهر به حضور ذهنی حداکثری در کلاس گاهی یکی از راحتترین روشهای جلب توجه استاد و جا شدن در قلب اوست. حتی سر تکان دادن و وانمود به این که به حرف استاد گوش میدهید ـ حتی اگر زیر میز مشغول اساماس بازی باشید ـ میتواند مفید باشد. این دست رفاقتها با استاد، نه این که مثلا نقش خیلی سرنوشتسازی در نمره شما داشته باشد، ولی مثلا اگر نمره شما 9 باشد، میتواند آن را به ده تبدیل کند!
بنیآدم اعضای یکدیگرند
قدر همه اقوام، اطرافیان و اعضای خانوادهتان را بدانید. از یک روحیه دادن ساده بگیرید تا خلاصه کردن بعضی بخشهای جزوه یا کتابتان که فرصت خواندنش را ندارید، طیف گسترده کارهایی است که میتواند از سوی اطرافیان و نزدیکان شما انجام شود.
گفتن لازم نیست که رفتار خودتان در بدبختیهای دیگران در جذب این طور کمکها تاثیر بسزایی دارد. وقتی شب سهمگین امتحان برادرتان با پففیل، فیلم، پلیاستیشن، صدای بلند تلویزیون و... به او خندیدهاید و دمار از روزگارش درآوردهاید، طبعا نمیتوانید انتظار داشته باشید که او در شب سرنوشتساز کنار شما باشد و کمکتان کند.
یک حساب سرانگشتی
هر کسی هم نداند، خودتان خوب میدانید که چطور درس میخوانید، ایدهآلپردازیهای فانتزی درخصوص برنامهریزی و مطالعه تدریجی در طول ترم را کنار بگذارید و همان اول کار از استاد بپرسید که در امتحان آخر، از هر فصل چند سوال میآید و مجموع نمره مربوط به هر فصل چقدر است. این روش در امتحانهای حفظی معجزه میکند.
نه شما که هیچ انسانی در طول تاریخ تاکنون نتوانسته همه جای منبع مطالعهاش را در طول یک شب دقیق و عمیق بخواند. پس به جای این که همه جای جزوه را تک بزنید و هیچ کجایش را درست و حسابی یاد نگیرید، روی فصلهایی که نمره زیادی دارد، تمرکز کنید و آن جانور معروف چهارپایتان را از پل بگذرانید.
همکلاسی به دادم برس!
اشتباه نکنید، قرار نیست کار زشت تقلب را تجویز کنیم؛ همان طوری که همیشه یکی بدبختتر از شما پیدا میشود، حتما یکی هم پیدا میشود که حرفها که چه عرض کنم، حتی خمیازههای استاد را موبهمو در جزوهاش یادداشت کرده باشد.
این موجود را با مطالعات دقیق میدانی، همان ابتدای ترم شناسایی کنید و از همان موقع طرح دوستی بریزید. هیچ چیز مثل جزوه او شما را از عذاب شب امتحان مصون نخواهد داشت.
در این طور جزوهها، حاشیهنویسیها معمولا از متن هم مهمتر هستند. کلماتی مثل «مهم»، «نکته»، جملات و پاراگرافهایی که زیرشان خط کشیده شده یا هایلایت شدهاند، از این موارد هستند. تجربه میگوید، استادان بیشتر پرسشهایشان را از جاهایی طرح میکنند که در طول کلاس مورد تاکیدشان قرار گرفته است.
هیچوقت بیخیال نشوید!
حتی اگر نیم ساعت به امتحان مانده باشد و شما هیچ نخوانده باشید، یا مثلا نصف کتاب یا جزوه را هنوز نخوانده باشید، بیخیال نشوید و در مرور تیترها و عنوانها هم که شده، نگاهی گذرا به همه پاراگرافهای باقیمانده بیندازید.
ما که نه ولی شبِ امتحانبازهای حرفهای عمیقا معتقدند که این روش شده در حد چند نمره ناقابل به شما کمک میکند. از منظر «لنگه کفشی در بیابان نعمت است»، فراموش نکنید که حتی نیمنمره هم در شب امتحان و برای جلوگیری از نیفتادن غنیمت است.
معجزه نمونه سوال
بیشتر امتحانگیرهای حرفهای بانک ثابتی برای طراحی سوال در اختیار دارند. تازه این سوای کسانی است که از اساس دلودماغ طرح پرسشهای جدید ندارند و هر دفعه همان پرسشهای ترم قبل یا سال قبل را طرح و از اصل غافلگیری استفاده میکنند.
در چنین شرایطی بخصوص در دانشگاه، عقل سلیم حکم میکند از همان اول کار دنبال نمونه پرسشهای ترمهای پیشین استاد باشید. این روش تضمینی است و به قول معروف معجزه میکند.
آخرین تیر در ترکش
فرض کنیم که وقت محدود بود، با استاد رفیق نبودید، نمونه سوال امتحانی سالهای گذشته را گیر نیاوردید، اصلا جزوه و کتاب درستوحسابی برای مطالعه نداشتید، خلاصه این که آس و پاس رفتید و نشستید سرامتحان. تجربه میگوید که هنوز هم کورسوی امیدی هست.
هنوز هم یک روش مانده که ممکن است به شما کمک کند. فیلم هندی در برگه پاسخنامه، نه همیشه، اما گاهی جواب میدهد. توصیه ما لزوما دروغگویی و طرح نکاتی مثل بیماری مادر و شب بیداری به دلیل بیماری پدر و مواردی از این دست نیست ـ هر چند متاسفانه گاهی این هم جواب میدهد ـ گاهی نوشتن یک بیت شعر خاص و تاکید بر این که بذر اشتیاق و علاقه به شعر یا شاعر مورد نظر را استاد مورد نظرتان در جانتان افکنده، کاری میکند کارستان. گفتن ندارد که هر چه مینویسد باید با شخصیت استاد متناسب باشد.
مثلا اگر برای استاد ریاضی اخموی غرغروتان یک شعر از مرحوم سهراب سپهری بنویسید، معلوم نیست چه اتفاقی بیفتد، طبیعی است که کشف این تناسب فوت کوزهگری است و چیزی نیست که بتوان آن را در یک مقاله روزنامهای فراگرفت.
فرهاد بیاتی - جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: