آنچه شما خواسته‌اید

البته در این‌باره نمی‌توان نهادهای اقتصادی همچون بانک‌ها را نادیده گرفت که به عنوان اسپانسر در برخی تولیدات نمایشی همچون «عید امسال»، «پنج کیلومتر تا بهشت» و... حضور داشتند و صحنه‌هایی از آثار تولید شده به ورود شخصیت‌های قصه به بانک‌ها اختصاص داشت.

در میان آثار تولید شده نمایشی و غیرنمایشی که با مشارکت نهادی تهیه شده است برخی آثار موفق‌تر از بقیه بودند که در این گزارش تلاش کردیم بخشی از برنامه‌ها و سریال‌های مشارکتی موفق‌تر را مرور و دلایل موفقیت آنها را بیان کنیم.

بهروز افخمی پس از «کوچک جنگلی» در دهه 60 دیگر برای تلویزیون مجموعه نساخت تا این‌که با کارگردانی سری اول «عملیات 125» با موضوع حرفه آتش‌نشانی دوباره به تلویزیون برگشت.

از سال‌ها پیش ساخت مجموعه‌های تلویزیونی با محور قرار دادن یک حرفه خاص همچون پزشکی، پرستاری، آتش‌نشانی و... در شبکه‌های مختلف تلویزیون دنیا رواج پیدا کرد و دستمایه مجموعه‌های جذابی همچون «هشدار برای کبری 11»، «پرستاران»، «هلیکوپتر امداد» و... شد و توانست مخاطبان زیادی کسب کند، اما در مجموعه‌های وطنی کمتر پیش آمده نوع موضوعات به مجموعه‌های جذابی تبدیل شود.

بهروز افخمی در مجموعه تلویزیونی عملیات 125 به تهیه‌کنندگی داوود هاشمی سراغ یکی از پرخطرترین و جذاب‌ترین مشاغل دنیا یعنی آتش‌نشانی رفت که به لحاظ دراماتیک جای پرداخت زیادی داشت.

او با انتخاب و هدایت صحیح نویسندگان این اثر توانست با محور قرار دادن زندگی شخصی و مشکلات تعدادی از داوطلبان آتش‌نشانی داستان‌های فرعی جذابی خلق کند.

این مجموعه روایتگر ماجراهای پنج جوان بود که تلاش می‌کردند وارد آتش‌نشانی شوند. گر چه این مجموعه با همکاری و سفارش سازمان آتش‌نشانی تهران ساخته شد، اما می‌توان گفت یکی از نکات ویژه مجموعه عملیات 125 پرداخت به ریزترین جزئیات زندگی داوطلبان آتش‌نشانی بود.

افخمی در این مجموعه با قرار دادن عنایت (عبدالرضا اکبری) به عنوان هسته مرکزی و دو آتش‌نشان قدیمی و کهنه‌کار در کنار او مثلث خوبی را شکل داد.

یکی از امتیازات این مجموعه گرفتن بازی‌های رئال از بازیگران بود در ضمن این‌که شخصیت طناز قصه، حسین لطیفی با بازی ایمان صفا به نمک قصه افزود.

بعد از موفقیت سری اول این مجموعه، سری دوم هم به کارگردانی محمدرضا آهنج ساخته شد. او در سری دوم، عملیات آتش‌نشانان را به تصویر کشید و نشان داد چگونه آنها در معرض خطر هستند و جانشان را برای نجات افراد حادثه‌دیده به خطر می‌اندازند.

سری دوم این مجموعه هم با موفقیت روبه‌رو و باعث شد بار دیگر تلویزیون از داوود هاشمی بخواهد سری سوم این مجموعه را تهیه کند. فاز اول این مجموعه را مسعود آب‌پرور ساخت و فاز دوم را بهروز افخمی کارگردانی کرد. هنوز سری سوم این مجموعه پخش نشده تا مورد قضاوت قرار بگیرد.

تاکنون برنامه‌های متنوعی در ساختارهای نمایشی و گفت‌وگو محور با موضوع اعتیاد از شبکه‌های سیما پخش شده، اما برنامه شروع خوب با اجرای یک مجری که خودش سال‌ها گرفتار معضل اعتیاد بوده، رنگ و بوی دیگری به برنامه‌های شبکه سه داد.

این برنامه به تهیه‌کنندگی علی زاهدی و اجرای امیر معافی از شبکه سه پخش شد. زاهدی، جزو تهیه‌کنندگان فعال و با سابقه در سازمان صدا و سیماست که تهیه برنامه‌های خوبی همچون جزر و مد، کوله‌پشتی، فوق‌العاده، نیمروز و... را در کارنامه دارد. در واقع می‌توان او را جزو تهیه‌کنندگانی به شمار آورد که سرش برای تهیه برنامه‌های چالشی و مناسب درد می‌کند.

او با تهیه برنامه شروع خوب کارنامه‌اش را کامل‌ کرده است. زاهدی برای اجرای این برنامه دست به اقدام جالبی زد که تاکنون در تلویزیون تجربه نشده و آن هم دعوت از فردی برای اجرا بود که سال‌های بسیاری با معضل اعتیاد دست و پنجه نرم کرده و حالا چند سالی می‌شود از این بیماری رها شده است.

معافی در حال حاضر عضو تیم ملی تیراندازی با کمان است و به عنوان تنها نماینده ایران در اجلاس وین همراه سردار اسماعیل احمدی‌مقدم شرکت و درباره مبارزه با مواد مخدر صحبت کرد.

معافی چهار سال پیش همراه مادرش در برنامه «ماه عسل» بدون آن‌که از مسئولان بخواهد تصویرش را شطرنجی کنند، حاضر شد و درباره سال‌هایی که در بند اعتیاد بود، صحبت کرد و در مقام مجری مقابل کارشناسان و افرادی که معضل اعتیاد را لمس کرده‌اند، نشست و چندی بعد هدایت برنامه شروع خوب را به عهده گرفت.

معافی نه تنها اجرای خوبی داشت، بلکه با توجه به تجربه‌ای که درباره مواد مخدر دارد، سوالات خوبی هم مطرح کرد. برنامه شروع خوب تلاش کرد با رویکرد مثبت نگرانه این معضل قدیمی و بارها گفته شده را با روش و ساختاری جدید و متفاوت بیان کند و آن را به تصویر بکشد. این برنامه ترکیبی از حضور کارشناس، پخش مستند و دعوت از افرادی بود که سال‌ها اسیر اعتیاد بودند.

انتخاب این ترکیب، جذابیت خاصی به برنامه داد و باعث شد خیلی عمیق به چگونگی گرایش افراد مختلف به اعتیاد بپر‌دازد و کارشناس برنامه هم دلایل آن را مورد بررسی قرار بدهد. گرچه این برنامه از همکاری ستاد مبارزه با مواد مخدر نهاد ریاست جمهوری هم بهره برد، اما اصلا شبیه برنامه‌های سفارشی و مشارکتی که صرفا رپرتاژ آگهی هستند، نبود.

از سوی دیگر، نوع چیدمان مستندها در برنامه شروع خوب به حدی خوب بود که باعث شد برنامه از کلی‌گویی‌ خارج شود و به جزئیات بپردازد تا بیشتر مورد توجه بینندگان قرار بگیرد و موضوع برای آنها قابل لمس و باور باشد.

برنامه شروع خوب صرفا گفت‌وگو با کارشناس را نشان نمی‌داد و تصاویر واقعی از معتادان و تجربیات اندوهبار آنها رنگ و بوی دیگری به این برنامه داد.

این برنامه جسورانه، خطرات و پیامدهای منفی این معضل را روایت کرد و علاوه بر آسیب‌شناسی، نگاه هشداردهنده و پیشگیری هم برای خانواده‌ها داشت.

می‌توان گفت یکی از امتیازات برنامه شروع خوب پخش تصاویر و گفت‌وگوهای خیابانی با معتادانی بود که در حال مصرف بودند. این تصاویر، جذابیت بیشتری برای مخاطبان داشت و از سوی دیگر به اعتیاد زنان هم پرداخت و فقط جامعه مردان معتاد را انتخاب نکرد. صحنه‌های تلخ و تکان‌دهنده این برنامه، حرف‌های بسیاری برای جوانان و خانواده‌هایی داشت که با این معضل روبه‌رو بودند.

مجموعه تلویزیونی کتابفروشی هدهد به کارگردانی مرضیه برومند با مشارکت سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهیه و پخش شد. قصه کتابفروشی هدهد مانند سایر آثار برومند پیچیده‌ نبود.

روایت اتفاقاتی بود که اطراف ما به عنوان آدم‌های عادی در حال رخ دادن بود و همین آن را جذاب می‌کرد. این مجموعه که شنبه‌ها پخش می‌شد، مخاطبان را با آدم‌ها و کتاب‌هایش همراه می‌کرد.

بی‌تردید و بدون اغراق، کتابفروشی هدهد اولین سریال ایرانی است که طی چند سال اخیر به طور اختصاصی بحث کتاب را مطرح کرد.

این مجموعه حکایت کیوان کتابچی، صاحب کتابفروشی هدهد بود که پس از مرگ پدرش آن را به شوهر خواهرش می‌فروشد تا به پیتزا فروشی تبدیل کند و خود با یک اتوبوس قدیمی مستعمل، دور و اطراف شهر به فروختن کتاب مشغول می‌شود.

حکایتی نه چندان پیچیده با زبانی آمیخته با طنز معمول مرضیه برومند، نویسنده و کارگردان سینما و تلویزیون که در کارنامه‌ خود آثاری موفق چون مدرسه موش‌ها، خونه مادربزرگه، قصه‌های تابه‌تا، آرایشگاه زیبا، خودروی تهران یازده، ورثه آقای نیکبخت، الو‌ الو من جوجوام، مربای شیرین و شمسی و مادام را دارد.

برومند پس از ساخت این مجموعه تاکید کرد: از کودکی تا امروز همیشه کتاب را دوست داشتم. در زیباترین و شیرین‌ترین خاطراتم حتما کتاب نقش اصلی داشته و با من همراه بوده است. همیشه دلم می‌خواست این دلبستگی به کتاب را جوری به نمایش بگذارم تا این‌که کتابفروشی هدهد این فرصت را به من داد.

هر قسمت این سریال به نام یک کتاب پخش می‌شد. یک هفته روی ماه خداوند را ببوس نوشته مصطفی مستور، یک قسمت به نام «مثنوی مولانا» و یک بار دیگر نیز اتوبیوگرافی هوشنگ مرادی کرمانی با نام «شما که غریبه نیستید.»

در مجموع مرضیه برومند ثابت کرد می‌توان در قالب یک مجموعه نمایشی جذاب، کتاب‌ها را به شکلی متفاوت، خواندنی و دوست داشتنی تبلیغ کرد.

کمال تبریزی از کارگردانان متبحر سینما و تلویزیون است که تاکنون ساخت آثار مختلفی را در کارنامه هنری‌اش به ثبت رسانده است.

او سال 1380 دست به یک تابوشکنی در آثار نمایشی تلویزیون زد و آن هم تولید مجموعه تلویزیونی «دوران سرکشی» با موضوع عصیانگری دختران بود.

دوران سرکشی، داستان دختری فراری به نام روناک با بازی عاطفه نوری بود که با کمک بهزیستی قصد داشت به زندگی عادی بازگردد. در این باره مربی با بازی لادن مستوفی تلاش زیادی کرد تا روناک را به زندگی عادی برگرداند. او در این باره از هیچ تلاشی سر باز نزد.

این سریال به بررسی مشکلات اجتماعی و رفتاری بلوغ در دختران می‌پرداخت. تبریزی این مجموعه را به تهیه‌کنندگی رضا جودی و براساس فیلمنامه علیرضا طالب‌زاده جلوی دوربین برد. این مجموعه گرچه به سفارش شهرداری تهران ساخته شد، اما به دور از هرگونه سفارش بود.

این مجموعه که از شبکه تهران روی آنتن رفت نه‌تنها توانست سطح آثار نمایشی تلویزیون را ارتقا ببخشد، بلکه به فیلمسازان نشان داد می‌توان اثر مشارکتی بدون تبلیغات ساخت که هم برای مخاطبان سرگرم‌کننده است، هم جنبه آموزشی دارد.

این مجموعه هشداری به خانواده‌ها بود تا همیشه رفتار درستی با فرزندانشان داشته باشند تا مبادا از میان راه‌هایی که پیش رو دارند راه اشتباه را انتخاب کنند و با مشکلات زیادی همراه شوند.

مجموعه تلویزیونی خواب و بیدار به کارگردانی مهدی فخیم‌زاده و تهیه‌کنندگی سیدجمال ساداتیان سال 1381 ساخته شد و سال 1382 روی آنتن شبکه یک رفت.

در این سریال محمد صادقی، دانیال حکیمی، لادن طباطبایی، مهدی فخیم‌زاده، لیلا برخورداری و رویا نونهالی ایفای نقش کردند.

داستان این مجموعه در مورد زنی به نام ناتاشا با بازی رویا نونهالی بود که به ایران باز می‌گردد تا معامله موادمخدر را به انجام رساند، اما با دستگیری همدستان او، ارزهایی که برای خرید مواد مخدر به ایران آورده شده به دست پلیس می‌افتد. ناتاشا که اکنون راهی برای ادامه کار ندارد تصمیم می‌گیرد با همدستی فردی با سابقه در ایران به نام عبدالله پلنگ به چند بانک دستبرد بزند تا پول لازم را برای انجام ماموریتش تهیه کند.

فخیم‌زاده درباره نخستین تجربه پلیسی‌اش در تلویزیون می‌گوید: بعد از سریال ولایت عشق، آقای قالیباف که فرمانده وقت نیروی انتظامی بودند، مرا صدا کردند و گفتند می‌خواهیم کاری درباره نیروی انتظامی بسازیم. من به آنها گفتم بلد نیستم کار تبلیغاتی و سفارشی بسازم. ایشان گفتند من هم نمی‌خواهم کار تبلیغاتی بسازید، می‌خواهم تصور مردم را از پلیس اصلاح کنم، چرا که مردم هنوز راجع به پلیس همان آژان‌های 50 سال پیش را در خاطره دارند.

تصورشان از بزهکار هم این است که همان آفتابه‌دزدهای 50 سال پیش هستند. گفتم این یک بحث دیگر است. اجازه بدهید من کمی فکر کنم، چون الان ذهنیتی راجع به این کار ندارم. از دفتر ایشان که بیرون آمدم (در میدان عطار) متوجه شدم پلیس 110 تازه تاسیس شده و آقای رویانیان نیز مسئول آنجا بود. در اتاق ایشان دیدم تابلویی نصب شده که اگر مثلا در شهر کرمانشاه در ساعت فلان کسی به کلانتری زنگ زده باشد، این تابلو نشان می‌دهد. آن مساله در نگاه اول به نظر من جالب آمد و کم‌کم شروع کردیم به تحقیق بیشتر.

 در ادامه متوجه گروهی به نام رهایی گروگان شدم که گویا مثل آتش‌نشانان آماده به کار هستند که هر کجا گروگانگیری اتفاق افتاد، وارد عمل می‌شوند و.... در ادامه تحقیقاتم را وسیع‌ترکردم در مورد یگان ویژه، آگاهی و...، تا این‌که ماجرا برای خودم هم جالب و جذاب شد، چون تا آن زمان فکر نمی‌کردم پلیس تا این حد پیشرفت کرده باشد. در ادامه هم مجموعه‌های «حس سوم» و «بی صدا فریاد کن» را ساختم.

می‌توان گفت مجموعه خواب و بیدار از کارهای مشارکتی خوب میان صدا و سیما و نیروی انتظامی است که در بازپخش هم توانست نگاه بسیاری از مخاطبان را به سمت خودش جلب کند. این مجموعه به زیبایی، تصویرگر زحمات نیروی انتظامی بود، بدون آن‌که تبلیغاتی باشد. مسلما این موفقیت‌اش به این خاطر بود که پلیس مخاطب عام مد نظرش بود. به همین دلیل هم کار خوبی شکل گرفت.

مجموعه تلویزیونی «تکیه بر باد» به کارگردانی محمود معظمی و تهیه‌کنندگی حمیدرضا مهدوی از تولیدات شبکه تهران است که این روزها از شبکه تهران پخش می‌شود. این مجموعه نیز با آن‌که با مشارکت اداره کل اوقاف و امور خیریه استان تهران ساخته شده، اما هیچ ردی در این باره در مجموعه نمی‌بینیم. درواقع کارگردان، نویسندگان و بازیگران حرفه‌ای مانع شده‌اند این مجموعه تلویزیونی رنگ و بوی سفارشی به خود بگیرد.

در این مجموعه بازیگرانی چون فرامرز قریبیان، مهدی فخیم‌زاده، افسانه پاکرو، شهرام عبدلی، اشکان خطیبی، بهزاد خداویسی، شراره دولت‌آبادی، گلاره عباسی، فلور نظری و... ایفای نقش کردند.

داستان سریال تکیه بر باد که یک ملودرام اجتماعی است و توسط عباس نعمتی، طلا معتضدی و محمدمحمود سلطانی نوشته شده درباره دختری به نام عاطفه است که با قبول شدن در دانشگاه از شیراز به تهران می‌آید و این مساله سرآغاز اتفاقات گوناگونی برای او و اطرافیانش است. عاطفه که دختر دادستان شیراز است در بدو ورودش به دانشگاه با مرد مسنی به‌نام نادر آشنا می‌شود.

پدر عاطفه (فرامرز قریبیان) مردی معتقد، مذهبی و مردم‌دار است و از اسراف و ریخت و پاش پرهیز می‌کند، اما نادر نقطه مقابل اوست. عاطفه که اعتقادات پدر و شیوه زندگی او را نمی‌پسندد به نادر گرایش پیدا کرده و از او می‌خواهد باهم ازدواج کنند.

ظاهر عاطفه و سبک زندگی او چنان تغییر می‌یابد که همه خانواده با او به مشکل می‌خورند و نگرانش می‌شوند، اما عاطفه بی‌پروا به رفتارش ادامه می‌دهد و همه تلاشش را برای ازدواج با نادر می‌کند. نادر هم که سال‌ها پیش از همسرش جدا شده است، در ظاهر به او ابراز علاقه می‌کند و برای او خانه و ماشین می‌گیرد و شرایطی فراهم می‌آورد که عاطفه را همچنان راضی و مشتاق نگه دارد.

مجموعه تکیه بر باد داستان تقابل‌ها و تضادها و مقابله عاطفه با هنجارهاست. این مجموعه به واسطه داستانی که مملو از گره برای مخاطبان است، با کارگردانی یکدست و بازی‌های خوب توانسته نظر بینندگان را جلب کند.

از دیگر آثار موفق تلویزیون در زمینه کارهای مشارکتی، فیلم تلویزیونی «عملیات پایتخت» به کارگردانی محمدرضا آهنج و تهیه‌کنندگی کاوه افضلی بود که با همکاری نهاد ریاست جمهوری و شبکه تهران ساخته شد. آهنج جزو کارگردانانی است که ساخت آثار متعدی را در کارنامه هنری‌اش به ثبت رسانده است. او غیر از این فیلم، مجموعه تلویزیونی «معما» هم ساخته بود و با آن‌که کار مشارکتی بوده، اما به زیبایی روایتگر یک قصه دلنشین بود.

فیلم تلویزیونی عملیات پایتخت، مضمونی پلیسی داشت و داستان سال 2002 و از جایی آغاز می‌شد که مبادله‌ای بین تشکیلات امنیتی ایران ویک جاسوس بیگانه صورت می‌گیرد. حامد، مامور امنیتی ایرانی برای معالجه به خارج از کشور سفر می‌کند، اما در این سفر ربوده می‌شود و...

حمیدرضا پگاه، امیر کاوه آهنجان، لیلا بلوکات، امیرمحمد زند، مریم سلطانی، محمود مقامی، شهروز ابراهیمی، نازآفرین کاظمی، مژگان‌ترانه، پروانه‌ صلابت و آنا گرگوریان در آن ایفای نقش کرده‌اند.

مثل یک کابوس سومین تجربه شهرام شاه‌حسینی در تلویزیون است. شاه حسینی با تجربه و درس‌هایی که از کارگردانان بزرگی از جمله مرحوم رسول ملاقلی‌پور، بهرام بیضایی و سیامک شایقی به دست آورده، خود در ساخت آثار کوتاه و بلند سینمایی گام گذاشت.

این مجموعه قصه مردی بود که برای پیدا کردن گذشته‌اش پس از 30 سال به کشور بازگشت و درگیر ماجراهایی شد. در کنار این قصه خانواده‌ای را دیدیم که در سطح بالای تحصیلات و موقعیت اجتماعی قرار داشتند و البته در همان قسمت‌های نخست شوک بزرگی به آنها وارد شد و فرزند خود را که از اعضای یک تیم نجات شرکت گاز بود، از دست می‌دهند.

