لیبرال‌های ایرانی و فتنه‌های طراحی‌شده‌

‌۱. پس از رحلت امام خمینی، نخستین جست‌وخیزها برای تصاحب قدرت از سوی لیبرال‌های ایرانی آغاز شد. در سال‌های آغازین دهه ۶۰‌ بازرگان و نهضت آزادی نتوانستند انقلاب اسلامی را از مدار هویتی‌اش خارج سازند و همه کوشش‌های پیدا و پنهان‌شان‌ ناکام ماند. لیبرال‌های تازه‌ تولدیافته در سال‌های پایانی دهه ۶۰ تجربه موقعیت بازرگان را داشتند و می‌دانستند باید چگونه عمل کنند.
کد خبر: ۱۵۳۶۷۵۰
نویسنده مهدی جمشیدی | پژوهشگر ارشد مسائل فرهنگی
 
تجربه‌های شکست، آنها را توانمند کرده بود. اینک_ ‌یعنی در برهه انتخاب رهبر_ لحظه تغییر فرا‌رسیده بود‌ اما دست تقدیر الهی‌ مجال ندادانقلاب درسطح رهبری ازبستر قدسی‌اش بیرون افتد ولیبرال‌ها‌ هسته مرکزی قدرت رادراختیار بگیرند و نظام را انقلاب تهی کنند. لحظه تعیین‌کننده بعدی‌ فتنه سال ۷۸ بود.نفاق‌ها و کینه‌ها پرده افکندند و خویش را آشکار ساختند و اصحاب آنها به خیابان ریختند و آشوب آفریدند. این بار‌ تصور می‌کردند می‌توانند از نقطه‌ای که شروع کردند، به مقاصد شالوده‌شکنانه خویش دست یابند و چرخش در موقعیت رهبری انقلاب به‌وجود بیاورند. ناگهان‌ سر برآوردند و فتنه انگیختند و با دروغ و خدعه و فریب، بدنه‌ای را با خود همراه کردند. با این ‌حال‌ آنچنان گسترده نبودند که بتوانند طرح استحاله را رقم بزنند. 

۲. پس از این دو برهه، طرح سوم در دستور کار قرار گرفت. در هر ۱۰سال‌ یک طرح به اجرا درآمد که هر دو شکست خوردند. در این برهه، همه داشته‌ها و اندوخته‌های لیبرال‌های ایرانی به میدان آمد و حتی تکنوکرات‌ها نیز به یاری آنان شتافتند و یک جبهه درهم‌تنیده ساختند. ماه‌ها پیش از انتخابات، سخن از احتمال وقوع تقلب در انتخابات گفتند تا زمینه برای فتنه فراهم شود. تردیدافکنی کردند تا ذهن‌ها و نظرها مساعد و پذیرنده شوند. چنین نیز شد و تصورات بخش‌های مهمی از جامعه‌ منفی و بدبینانه شد. در نهایت، در زمانی که هنوز انتخابات به پایان نرسیده بود و هیچ صندوقی گشوده نشده بود، میرحسین موسوی و مهدی کروبی_ که نقش عروسک‌های روی ‌صحنه لیبرال‌های ایرانی را ایفا می‌کردند_ پرچم مخالفت و معارضه برافراشتند و بیانیه نگاشتند و مردم را به خیابان‌ها کشاندند و بازی انقلاب رنگین به راه انداختند. این منازعه خیابانی‌ همه طعم شیرین مشارکت سیاسی ۸۰درصدی مردم ایران را از میان برد و یک خاطره جمعی بسیار تلخ و گزنده آفرید. «تقلب» به اثبات نرسید‌ اما «تغلب» آشکار گشت و روشن شد لیبرال‌های ایرانی ‌دنبال لشکرکشی خیابانی و تولید تنش و اغتشاش و آشوب هستند تا دست تصرف هویتی به‌سوی قدرت دراز کنند. مسأله نهان‌ شده و ناگفته‌ این بود که باید در ساحت رهبری نظام سیاسی‌ تغییر صورت می‌گرفت و باقی داستان‌ بهانه بود. لیبرال‌ها و تکنوکرات‌ها‌ هشت ماه در این آتش دمیدند و شکاف آفریدند و عامه مردم را به جان یکدیگر انداختند تا موقعیت خویش را در ساختار سیاسی بازیابند. 

۳. این روایت از فتنه‌ها و آشوب‌های دهه‌ای، مبتنی بر این تحلیل است که هرگز پای تصادف یا سوءتفاهم در میان نبوده بلکه این قطعه‌ها، لایه‌های مختلف از یک طرح کلی محاسبه‌شده بوده‌اند که یک‌‌به‌‌یک‌ به اجرا درآمدند تا هویت انقلابی نظام و رهبری اصالت‌گرای آن را از پای درآورند. همه آنچه تحقق یافت مهندسی‌ شده و از پیش طراحی ‌شده بود و مسأله‌ چیزی نبود‌ که از سوی لیبرال‌ها اظهار شد. لیبرال‌های ایرانی‌ واقعیت‌های باطنی و انگیزه‌های درونی خویش را پنهان نگه‌داشتند و تصریح نکردند مسأله‌ چیزی نیست که بر زبان می‌رانند بلکه مسأله لیبرال‌سازی جمهوری اسلامی است. عادی‌سازی به معنی همنوا شدن با تمدنی تجددی و دست‌ کشیدن از اصالت‌های انقلابی و هویت دینی آن. دموکراسی‌سازی اسم رمز استحاله بود. قرار بود در متن ساحت رسمی، کسانی طرح براندازی خاموش را اجرا کنند اما مقاومت و بازدارندگی آیت‌الله خامنه‌ای‌ همواره یک مانع بنیادین بود که طرح نیروهای تجددی را با ناکامی روبه‌رو می‌کرد. این بار، آشکارتر از همیشه سراغ خود ایشان رفتند و درهم‌ شکستن قداست و هیبت وی را اراده کردند تا پس از فتح این سنگر، جمهوری اسلامی را با قواعد تجدد همسان‌سازی کنند و آن را از مقاصد عالی و ماهیت دینی و انقلابی‌اش‌ بیگانه سازند. پس از هشت ماه اغتشاش و فتنه‌گری و فضیلت‌سوزی، سرانجام در نهم دی‌ماه سال ۸۸ جسارت به ساحت ملکوتی حسین ‌بن ‌علی(ع) غیرت دینی و انقلابی جامعه را برانگیخت و مردمان‌ ناگهان و خودجوش و تمام‌عیار‌ به خیابان‌ها آمدند و بساط فتنه را برچیدند. این انقلاب‌ با راهپیمایی تاسوعا و عاشورای سال ۵۷ به پیروزی رسید و اینک پس از دهه‌ها، دوباره روح قدسی حسین ‌بن ‌‌علی(ع) در وجدان جامعه ایرانی را تصرف کرد و حماسه انقلاب آفرید. 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها