دیهدادن اگر چه بظاهر آسان به نظر میرسد، اما در حقیقت کم پیش نیامده است که خیلی از ما، پس از آن که تحفهای را تقدیم عزیزی کردهایم، فهمیدهایم او چندان از هدیهمان خوشش نیامده است و توی چشمهایش، آن برق شادی که انتظارش را میکشیدیم نیست، اما نگران نباشید. هیچگاه برای یادگرفتن دیر نیست حتی همین حالا که ما میخواهیم جزئیاتی ظریف از راههای انتخاب هدیه مناسب را به شما یاد بدهیم.
چی؟ واسه کی؟ برای چه کاری؟
هدیه را میدهید دستش و او مشتاق و بیتاب، کاغذ کادو را باز میکند، اما همین که چشمش به آن میافتد، خنده روی لبش میماسد و خیلی سرد میگوید؛ «همممم... ممنون...» و میگذاردش روی میز عسلی کنار دستش و لبخندی زورکی مینشیند روی لبش. همه اینها نشانههایی است که به شما میگویند «حواست هست؟ او هدیهات را نپسندیده!»
توجه داشته باشید مهمترین نکته در خرید هدیه این است که به جای در نظرگرفتن صرف سلیقه خودتان، سلیقه طرف مقابلتان را هم در نظر بگیرید. برای مثال شاید شما عاشق رنگ زرد باشید، اما اگر مطمئن نیستید که او هم به اندازه شما عاشق این رنگ است و پیشتر فهمیدهاید که معمولا در انتخابهایش این رنگ را نادیده میگیرد چه لزومی دارد که همه هدیههایش را زرد بگیرید؟
میگویید سخت است که از سلیقه دیگران آگاه شوید؟ نه زیاد! شاید به اندازه کافی تلاش نکردهاید. میخواهید یک راه خوب برای آگاهی از علایق بستگان و دوستان نزدیکتان یادتان بدهیم؟ دفترچه یادداشت کوچکی برای خودتان درست کنید.
در این دفترچه مناسبتهای مهم در ارتباط با دوستان و بستگانتان را یادداشت کنید. مثلا بنویسید روز ازدواج یا اولین دیدارتان یا تولد آشنایان و دوستانتان چه وقت است.
حالا نام آدمهایی را که مناسبتهای مربوط به آنها را نوشتهاید یک بار دیگر بنویسید، اما این بار باید هر کدام از نامها را بالای یک صفحه سفید یادداشت کنید. در این صفحههای سپید، شما باید سلایق هر فرد را به مرور زمان زیر اسمشان اضافه کنید. نگران نباشید این اطلاعات را در ارتباط با دیگران و در طول گفتوگو با آنها به دست میآورید. برای نمونه من دفترچهای دارم که در یکی از صفحههای آن زیر اسم سارا نوشتهام:
ـ سارا متولد سال 1360 است.
ـ از وسایل خانه به عنوان هدیه بیزار است.
ـ عاشق روسریهای بلند و پر از گل است بخصوص اگر پر از گل و بوته باشد.
ـ بشدت به عطرهای شیرین آلرژی دارد.
ـ حیوانات خانگی و گیاهان را دوست دارد.
ـ عاشق فیلم و تئاتر است.
این اطلاعات را هر بار که میخواهم برای سارا هدیهای بگیرم یک بار مرور میکنم و میدانم که او از هدیهگرفتن جارو برقی یا سشوار یا عطرهای شیرین خوشحال نمیشود، اما اگر برایش یک ماهی گلی یا کاکتوس یا روسری ترکمنی ببرم حتما گونههایش از شدت شادی گل میافتد. هدیه تولد او حتی میتواند دو بلیت سینما یا تئاتر باشد و با توجه به سنش باید فیلم یا تئاتری را انتخاب کنم که از تماشایش بیحوصله نشود.
وقتی میخواهید هدیه بگیرید، بهتر است این چند پرسش را با خودتان مرور کنید. مطمئن باشید پاسخ به این پرسشها در انتخاب هدیه مناسب کمکتان میکند:
ـ سن و جنسیتش چیست؟
ـ ارتباط ما با هم در چه حد صمیمی است؟
ـ این هدیه چه کاربردی برای او دارد؟
ـ آیا آنچه برایش میخرم متناسب با سلیقه اوست؟
به جیبتان نگاه کنید
هدیه که میخرید حتما باید متناسب با جیبتان باشد؛ چرا که طرف مقابل هم در پاسخ به محبت شما برایتان هدیهای میگیرد و به احتمال زیاد آن را متناسب با قیمت هدیهای که به او دادهاید، انتخاب میکند. هر چه هدیه شما گرانتر باشد، هدیه او نیز گرانتر خواهد بود.
بنابراین به مرور زمان شما و او وارد یک بازی میشوید که در آن هر دو، دائم هدیههای گرانقیمت را با هم رد و بدل میکنید. اگر هر دویتان جیبهایی پر داشته باشید این بازی شاید سرگرمکننده شود، اما اگر یکی از شما جیبهای خالی داشته باشد آنوقت هر بار هدیهدادن و هدیهگرفتن برایش یک عذاب غیرقابل وصف میشود.
حواستان به بستهبندی باشد
خیلی وقتها یک بستهبندی خلاقانه، علاقه مخاطب را به هدیه چندبرابر میکند. گاهی هم پیش میآید که هدیهای فقط به این خاطر که ظاهر مناسبی ندارد از چشم هدیهگیرنده میافتد. پیچیدن کاغذ کادو دور یک هدیه تنها راه بستهبندیاش نیست.
که من تاکنون دیدهام را دخترکی پنجساله به من داده است. این هدیه، جوجهای در یک جعبه مقوایی سوراخدار بود و آن دخترک، برای بستهبندیاش، روی کاغذ سفید بزرگی با مداد شمعی، عکس من و خانوادهاش را نقاشی کرده بود و آن را دور جعبه جوجه پیچیده بود و یکی از بادکنکهایش را هم با چسب روی کاغذ کادویش چسبانده بود.
این زبان هدیه خنثیکن...
حرفهایی که در لحظه هدیهدادن بین شما و طرف مقابل رد و بدل میشود، اهمیت دارد. باید از پیش، جملاتی را برای او آماده کرده باشید. جملات گاهی کلیشهایست مثل اصطلاح معروف «قابل شما را ندارد» اما همیشه خلاقیت، طعم خاطرهها را بهتر میکند. مثلا فکر کنید آن کلیشه همیشگی بهتر است یا این توضیح «هدیهام فقط یک یادگاری است که دلم میخواهد با دیدنش همیشه یادم بیفتی...».
علاوه بر این، باید ششدانگ حواستان را در لحظه هدیهدادن و پس از آن جمع کنید که حرفی از قیمتش نزنید. مثلا دوستی را مجسم کنید که دقیقا وقتی شما چشمها را میبندید و احساساتی میشوید و شاخه گلی را که برایتان آورده بو میکنید، میگوید «چقدر هم رز گران شده! دیدی؟! شاخهای 5000 تومان! مگر سر گردنه است!»
نه، اصرار نکنید! حتی حق ندارید برای نشاندادن ارزش هدیهتان، غیرمستقیم اشارهای به قیمتش داشته باشید! برای نمونه به یاد دارم دوستی وقت هدیهدادن یک گردنبند سنگی میگفت «خیلی مراقبش باش عزیزم... این را از پاساژ... خریدم... راستی متوجه شدی از یک برند معروف است... برچسبش را ببین.»
پس کجاست آن هدیه ما؟!
یکی از بدترین رفتارها پس از هدیهدادن این است که گاهی سراغ آن را بگیرید. فرض کنیم شما گلدانی برای دوستتان خریدهاید. او آن روز به شما گفته گلدان را روی پیشخوان بالای شومینه خانهاش خواهد گذاشت. حالا تصور کنید که به خانهاش رفتهاید و نخستین کاری که پس از سلام و احوالپرسی انجام دادهاید این بوده که پرسیدهاید «پس آن گلدان که برایت گرفتم کو؟!» به نظرتان این رفتار پسندیده است؟
سراغگرفتن از هدیه چند نوع ضرر دارد: اول این که به هدیهگیرنده میفهمانید خرجی که برایش کردهاید همیشه گوشه ذهنتان است و از خاطرتان نمیرود.
دوم این که شاید او هدیه شما را نپسندیده و آن را به دیگری بخشیده باشد یا شاید هم هدیهتان از بین رفته باشد. مثلا شال گردنی که برایش گرفتهاید رنگ پس داده باشد یا گلدانی که این همه سراغش را میگیرید شکسته باشد یا... .
سوم این که پرسیدن درباره هدیهتان به معنای تجاوز به حریم خصوصی اوست، چون به محض این که هدیهای را به دیگری میدهید این شیئ جزئی از اموالش میشود و بنابراین برای تصمیمگیری درباره به کاربردن یا نبردنش اختیار دارد.
هدیههای خطرناک
هدیهگرفتن و هدیهدادن به هر حال خوب است، اما برخی هدیهها هم خطرناک است. برای نمونه، دوستی را میشناسم که در دیدار با نامزدش به او کتابی درباره شیوههای رژیمگرفتن داده بود! طبیعتا نامزدش پرسیده بود «منظورت این است که من زیادی چاق هستم؟!» و او خندیده بود که «نه اصلا... فقط دلم خواست این را بخوانی...» حتما حدس میزنید که بعد چه اتفاقی افتاد... اما ما برای این که گزارشمان پایان تلخی نداشته باشد، بقیه ماجرا را تعریف نمیکنیم و در عوض چند نوع هدیه خطرناک دیگر را هم به شما معرفی میکنیم:
ـ هدیههایی که خودمان هدیه گرفتهایم: این نوع هدیهها چند اشکال دارد. اول این که ممکن است دوستی که هدیه را به ما داده، آن را بعدتر در خانه دوست مشترکمان ببینید و دلخور شود. دوم این که طرف مقابل اگر شما را خوب بشناسد، میفهمد هدیهای که برایش آوردهاید با سلیقه خودش و شما تناسبی ندارد و شما هم احتمالا آن را از کسی گرفتهاید و سوم این که اگر روزی ماجرای هدیه تقلبیتان لو برود بشدت از چشم هدیهگیرنده میافتید، چون او میفهمد آنقدر برایتان اهمیت نداشته که وقتی را صرف خرید هدیه برایش کنید.
ـ هدیههایی که خودمان هم از آنها سر درنمیآوریم: کتابی فلسفی که خودمان هم نخواندهایم، یک جور آبمیوهگیری دستی که نمیدانیم چگونه کار میکند، نوعی اسباببازی که حتی نمیدانیم چگونه روشن میشود، مجسمهای که نمیدانیم کیست یا نماد چیست؛ تا وقتی از کیفیت و کاربرد وسیلهای مطمئن نشدهاید آن را به عنوان هدیه خریداری نکنید.
ـ لباس و کفش: این هدیه به شکل مشروط خطرناک است یعنی اگر درباره سایز کسی مطمئن هستید هیچ اشکالی ندارد برایش پوشاک بخرید، اما اگر سایزش را نمیدانید معمولا این نوع هدیهها به کار طرف مقابل نمیآید.
ـ هدیههای حساسیتزا: آدمها ممکن است به بوها، خوراکیها، گیاهان، حیوانات و حتی رنگها حساسیت داشته باشند. اگر طرف مقابل حساسیت داشته باشد باید در خرید هدیه برایش بیشتر دقت کنید تا هدیهتان در فهرست موادی که برای او ایجاد حساسیت میکنند، قرار نگیرد و حتی بد نیست اگر قصد دارید هدیهای خاص برای طرف مقابل بخرید، پیش از خرید به شکلی غیرمستقیم از او بپرسید آیا به آن حساسیت ندارد؟
مریم یوشی زاده / جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد
درگفتوگو با رئیس دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا ابعاد بیانات رهبر انقلاب درخصوص تقلید زنان از مجتهد زن را بررسی کردهایم
ابراهیم الموسوی، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با «جامجم»:
در گفتوگو با بهرام کلهرنیا، دبیر هفدهمین جشنواره تجسمی فجر عنوان شد