گفتگو با کارلو آنچلوتی مربی چلسی

اینزاگی بهترین مهاجم دنیاست

صحبت کردن با «کارلو آنچلوتی» لذتبخش است. او در این گفت‌وگو از هم‌تیمی‌هایش، ستارگانی که مربی‌شان بوده، لذت موفقیت‌های اروپایی‌اش و از همه مهم‌تر درباره مربیان شاخص زندگی حرفه‌ای‌اش ازجمله «فابیو کاپلو» و «گوران اریکسون» می‌گوید.
کد خبر: ۳۶۵۱۰۹

 او شاید به ظاهر مربی بداخلاقی باشد که تحمل هیچ گونه اشتباهی را ندارد ولی در جای خود با بازیکنان صمیمی و گرم برخورد می‌کند و حتی شاید مثل جشن قهرمانی فصل قبل میکروفونی در اتوبوس روباز تیم به دست بگیرد و شروع به آواز خواندن کند.

او دست تنها، چهره مشوش تیم چلسی را که پس از خروج خوزه مورینیو دچار بحران مدیریت شده بود، ترمیم کرد و کاری کرد تا باز هم آبی‌های پایتخت دوست‌داشتنی شوند البته نه به خاطر این که دو جام را در فصل قبل تصاحب کردند یا 100 گلی که در لیگ برتر به ثمر رساندند بلکه به خاطر نوع فوتبالی که بازی می‌کنند. این شخصیت از او سبب شد تا حتی در کری‌خوانی‌های لیگ قهرمانان در فصل قبل، مورینیو هم به نوعی کم بیاورد و پیشنهاد مصالحه آنچلوتی را قبول کند. رابطه آنچلوتی با چلسی البته از سال‌ها قبل شروع شد، وقتی که او «جیان فرانکو زولا» ستاره تیمش را به استمفوردبریج فرستاد، هرچند کارش اصلا از روی سخاوت نبود.

شماتت استاد

او بابت این اشتباه استادش را همیشه شماتت می‌کند: من شاگرد آریگو ساکی بودم و او همیشه با تمام وجود به سیستمی که برای تیمش می‌چید وفادار بود. در میلان سیستم در تمام دقایق بازی و با هر نتیجه‌ای 2ـ4ـ4 بود. میلان تیمی دفاعی بود و با این که بازیکنان بزرگی داشتیم ولی عادت کرده بودیم بازیکنان حریف را پرس کنیم و فرصت ضدحمله ایجاد کنیم. حتی با بازیکنانی چون فان باسن و گولیت هم ساکی انتظار داشت که این سیستم دقیقا اجرا شود و نسبت به این موضوع واقعا حساس بود. وقتی من هم مربیگری را شروع کردم سیستم 2ـ4ـ4 را انتخاب کردم. بعد که به پارما رسیدم کارم را با این سیستم ادامه دادم. ما تیم فوق‌العاده‌ای داشتیم؛ تورام و کاناوارو در دفاع، کرسپو و کیه‌زا در حمله و دینو باجو در میانه میدان. سال 1997 بعد از یووه در مکان دوم قرار گرفتیم. من در آن فصل برای 6 ماه از زولا در پست بال راست استفاده کردم چون باید او را در سیستم 2ـ4ـ4 جا می‌دادم. همین باعث شد او در پایان فصل تیم را ترک کند و به چلسی برود و من بازیکن بزرگی را از دست دادم، اما این تنها اشتباه من در پارما نبود چون روبرتو باجو را هم به همین دلیل از دست دادم. باجو در میلان چندان به بازی گرفته نمی‌شد و به همین خاطر سراغ من آمد و گفت که دوست دارد در پارما باشد. از او پرسیدم چه پستی را دوست دارد و او بازی در پشت دو مهاجم را پیشنهاد داد ولی من به صراحت به او گفتم باید این موضوع را فراموش کند چون سیستم تیمم اجازه نمی‌دهد و باید برای قرار گرفتن در ترکیب اصلی با کرسپو و کیه‌زا رقابت کند. او هم به راحتی نه گفت و به بولونیا رفت. اگر این اتفاق امروز رخ داده بود همین امروز با او به توافق می‌رسیدم و از او در تیم استفاده می‌کردم. می‌توانستم شرایط تیمم را با او بهتر از پیش کنم، اما بی‌تجربه بودم و فقط 2 سال بود که در سری A کار می‌کردم. نمی‌دانستم امکان تغییر سیستم به راحتی وجود دارد و شاید هم کمی از تغییر سیستم می‌ترسیدم.