این مجموعه گرچه با مشارکت شرکت گاز تهیه شد، اما توانست اثر سفارشی مناسبی باشد. در واقع شاه‌حسینی در قالب یک داستان متفاوت، کار سفارشی خوبی ساخت. او ریتم مناسبی برای این کار انتخاب کرد تا مخاطب خسته نشود و پیگیر قصه باشد.

استفاده از بازیگران باتجربه و بزرگی چون داریوش فرهنگ، محمد صادقی، بهرام ابراهیمی، ناصر طهماسب، زهره حمیدی و شراره دولت‌آبادی در کنار جوانانی مانند پریناز ایزدیار، آرمان صورتگر، نیما راد و سارا بهرامی نقطه عطف این مجموعه تلویزیونی بود.

استفاده از فضاهای متعدد مجموعه مثل یک کابوس از دیگر نقاط قوت آن به شمار می‌رود. قاب‌بندی‌های مناسب، دکوپاژ خوب، بازیگری مقبول، تعدد لوکیشن و ضرباهنگ مناسب و قصه ملودرام اما معماگونه نکات بارز و نقطه قوت مجموعه به شمار می‌آیند که به طور قطع برای موفقیت یک اثر تلویزیونی، تضمین است.

مجموعه تلویزیونی «شوق پرواز» به کارگردانی یدالله صمدی و تهیه‌کنندگی جواد نوروزبیگی با همکاری بنیاد شهید ساخته شد. این مجموعه جزو تولیدات فاخر تلویزیون است که توانست نگاه‌های بسیاری از مخاطبان را همراه کند. بینندگان این مجموعه با دیدن هر قسمت برای تماشای این اثر بیشتر ترغیب می‌شدند، چرا که به دور از هر گونه کار سفارشی بود.

این مجموعه تلویزیونی به وقایع زندگی ماندگار و غرورآفرین شهید بابایی و نحوه شهادتش پرداخت و فرهاد توحیدی، مهدی محمدنژادیان و حسین تراب‌نژاد فیلمنامه اثر را بر پایه زندگی واقعی شهید عباس بابایی نوشتند. در این مجموعه بازی‌های بی‌نظیری از بازیگرانی چون شهاب حسینی، کورش تهامی، افسانه بایگان، ستاره اسکندری، الهام حمیدی، فخرالدین صدیق‌شریف، مهران رجبی، شهرام حقیقت‌دوست و... شاهد بودیم.

به تصویر کشیدن دوران کودکی، نوجوانی و جوانی شخصیت اصلی داستان (شهید عباس بابایی)، القای حس لازم در مخاطب برای باور لحظات سپری شده زندگی او و پرهیز از شعارزدگی از ویژگی‌های قابل تامل شوق پرواز بود.

صمدی در شوق پرواز با بهره‌گیری درست و مناسب از بار دراماتیک داستان، تلاش داشت با ساختاری متفاوت به ترسیم ابعاد شخصیتی، وجوه انسانی و مناسبات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی شهید بابایی بپردازد. توجه وی به ساختار روایی، شخصیت‌پردازی‌ها، گره‌افکنی‌ها، امانت در تصویر کردن واقعیات و خلق باورپذیر اتفاق‌ها و حوادث زندگی قهرمان داستان صمدی، از احترام او به مخاطب نشان داشت.

داستان شوق پرواز از زمان حال آغاز شد و هنگام روایت، با فلاش بک‌هایی به گذشته می‌رفتیم و سرگرم دیگر زوایای پنهان زندگی شهید عباس بابایی می‌شدیم و با آن همذات‌پنداری می‌کردیم. بی‌تردید انتخاب بخش‌هایی از زندگی عباس بابایی که بار دراماتیک و جذابیت بیشتری داشت به انسجام خط روایی انجامید. فیلمنامه منسجم و انجام پژوهش و تحقیقات لازم و مناسب برای بازتاب شخصیت فردی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی شهید بابایی، پلی میان گذشته و اکنون زد.

شوق پرواز حکایت شور و شوق یک قهرمان ملی بود که لابه‌لای دفترچه خاطراتش پنهان مانده بود؛ خاطراتی که بی‌شک بخشی از حماسه دفاع مقدس و شکوه آن دوران را در خود جای داده و هیچ گاه رنگ فراموشی نمی‌گیرد.