
سلسله قاجار از دوران محمدشاه و سپس ناصرالدین شاه علاوه بر سلطهگران خارجی که درصدد امتیازگیری و تضعیف حاکمیت آنها بودند با پدیدهای به نام منورالفکری و غربگرایان نیز مواجه شد که ابتدا اصلاح حاکمیت و در نهایت براندازی آن را خواستار شد. همکاری استعمار با منورالفکران داخلی در جریان مشروطیت، اقتدار حاکمیت را از آن سلب کرد و با تشدید ناآرامیها و اختلافات داخلی، مانع از استقرار مشروطیت دینی که میتوانست منجر به ثبات و اقتدار ایران گردد، شد. استراتژی استعمار، تضعیف حکومت مرکزی و تقویت جریانات مرکزگریز بود. آخرین پادشاه قاجار، احمدشاه جوان بود که قبل از سن بلوغ به اجبار بر تخت سلطنت نشست. این در حالی بود که او پناهندگی پدر تاجدار خود به سفارت روس را که در نتیجه هماهنگی سیاستهای انگلیس و روسیه حاصل شده بود به چشم میدید. شاه جوان قاجار خیلی زود درگیر مسائل مهمی نظیر جنگ جهانی اول، قرارداد استعماری روس و انگلیس در 1915 که موجودیت ایران را به عنوان یک کشور تهدید میکرد، فروپاشی امپراتوریهای تزاری و عثمانی، اشغال ایران توسط قوای روس و انگلیس و... شد که صد البته توان حل معضلات ناشی از این تحولات را نداشت.
فروپاشی امپراتوری تزاری روسیه، انگلیس را به طمع بلعیدن کامل ایران انداخت. لرد کرزن با قلدری و بیشرمی تمام از احمدشاه میخواست که با امضای قرارداد 1919 ایران را مستعمره انگلستان نماید. شاه قاجار دریافته بود که امضای این قرارداد لکه ننگی ابدی بر دامان قاجاریه خواهد گذاشت که به هیچ طریقی پاک شدنی نخواهد بود. مخالفت او با قرارداد 1919 و طرح راهآهن شمال جنوب با پاسخی کوبنده از سوی انگلیسیهای استعمارگر مواجه شد.
کودتای سوم اسفند و ظهور قزاقی قلدر در صحنه سیاسی ایران به احمدشاه نشان داد که استعمار از امیال پلید خود در ایران دست برنداشته و از طرق مختلف اهداف خویش را تعقیب میکند. کودتای سوم اسفند 1299 گام اول استعمار انگلیس در ایران برای اجرای نقشهای بود که برای خاورمیانه در نظر داشت. ایجاد دولتهای نظامی حامی انگلستان در منطقه و فراهم کردن شرایط مهاجرت گسترده یهودیان به فلسطین و سپس تاسیس رژیمی صهیونیستی در آن سرزمین، هدف اصلی انگلستان در خاورمیانه بود. کودتا، قاجاریه را بیش از پیش ضعیف کرد.
حضور عناصر کارکشتهای نظیر اردشیر جی و دیگر عوامل استعمار در پشت پرده کودتا، شاه جوان را به وحشت انداخت و ترجیح داد مدتی از ایران دور باشد و این همان چیزی بود که دیکتاتور و حامیان آن دنبال میکردند.
رضاخان ابتدا سعی داشت هچون همتای خود در ترکیه در لباس ریاست جمهوری، سیاستهای انگلستان را در ایران دنبال کند، لذا یک شبه جمهوریخواه شد و عوامل نظامی خود را جهت استقرار جمهوری! به خیابانها گسیل کرد. توطئه سلطنتطلبان جمهوریخواه با ایستادگی مردم و علما در فروردین 1303 خنثی شد. دیکتاتور و حامیان خارجی و داخلی او این بار از راه دیگری وارد شدند. ترور مخالفین، ضرب و شتم نمایندگان مجلس و نهایتا برگزاری انتخابات مجلس پنجم با ارعاب نظامیان و تقلب و فرستادن نمایندگان رضاخان به مجلس، اقداماتی بود که جهت خلع قاجاریه از سلطنت صورت گرفت. مشاوران دانای رضاخان قلدر به او آموخته بودند که باید ظاهر قانونی تغییر سلطنت در ایران رعایت شود لذا لازم است نمایندگان طرفدار خود را با تقلب وارد مجلس نماید تا آنان به ضرورت خلع سلطنت قاجار و پوشاندن لباس سلطنت بر تن او، تشریفات قانونی را اجرا کنند. البته در اجرای تشریفات قانونی نیز خوی دیکتاتوری خود را بروز داد. گرفتن امضا از نمایندگان در زیرزمین و تهدید نمایندگان مخالف، بخشی از سناریوی انگلیسی تغییر سلطنت در ایران بود. با خلع قاجاریه رژیم کاملا دستنشانده پهلوی بر سر کار آمد و به مدت پنجاه و سه سال ایران را در اختیار استعمارگران قرار داد.
در این شماره از ایام به بررسی چگونگی و دلایل تغییر سلطنت پرداخته و با ابعاد وابستگی ریشهای رژیم پهلوی بیشتر آشنا خواهیم شد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
دکتر حسن سبحانی، استاد دانشگاه تهران در گفتوگو با روزنامه«جامجم» مطرح کرد
عضو شورای خانواده و زنان شورای عالی انقلاب فرهنگی در گفتوگو با «جام جم» مطرح کرد
در گفتوگو با گردآورنده کتاب «قصه جریحهدار شد» مطرح شد