زیدان همه چیز را بهم ریخت

اما در یوونتوس همه چیز تغییر کرد و من خیلی زود درک کردم زیدان نمی‌تواند هافبک وسط تیم یا بال راست باشد، پس سیستم تیم از آن پس با 3 مدافع، 4 هافبک، زیدان و 2 مهاجم مقابل او چیده شد. در سال‌های بعد در میلان هم سیستم متفاوتی را در نظر گرفتم. برای من مهم بود که برنامه‌ریزی خوبی داشته باشم و بتوانم در زمان‌های لازم به بازی سرعت بدهم ولی در عین حال می‌دانستم برای شخصیت دادن به بازیکنان باید به تیم سر و شکل داد. این موضوع زمانی که بازیکنان شما توپ را از دست می‌دهند اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. در تیمی مثل چلسی فقط با این شیوه می‌توان به نتیجه دلخواه رسید، چون بازیکنی مثل نیکلاس آنلکا را داریم. او را نمی‌توان در سیستم، منگنه کرد.

او زمانی می‌تواند ارزش‌هایش را نشان دهد که دائم در زمین در حال تغییر پست باشد و دیدیه دروگبا و فلورین مالودا هم چنین وضعیتی دارند، ولی همه آنها زمانی که توپ را از دست می‌دهند هم در وضعیت دفاعی مناسب قرار می‌گیرند.

در میلان هم بازیکنان تهاجمی زیادی داشتم؛ پیرلو، سیدورف، ریوالدو، کاکا و روی کاستا. در آن تیم سیدورف دوست داشت پشت مهاجمان بازی کند، اما او را در پست هافبک چپ جا انداختم و در چلسی هم با لمپارد همین برنامه را اجرا کردم. گاتوزو دوست داشت در میانه زمین هافبک دفاعی باشد، اما من او را به جناح راست فرستادم همان طور که مایکل اسین در چلسی بازی می‌کند. در تیم‌های من برخی از بازیکنان در جناح‌های مورد علاقه‌شان بازی نمی‌کنند ولی اگر قرار است سیستم جواب بدهد آنها باید در جای درست کار کنند. فقط رونالدو بود که از این وظایف به دفعات فرار کرد ولی حتی با 100 کیلو وزن وقتی توپ را از هافبک می‌گرفت، پیش می‌رفت و به گل تبدیل می‌کرد.

اینزاگی بهترین است

آنچلوتی با شور و حرارت خاصی درباره مهاجمان مورد علاقه‌اش صحبت می‌کند: هر مهاجمی توانایی خاصی دارد، اما من اینزاگی را بهترین مهاجم داخل محوطه جریمه می‌دانم. او برای تیم حریف نابودگر بود و شم گلزنی داشت. بیش از 70 درصد گل‌هایش را با یک ضربه به ثمر رسانده بود و این نشان می‌داد که او همیشه در زمان مناسب به توپ رسیده است. کرسپو در بازی بدون توپ عالی بود و شوچنکو و دروگبا و دل پیرو در یک سطح هستند.

آنچلوتی از تیم فعلی‌اش در استمفوردبریج هم کاملا راضی است و می‌گوید: خوش‌شانس بودم که اشلی کول، لمپارد و جان تری را در این تیم داشتم. آنها داخل زمین بازیکنانی کاملا حرفه‌ای هستند و با این که من گاهی دوست دارم آنها از این فرم خارج شوند، اما آنها هرگز این کار را انجام نمی‌دهند و همیشه با تمام مسائل با حرفه‌ای‌گری برخورد می‌کنند. آنها نقطه مقابل بازیکنان برزیلی هستند که همیشه دوست دارند در زمین تمرین شوخی کنند و حفظ کردن تمرکز آنها در تمرین کار مشکلی است.

مشکل انگلستان در جام جهانی تاکتیکی نبود

به همین خاطر معتقدم مشکل تیم ملی انگلستان در بازی‌های جام جهانی کاپلو یا تاکتیک تیم نبود. من واقعا از نتایج انگلستان متعجب شدم چون بازیکنان خوب زیادی در آن عضویت دارند.

من دلیل اصلی این موضوع را نمی‌دانم ولی می‌توانم بگویم تاکتیکی نبوده چون کاپلو را به خوبی می‌شناسم. من هیچ وقت مربی تیم ملی نبودم، اما می‌دانم که آنجا مثل باشگاه فرصتی برای شکل دادن تیم ندارید و بازیکنان انگلستان در جام جهانی مشکل فیزیکی داشتند.

مشکل کاپلو با تیم ملی انگلستان مثل اریکسون بود. من او را هم از نظر تاکتیکی قبول دارم و عدم نتیجه‌گیری او با انگلستان هم تاکتیکی نبود.

من خوش‌شانس بودم که استادانی مثل اریکسون، کاپلو یا ساکی داشتم، اما فوتبال از زمان بازیگری‌ام تا به حال تغییر زیادی کرده و حالا باید قبل از این که توپ زیر پای بازیکن بیاید تصمیم درستی برای ارسال آن گرفته شده باشد.

فشار برای تصاحب توپ به مراتب بیشتر شده و بازیکنانی که سریع‌تر باشند می‌توانند از موقعیت‌ها، بیشتر و بهتر استفاده کنند. سرعت حالا مهم‌ترین عامل تعیین‌کننده در بازی است.

منبع: تایمز 
مترجم: امیررضا نوری‌زاده

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها