مهران احمدی با گریم «مراد» (شخصیتی که در سریال «یادآوری» به کارگردانی حجت قاسمزاده اصل، ایفاگر آن است) مهمان یک فنجان چای «بانیفیلم» شد تا از نعیم سریال «مهرآباد» بگوید.
بازیگر سریال «تا ثریا» (آقا رضا) که نوروز امسال در دومین تجربه همکاریاش با سیروس مقدم ایفاگر کاراکتر بهبود در مجموعه «پایتخت» بود، این روزها همزمان با اکران فیلم «یکی برای همه» بازیگر نقشی است که شاید در طول دوران بازیگری یک بازیگر ایرانی یکبار تکرار شود.
همراه همیشگی عبدالرضا کاهانی برای فیلمهای «هیچ»، «آدم»، «اسب حیوان نجیبی است» و «بیست») برای ایفای نقش نعیم به دعوت کاهانی برای بازی در فیلم «بیخود و بیجهت» نه گفت تا به عنوان مدیر تولید با این پروژه همکاری داشته باشد.
مهران احمدی با انرژی پای این گفتوگو نشست و پاسخگوی سوالاتی شد که به بهانه «مهرآباد» از کارنامه سینماییاش آغاز شد، به دنیای بازیگری از نگاه او رسید و...
بخش اول این گفتوگو را در ذیل از نظر میگذرانید:
از همین سریال حجت قاسمزاده و نقش «مراد» شروع کنیم؟
- مراد! شما از کجا نام شخصیت را میدانی؟ (میخندد) خیلی داستان چاقی دارد این سریال، در واقع چند قصه است که در جایی به هم وصل میشود بدون اینکه هیچ ربطی به هم داشته باشد. از آنجا که سابقه چند همکاری با هم داشتیم باز هم شرایط مهیا شد تا در این کار هم در خدمتشان باشم. داستان سریال را خانم رویا غفاری همسر حجت نوشته و جنس کار هم جنس خود حجت است. «مراد» یک کاراکتر متفاوت برای من و شخصیتی بود که تا به حال آن را تجربه نکرده بودم. احساس کردم میشود با حجت قاسمزاده در این برهوت کار خوب در سینما و تلویزیون، یک کار خوب نزدیک به استاندارد را انجام داد. سریال پر بازیگر و به لحاظ قصه پر و پیمان است. امیدوارم اتفاق هم اتفاق خوبی باشد. مراد کاراکتری است که در ماجرایی گیر میکند؛ در یک برزخ انسانی و هیچ راه فراری در نهایت ندارد و همین باعث نابودیاش میشود. اجازه بده بیشتر توضیح ندهم.
بعد از این مشغول یک کار سینمایی خواهی شد؟
- بله ممکن است...
قطعی نشده؟
- اجازه بده قرارداد ببندم بعد با هم حرف بزنیم.
اوضاع سینما خوب است که دوست داری پس از چند تلویزیونی موفق ( تا ثریا، پایتخت، مهرآباد و...) به سمت آن بروی؟
- معلوم است که نه!
کارنامه سینمایی تو بسیار آبرومند بوده حتماً جوانب امر را سنجیدهای که امروز قرار است با وضعیت فعلی سینما برای یک فیلم سینمایی پای میز قرارداد بنشینی؟
- ببین قطعاً جوانب کار را سنجیدهام! اصولاً مطمئن باش من در هر کاری باشم حتماً آن کار، کار خوبی خواهد بود!
به واسطه حضور مهران احمدی؟
نه، به واسطه این که آن کار، کار خوبی بود که من رفتهام. اینقدر بلد هستم که بفهمم این کار خوب میشود یا نه! مگر اینکه از دستم در برود و متأسفم شوم. گاهی ابتدا حس میکنی شرایط خوب است و بعد میروی و میبینی شرایط آن طور که فکر میکردی نبوده،این دیگر در دست تو نیست! ولی مطمئن باش مثل صحبت قبلی که با هم کردیم دوست ندارم در این کار کاسب باشم، پس مراقب هستم که چه میکنم.
یادم میآید سریال «تا ثریا» به پایانرسیده بود که این سریال «مهرآباد» پیشنهاد شد و قبلتر گفته بودی که مدتی نمیخواهی سریال کار کنی؟
- دقیقاً، جالب اینکه همزمان با این کار هم پیش تولید فیلم «بیخود و بیجهت» رضا کاهانی شروع میشد و من باید از این دو کار یکی را انتخاب میکردم و من به رضا گفتم در این فیلم بازی نمیکنم.
قرار بود کدام نقش از فیلم بیخود و بیجهت را بازی کنی؟
- آن نقش به کل حذف شد. چون رضا برای بازیگر نقش مینویسد و من در حد مدیر تولید با پروژه همکاری کردم.
راننده کامیون فیلم، بیشباهت به جنس بازی تو نبود؟
- بله ولی برای من تکراری بود چون چیزی برای اضافه کردن به نقش نداشتم. علی استادی که این نقش را بازی کرد رییس تئاتر استان تهران است. او همکلاسی دوران دانشگاهی من بود و کلی با هم سابقه تئاتر داریم. حضور او هم پیشنهاد خود من به رضا کاهانی بود. دوست نداشتم خودم را با این نقش تکرار کنم.
برگردیم سراغ سریال «مهرآباد»
- بعد از سریال «تاثریا» همان طور که گفتی من اصلاً قصد نداشتم سریال کار کنم. روزبه (سجادی حسینی) به من زنگ زد و گفت کاری هست میخواهم برایت فیلمنامه بفرستم. گفتم نمیخواهم الان سریال کار کنم فعلاً خسته هستم. گفت حالا بخوان! پنج قسمت را همان شب که فرستادند من خواندم. به قدری داستان خوب، سر جا و درست طراحی شده و قابل باور بود و ساختاری محکم داشت که...
نتوانستی «نه» بیاوری؟
- واقعاً...
از همان اول به تو نقش نعیم را پیشنهاد دادند؟
- جالب اینکه من گفتم کدام نقش؟ گفتند بخوان! من خواندم و رفتم دفتر، از همان ابتدا میدانستم که احتمالاً نعیم به من خواهد رسید! (میخندد) من رفتم. با امید سهرابی که از قبل میشناختمش و همیشه به خاطر شرافت حرفهایاش برای او احترام ویژهای قائل هستم، گپ و گفت زدیم. با آقای سجادی حسینی و تهیهکننده، آقای تقیپور هم گفتوگوهای خوبی داشتیم و همین مسئله باعث شد که احساس کنم این تیم خانه خود من است. شرایط طوری بود که احساس کردم همه به اصولً اخلاقی و اعتقادی حرفهای پایبند هستند. گفتم چه نقشی؟ گفتند از این سه نقش هر کدام؟ من بدون هیچ تردیدی گفتم نعیم! گفتند اتفاقاً این نقش خواستگار زیادی دارد، ولی ما هم فکر میکنیم که میشود نعیم ما تو باشی! من خوشحال بودم رفتم دو- سه قسمت دیگر خواندم و احساس کردم میشود به این کار و پروژه اعتماد کرد. از همه مهمتر اینکه اتفاقات همان طور که پیشبینی میشد رخ داد. یعنی ما 45 روز تمرین دور خوانی و در آوردن شخصیتها را پشت سر گذاشتیم.
کاملاً به شیوه تئاتری...
- بله، کمتر فیلم یا سریال سراغ دارم که با این شیوه کار شود. به جز فیلمهای رضا کاهانی، دقیقاً همه چیز تئاتری دیده شده بود و دیدم هیچ یک از بازیگران سریال، جزو کلیشههای مرسوم کارهای طنز تلویزیون نیست.
با حضور یک بازیگر طنز تلویزیون فرمول این کار تغییر میکرد؟
- بله، تنها شقایق دهقان بازیگر باسابقه طنز این سریال بود که او هم اینجا یک نقش متفاوت را تجربه کرده است. او اینجا اتفاقاً قرار نیست کسی را بخنداند. به نظرم زوج او و بهروز شعیبی، بهترین زوج این سریال هستند.
انتخاب بازیگران سریال بر عهده چه کسی بوده؟
- یک کار گروهی بوده بین نویسنده، کارگردان و تهیهکننده و حتی روزبه که دستیار این پروژه بود.
تو تجربه کار در پشت دوربین را هم داشتهای. قبول داری این نوع انتخاب بازیگر میتوانست دقیقاً نتیجه برعکس بدهد؟
- بله، بارها روی این مسئله خودمان بحث کردیم. اتفاقاً تلویزیون هم از انتخاب نزدیک به نمونههای قبلی استقبال بیشتری میکند، اما دیگر شرایط تغییر میکرد. ما یک داستان خاص و پر و پیمان داشتیم که با یک انتخاب دیگر میتوانست به مسیری دیگر برود. سریال «مهرآباد» از آن دست کارهایی است که سینمایی بسته شده و تو نمیتوانی با از دست دادن یک قسمت به کلیت کار دست پیدا کنی. باید این سریال را منظم پیگیری کنی و برعکس آثار طنز مرسوم یک خط و ربط جدی بین همه قسمتهای آن وجود دارد. آدمها در این سریال مدام تغییر میکنند با هم چلنج و ارتباط دارند، میروند و میآیند اگر تو یک قسمت را از دست بدهی و داستان از دستت خارج شود دیگر تقصیر من نیست.
آقای تارانتینو یک فیلمی میسازد از او میپرسند نمیترسی که تماشاگر یک جاهایی از فیلم تو را نفهمد میگوید اینکه تقصیر من نیست!
گاهی یک فیلمنامه نجات دهنده یک اثر میشود، گاهی یک تیم بازیگری تماشاگرپسند و گاه یک کارگردان کارکشته و سریالساز سابقهدار در این مدیوم، سریال شما یک سبک از قصهگویی خاص است که خودش در نگاه اول یک نوع ریسک است چون برخلاف قالبهای مرسوم تلویزیونی نگارش شده است.
بازیگران برخلاف کلیشهها و با یک ساختار از پیش تجربه نشده انتخاب شدهاند، کارگردان نیز به رغم سابقه فعالیتش در این عرصه در کار سریالسازی یک تازهوارد محسوب میشود، با این توضیح چه فاکتورهایی عامل اقبال این کار شده است
- من علت موفقیت این کار را در چیز دیگری میدانم، در این کار قرار نبوده دزدی انجام شود، چون کسی دزد نیست.
خطرناک صحبت میکنی...!
- ببین شما شک نکن اگر کاری مشکلدار باشد، حتماً یک جایش دزدی اتفاق افتاده است. دزدی فقط وجه مالی ندارد. دزدی از کار زدن هم هست، از وقت زدن هم هست، پول آدمها را به وقت ندادن هم هست. مگر میشود یک قسمت از سریال 9 بار بازنویسی شود؟ من خودم شاهدم. اینجا سفرهای پهن نبود که بیاییم بنشینیم و لقمهای بزنیم، آدمهای متخصص دور هم جمع بودند تا این کار را به سر منزل برسانند. متخصصهای واقعی، من متخصص این کارم، چون درسش را خواندم، 22-23 سال زحمت کشیدم، هومن سیدی از نوجوانی در سینما کار میکند، فیلم کوتاه میسازد، علی سرابی سوپراستار تئاتر است، بهروز شعیبی یک عمر است در این سینما دست و پا میزند، امید سهرابی خاستگاه تئاتر دارد و آقای فرید سجادی حسینی 40 سال است دستیاری میکند و حالا کنار یک تهیهکننده باهوش مثل آقای علی تقیپور قرار میگیرد. من تهیهکنندهای به این باهوشی در تمام این دوران ندیدهام کارش را بلد است. در این کار هیچکس به هیچکس تفاخر و تفرعنی ندارد همه آمدیم تا یک کار خوب بسازیم در حد بضاعت خودمان. ما 7 ماه و نیم تصویربرداری کردیم شما کدام کار کمدی تلویزیون را دیدهاید که 30 قسمت در هفت ماه و نیم ساخته شده باشد، آقا سه ماهه جمع میکنند! من و شما که دیدیم.
من مهران احمدی پدرم برای این نقش درآمد، سینوزیت گرفتم، شش ماه آن کت شلوار از تن من در نیامد، بو گرفته بود، اما با آن خو گرفته بودم میگفتم این را که میپوشم میشوم نعیم، حالا شاید برخی از دوستان بگویند، این آدم گندهگویی میکند، سبک استانیسلاوسکی و این حرفها، بله من ناتورالیسم هستم و سبک بازیگریام ناخودآگاه است. مواجه میشوم با لحظه و نقش، آقا جان من، این سبک من است، چون از آن جواب گرفتم. مثل علی پروین که گفت سبک من علی اصغری است. (میخندد) ما هم آقا جواب گرفتیم بدون هیچ پول و پارتیبازی و قیافه و تیپی شدیم جزو 5 بازیگر مرد امسال و یک خورده اگر وضعمان بهتر بود چه بسا جایزه را هم میگرفتیم. در روزنامه «بانی فیلم» که جزو انتخاب بهترین بازیگر از نگاه خوانندهها شدم با همین سیستم علی اصغری! (میخندد) در این کار همه باید حرفهای باشند حتی آبدارچی این حرفه باید بلد باشد فیلمنامه بخواند، پس کارش با آبدارچی یک شرکت مهندسی فرق دارد، در این کار همه باید عاشق باشند.
شک نکن که این کار باید خوب باشد، پس از یکسال و نیم من هنوز در آن دفتر رفت و آمد دارم و در واقع رفت و آمد خانوادگی پیدا کردیم. این واسطه سینما نیست...
خب سینما که اصولاً این روزها آدمها را از هم دور میکند...!
بله، باور کن کسی به خاطر پول و شهرت وارد این کار نشد. ما هفت ماه با هم کار کردیم یک بار ندیدم یکی یقه دیگری را بگیرد یا اینکه مسئله و مشکلی پیش بیاید، چرا مشکلات همه جا هست، مگر میشود که نباشد، یک زن و شوهر کنار هم عمری زندگی میکنند بارها با هم بگو مگو دارند! اینجا در سریال «مهرآباد» همه چیز در کمال احترام بود و الان نتیجه یک اتفاق قابل قبول و نزدیک به استاندارد است.
سریال «مهرآباد» یک کمدی درام بود.
- بله...
و این کار بازیگر را سخت میکند چرا که باید خودش را به شکل تمام و کمال به فیلمنامه بسپارد و هرگز به لحاظ بازی بیرون نزند.
- دقیقاً همین طور است.
ودر مورد «نعیم» با توجه به خصوصیاتش کار به مراتب سختتر بود، چون نقش روی لبه تیغ بود و کوچکترین تغییر مسیر میتوانست او را از مسیر دور کند و قصه اصلی شخصیت را (که قطعاً تا پایان قصه باید انتظارش را بکشیم) تحت الشعاع قرار دهد.
- میفهمم چه میگویی و قبول دارم. من اصولاً سختترین راه را برای رسیدن به نقش انتخاب میکنم. باورت نمیشود میگویم من کارگر هستم در این حرفه؟! چون عرق میریزم، مهندس نیستم چون جلوی کولر نمینشینم! آن چیزی که برای ما در «مهرآباد» مسجل بود، این بود که ما فیالبداهه نخواهیم داشت. اینکه تو به درستی میگویی کمدی- درام، به این دلیل است که ما یک قصه محکم داریم که اگر کوچکترین تخطی داشته باشیم، هر قسمت آن طرفتر کار لطمه میخورد، شاید جاهایی یک تغییرات کوچک با هماهنگی داشتیم اما عیناً با فیلمنامه پیش رفتیم. در مورد نعیم تو درست میگویی چون نعیم قصه ما در نگاه اول یک آدم لات و بی سر و پا که اگر به این شکل نمایش داده میشد سادهترین راه بود، یک تلکهگیر، خفتگیر...
در واقع میشد که این تیپ شخصیت اصلاً دوست داشتنی نباشد و...
- بله، طوری که مخاطب با دیدنش حس بدی داشته باشد، من راجع به نعیم خیلی فکر کردم. شبها و روزها در خیابان و خانه با نعیم بودم و در نهایت به آنجا رسیدم که نعیم باید موجه باشد.
در واقع چیزی برخلاف رفتارش.
- همین طور است. حالا چطور میتوانستیم کاری کنیم که او موجه جلوه کند، از طریق ظاهرش...
به همین دلیل نعیم با این خصوصیات و تعاریفی که از او میبینیم کت شلوار میپوشد و...
- من وقتی که پیشنهاد کت و شلوار را به امید سهرابی و آقای فرید سجاد حسینی دادم همه با هم یک دقیقه مکث کردیم. گفتند بگذار هیچ چیز را همان اولOK نکنیم، حالا یک هفته گذشته بود و من در این مدت تنها به این فکر میکردم این آدم اصلاً چه شکلی هست؟ ما رفتیم سابقه این آدم را در آوردیم از کجا آمده، ماجرای زندگیاش چه بوده و... فهمیدیم این آدم دیپلم دارد.
نعیم انسان باهوشی است چون خوب نقش بازی میکند...
- بله و این آدم باهوش نمیتواند دیپلم نداشته باشد، او رفتارهایی میکند که نیازمند کلی هوش و ذکاوت است، پس از کت و شلوار به یک کیف رسیدیم، داخل این کیف چیست، هیچ چیز...
منبع: بانی فیلم/ مجتبی احمدی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتوگو با گردآورنده کتاب «قصه جریحهدار شد» مطرح شد
ناصر ابراهیمی در گفت و گو با جام جم آنلاین؛
گفتوگو با محمد خیراندیش در حاشیه اختتامیه جشنواره بینالمللی فیلم ۱۰۰
رئیس مرکز ارتباطات و رسانه آستان قدس رضوی از تولید یک برنامه نخبگانی میگوید