جملات بالا بخشی از خاطرات «مجبوبه شاهسون»، همسر شهید «رحیم شاهسون» از اعضای «ستاد جنگهای نامنظم شهید چمران» است.
وی میگوید:از آن جایی که با یکدیگر نسبت فامیلی داشتیم، سال 1348 پدر رحیم من را از پدرم برایش خواستگاری کرد. حاصل ازدواجمان سه فرزند به نامهای فاطمه، محمد و میثم است.
رحیم پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در ارتش خدمت میکرد. انقلاب اسلامی که پیروز شد به دنبال فراخوان وزارت دفاع مبنی بر آنکه هر کسی کار با اسلحه را بلد است،به وزارت دفاع مراجعه کند، به آنجا رفت چرا که پیش از آن در ارتش دورههای تخصصی کوهنوردی، «رنجر»،چتربازی و تیراندازی را گذرانده بود؛ بنابراین از آن به بعد از صبح تا ظهر در وزارت دفاع به آموزش اسلحه میپرداخت و بعد از پایان کارش به مسجد میرفت و به بچههای محله در ورامین آموزش نظامی میداد.
تقریبا روزهای ابتدایی جنگ تحمیلی بود که فرودگاه مهرآباد توسط عراق بمباران شد. رحیم معتقد بود که ماندن در تهران دیگر بیفایده است بنابراین 300 نفر از کارکنان وزارت دفاع را سازماندهی کرد و در روز ششم مهرماه 59 به اهواز رفتند و خود را به ستاد جنگهای نامنظم شهید چمران معرفی کردند. هنگامی که رفت، فاطمه و محمد به ترتیب 10 و هفت ساله و میثم 9 ماهه بودند.
رحیم در روز بیست و هفتم اردیبهشت ماه سال 60 به شهادت رسید البته چگونگی شهادتش را پس از 31 سال، هفته گذشته از زبان یکی از همرزمانش به نام آقای «محمد نخستین» شنیدیم.
پیش از آغاز جنگ و بعد از آن، بیشتر وقتهای رحیم به دلیل آنکه یک فرد نظامی بود در خارج از منزل سپری میشد و همین عاملی شد تا خاطرههای چندانی با هم نداشته باشیم. اما یک بار در راه رفتن به مشهد بودیم. رحیم برای اینکه نماز بخواند خودرو را در گوشهای از جاده نگه داشت اما از آنجا که جهت قبله را نمیدانست به چهار جهت نماز ظهر و عصرش را اقامه کرد.
چند روز پیش از شهادت رحیم،دخترم خواب شهادت پدرش را دیده بود. همان شب یکی از دوستان همسرم برایم نامهای را از رحیم آورد. از آنجایی که فاطمه بسیار بیتابی پدرش را داشت نامهای به او نوشتیم که جوابش سه روز پس از شهادتش به دستمان رسید. او در نامه خود با تشکر از پدر و مادرش، به فاطمه گفته بود که من به میل خودم به جبهه آمدهام و از حضور در این جا ناراحت نیستم. بهتر است برای من دعا کنید چرا که دعای شما بچهها زودتر مستجاب خواهد شد. دخترم، از نمازغافل نشو، حجابت را حفظ کن و با منافقین بجنگ چرا که من هم در جبهه به جنگ کفار آمدهام.
«محمد نخستین» همرزم شهید شاهسون نیز که در ستاد جنگهای نامنظم شهید چمران «مسئول ادوات و خمپاره» بوده است،درباره نحوه شهادت شهید رحیم شاهسون میگوید: چون شاهسون دورههای تکاوری را گذرانده بود در «منطقه کوهه» و در روستای بالای رودخانه «کرخه کور» سیم بکسل نصب کرده بود و به نیروهایش آموزش تکاوری میداد. این منطقه تنها پنج کیلومتر با مواضع عراقیها فاصله داشت.
فعالیتهای شهید شاهسون برای بالا بردن سطح آموزش نظامی و رزمی نیروها باعث شد تا او از همان روزهای نخست نمونه شود. به گونهای که در «عملیات 28 صفر» که در روز پانزدهم دی ماه سال 1359 انجام شد مسئولیت شناسایی یکی از محورها را بر عهده گرفت اما متاسفانه این عملیات توسط خودفروختههای مرتبط با عراقیها لو رفت و به خوبی انجام نشد.
پس از آن قرار شد «عملیات طریقالقدس» انجام شود. اولین یگان باید از منطقه «تپه سبز» واقع در «تپههای الله اکبر» حمله را آغاز میکرد. فرماندهی تپههای الله اکبر بر عهده «شهید رستمی» و مسئولیت شناسایی این منطقه نیز بر عهده شهید شاهسون بود.
یکی از همان روزها که همراه شهید شاهسون برای شناسایی به منطقه «شحیطیه» و روستای «سیدخلف» رفته بودیم، او سرش را از خاکریز بالا آورد و ناگهان پیشانیاش مورد هدف تک تیرانداز عراقیها قرار گرفت. پس از شهادت شهید شاهسون، این محور عملیاتی به «شاهسون» تغییر نام داد. (ایسنا)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
«جامجم» در گفتوگو با عضو هیات علمی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی به بررسی اثرات منفی حفر چاههای عمیق میپردازد
سخنگوی صنعت آب در گفتوگو با جامجم: