در حالی که چند روز پیش، رئیس ستاد محیطزیست و توسعه پایدار شهر تهران گفت در خیابانهایی مانند ولی عصر و بلوار کشاورز چون اغذیهفروشی بیشتری وجود دارد، مشکل وجود موشها بخوبی دیده میشود. به سراغ چند نفر از کسبه این محل رفتیم و پای درد دل آنها از اذیت و آزار موشها نشستیم.
«موشهای اینجا چیزی از گربهها کم ندارند. چند روز پیش جنگ گربه و موشی را جلوی مغازه به چشم دیدم، هرچند که گربه از موش بزرگتر بود، اما باز جرات نمیکرد به موش حمله کند. این دو جانور مدتی روبهروی هم گارد گرفتند، اما سرانجام گربه راه خودش را گرفت و رفت.»
اینها را صاحب یکی از ساندویچیهای خیابان ولیعصر میگوید. به گفته او، از این اتفاقها ـ که چیزی از مستندهای راز بقای تلویزیون کم ندارد ـ در مقابل مغازه او زیاد اتفاق میافتد.
مرد جوان به زبالههایی که در جوی خشک خیابان ولی عصر ریخته شده است، اشاره کرده و ادامه میدهد: «تا مدتی قبل حداقل این جویها آب داشتند. برای همین اگر شخصی هم اینجا را نظافت نمیکرد آب آشغالها را با خود میبرد، اما مدتی است آب را به خاطر زیر گذر و ایستگاه مترو قطع کردهاند برای همین تعداد موشها بیشتر شده است.»
اما برخلاف نظر این مرد جوان، تعدادی دیگر از مغازهداران میگویند بعد از قطعشدن آب تعداد موشها کمتر شده است.
آنها فقط ازاین موضوع گلایه دارند که بعد از قطع شدن آب درحول و حوش چهارراه ولی عصر درختان خشک شده است، یکی از آنها میگوید: «تابستان گذشته برای درختان این قسمت مانند پاییز بود. برگ درختان زودتر از موعد زرد شدند و ریختند. مسئولان باید حسابشده عمل کنند، برای نمونه الان آمدهاند چند نهال اینجا کاشتهاند، اما آنها از باغبانی چیزی نمیدانند. برای نهالها چالههای کوچکی کندهاند برای همین این نهالها خیلی زود خشک میشوند.»
جالب است بدانید در خیابان ولی عصر، دیگر موشها برای برخی عابران حکم سرگرمی پیدا کردهاند و هر از گاهی که سروکله موش بزرگی پیدا میشود، عابران با انگشت آنها را به یکدیگر نشان میدهند و از موشهای بزرگی که تا به حال دیدهاند برای هم حرف میزنند.
مرد مغازهدار که انگار خاطرههایش از موشها تمامی ندارد، برایمان با آب و تاب از اتفاقی که مدتی قبل شاهدش بوده، میگوید: «یکبار چند خانم بعد از اینکه غذا خریدند، رفتند کنار یکی از صندلیهای سیمانی خیابان نشستند و مشغول غداخوردن شدند. من به آنها هشدار دادم اینجا موش زیاد دارد، اما آنها باور نکردند. هنوز چند دقیقهای نگذشته بود که موشها بوی غذا را حس کرده و به سراغشان آمدند. برای همین آنها که نزدیک بود از ترس سکته کنند پا به فرار گذاشتند.»
یکی دیگر از مغازهداران خیابان ولی عصر از قدمزدن موشها در کنار عابران حرف میزند و میگوید: «موشها دیگر آنقدر نترس شدهاند که کنار عابران هم راه میروند چند روز پیش یکی از همین موشها هنگام راهرفتن به پای دختر جوانی برخورد کرد و او را کلی ترساند.»
به گفته مرد مغازهدار تا مدتی قبل تعداد موشها خیلی بیشتر بود، اما حالا کمتر شدهاند، ولی با این حال هنوز هم هرازگاهی موشها به او خسارت میزنند. مغازهدار ادامه میدهد: «ما خودمان تله و چسب موش میگذاریم، ولی بیفایده است. اگر حواست نباشد موشها وارد مغازه میشوند و برای بیرونکردنشان باید بجنگید. یکبار یکی از موشها سیم یخچال مغازه را جوید و کلی به ما خسارت زد.»
یکی از مشتریهای مغازه هم ادعا میکند از قدیمیهای این محل است و خانهاش در کنار خیابان ولی عصر قرار دارد.
او درباره موشها میگوید: موشهای اینجا حتی تا طبقه پنجم ساختمان ما هم میآیند، آنها از چیزی نمیترسند، برای همین مسئولان باید فکری به حال مردم بکنند. نهتنها خیابان ولی عصر، بلکه بیشتر محلههای تهران با این مشکل روبهرو هستند.مغازهدار دیگری درباره طعمهگذاری و سمپاشیهای ماموران شهرداری میگوید: آنها برای مقابله با موشها عمل میکنند، اما باید راهکار بهتری پیدا کنند، نمیشود مانند سالها پیش تنها با ریختن سم به جنگ آنها رفت.
پسر نوجوانی که کارگر یکی از اغذیهفروشیهای خیابان ولی عصر است، میگوید: هوا که تاریک میشود سر و کله موشهای بیشتری پیدا میشود، بچهها هم از این فرصت استفاده میکنند و خودشان را با سنگ زدن به موشها سرگرم میکنند.
مهدی آیینی - گروه جامعه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد