شاید بهتر باشد بگوییم شب امتحان، شب امتحان نیست، «شب نمره» است؛ «شب مدرک» است، شب عذاب و برزخ پاس کردن یا نکردن واحد و درس برای گرفتن مدرک.
«مدرک» هم همان برگه مقوایی پرس شده با چند امضا و یک عکس است که کاربردی جز درج در پرونده و خاک خوردن در پوشه کارگزینی اداره ندارد، برای چندرغاز افزایش حقوق یا در ورژن دیگرش، چند بار چشم و همچشمی بین جمع فامیل.
اگر بخواهیم صریح باشیم، مدرک همان هدف اصلی و غایی و البته بیارزش بسیاری از دانشجو ـ کارمندها، جوانان بیکار و به بیان خودمانی، پسرهای سربازی فرار کرده است.مشکل از اینجاست که شب امتحان میشود «شب امتحان» نه «ایام یادگیری»! اصلا یاد بگیریم و یاد بگیرند که چه بشود؟!
در شب امتحان، انگار همه منافذ و سوراخهای فلسفی مغز باز میشود، آدم یاد بدهکاریها و همذات پنداریهایش با نیچه و سارتر میافتد، استعداد نوشتن ـ البته در غیر موارد درسی ـ میآید سراغت، بهترین و نابترین سوژههای وبلاگ نوشتن، خروار خروار بحران و بهت و سوال و یاس فلسفی میآید سراغ آدم: درس بخوانم برای چه؟ تقصیر بابام بود که رفتم این رشته! اصلا مرا چه به این درس؟ به چه دردم میخورد؟ درس را ول میکنم میروم بازار پیش پسرخالهام، فردا به اولین خواستگارم جواب مثبت میدهم و از این وضع خلاص میشوم، فردا انصراف میدهم و میروم سربازی! اینها بخشی از دیالوگهای فلسفی سوزناک شبهای امتحان است!
شب امتحان در روایت عامیانه و متعارفتر ـ نه استثناها ـ چیزی، یاد گرفته نمیشود، فقط حفظ میشود یا بعضا برای دوپینگهای آموزشی مخصوص(!) «نوشته» و «جاسازی» میشود تا چند ساعت بعد، در صبح امتحان به کار آید و این قصه ادامه دارد، شب امتحان تا شب امتحان، بیتعارف این منطق نظام آموزشی عالی ماست.
بگذریم از اینکه در شب امتحان انواع حاشیهها و جذابیتها هم به دانشجوی استرس گرفته چشمک میزند، انگار که استرس شب امتحان نسبت مستقیمی با بهتر خوابیدن دارد، هرقدر امتحان حساستر، خواب شب امتحان شیرینتر! بهترین کتابهای غیردرسی در شب امتحان پیدا میشوند، تلویزیون بهترین فیلمها و سریالها را پخش میکند، شب امتحان همه اسباببازیهای مدرن و قدیمی، از موبایل و تبلت و اینترنت و کامپیوتر رو میزی به دانشجویان لبخند میزند!
تجربه ثابت کرده است شبهای امتحان هرقدر تنهاتر باشی، سوزناکی و آسیبهای آن یاسهای فلسفی بیشتر است، شب امتحان اگر بخواهی واقعا نمره بیاوری، نباید تنها باشی، در جمع است که هم بیشتر خوش میگذرد! و هم احتمال درس خواندن با دیدن قیافههای مصمم دوستانی که تندتند جزوه و کتاب را ورق میزنند و با همذاتپنداری یا حسادت به آنها(!)، بیشتر میشود.
بهمن هدایتی - جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: