اولین نکتهای که باید به آن توجه کرد، گستردگی و اهمیت مأموریت صداوسیماست. این سازمان که در سراسر کشور حضور دارد، از تولید برنامههای سرگرمی و سریالهای محبوب تا مستندهای تاریخی، آیتمهای فرهنگی ــ هنری و حتی فعالیتهای خبری و اطلاعرسانی را دربرمیگیرد و در خدمت مردم است. وظایف سنگین و متنوع آن، برای اجرای صحیح نیازمند منابع کافی و پایدار است.
نگاهی به تولید سریالها و برنامههای فاخر نشان میدهد که هزینهها چقدر بالاست. نمونههای ملموس آن سریالهایی همچون «سلمان فارسی»، «موسی» و «پوریای ولی» هستند که در مراحل مختلف تولید قرار دارند. این آثار علاوه بر جنبه سرگرمی، حامل پیامهای فرهنگی و تاریخی عمیق نیز هستند. هر اثر فاخر، به سرمایهگذاری جدی در زمینههایی چون دستمزد نیروهای متخصص، تجهیزات تصویربرداری و جلوههای بصری، فضاسازی و پژوهشهای تاریخی نیازمند است. این هزینهها با تولیدات پلتفرمهای نمایش خانگی قابل مقایسه نیست؛ چراکه صداوسیما علاوه بر سرگرمی، وظیفه خطیر آموزش و فرهنگسازی را نیز بر عهده دارد.منتقدان اغلب به درصد افزایش بودجه توجه میکنند و آن را زیاد میدانند، بدون اینکه هزینههای واقعی تولید در ایران و تأثیر تورم، گرانی تجهیزات و مسائل ارزی را در نظر بگیرند. هزینههای تولید برنامه و سریال در سالهای اخیر بهشدت افزایش یافته و حقوق کارکنان نیز باید متناسب با شرایط اقتصادی بهروز شود. بنابراین، افزایش بودجه نهتنها ضروری است، بلکه متناسب با نیازهای واقعی سازمان به نظر میرسد.
یک نبرد هر روزه
همچنین نباید فراموش کرد صداوسیما در سالهای اخیر با مشکلات متعددی روبهرو بوده؛ از آسیبهای ناشی از جنگ ۱۲ روزه و خرابی تجهیزات گرفته تا افزایش قیمت و امکانات تولید. تمام این مسائل فشار مضاعفی بر بودجه و منابع سازمان وارد کرده است. در چنین شرایطی، کاهش یا ثابت نگه داشتن بودجه، به معنای توقف یا کند شدن تولید آثار فاخر و برنامههای ملی خواهد بود.
صداوسیما تنها رسانهای است که تقریبا در تمام منازل ایران حضور دارد و میتواند تأثیر بسزایی بر فرهنگ، اجتماع و حتی سیاستگذاریهای عمومی کشور داشته باشد. بسیاری از نمایندگان مجلس بر این باورند که این سازمان تنها ابزار مؤثر رسانهای در دسترس مردم است. وقتی رسانهملی توانمند باشد، عملکرد نظام جمهوری اسلامی بهتر منعکس میشود و این امر به رضایت مردم و ایجاد اعتماد عمومی منجر خواهد شد. یکی دیگر از نکات کلیدی، ضرورت درآمدزایی از طریق آگهیهای بازرگانی است. بودجه صداوسیما به تنهایی کافی نیست و برای تأمین حقوق کارکنان و تولید آثار فاخر، درآمد حاصل از تبلیغات نیز باید بهدرستی مدیریت شود اما بودجه دولتی، ستون اصلی است که میتواند امنیت مالی سازمان را تضمین کند و به آن اجازه دهد برنامهها و سریالهای فرهنگی و آموزشی را با کیفیت بالا تولید کند. تمرکز صرف برخی منتقدان بر درصد افزایش بودجه، بدون در نظر گرفتن همه عوامل مؤثر، دیدگاهی نادرست پدید میآورد. این گروه به فهرست گسترده پروژههای در دست اقدام صداوسیما ــ از سریالهای تاریخی و مستندها تا برنامههای فرهنگی _ توجهی نشان نمیدهند و مثلا نمیگویند هزینه تولید یک سریال تاریخی فاخر مانند سلمان فارسی یا پروژههای مشابه چقدر است، یا حقوق متخصصان، کارگردانان، پژوهشگران و نیروهای فنی تا چه میزان افزایش یافته است.
بودجهای که صرف فرهنگ میشود
بهعلاوه، سرمایهگذاری در صداوسیما تنها هزینه نیست؛ بلکه یک سرمایهگذاری راهبردی در فرهنگ و هنر کشور است. هر برنامه فاخر و سریال تاریخی که تولید میشود، بخشی از هویت ملی و فرهنگی کشور را به نسلهای آینده منتقل میکند. این کار، هزینهبر اما ضروری بوده، زیرا اثر آن در طولانیمدت فراتر از هر تبلیغ یا برنامه کوتاهمدت است.
از سوی دیگر، توسعه زیرساختها و تجهیز نیروهای انسانی و فنی سازمان نیز اهمیت دارد. صداوسیما به نیروی متخصص و آموزشدیده نیازمند است تا بتواند با تکنولوژیهای جدید تولید محتوا هماهنگ شود. هر افزایش بودجه، به معنای تقویت زیرساختها و امکان تولید برنامههای با کیفیتتر است. این موضوع باعث میشود صداوسیما نهتنها در سطح ملی، بلکه در سطح منطقهای و حتی بینالمللی نیز بتواند حضوری اثرگذار داشته باشد.
نباید فراموش کرد سازمان صداوسیما در سالهای اخیر با حجم انبوهی از حملات روانی روبهرو بوده که تنها بخشی از آن در نبرد ۱۲ روزه تجلی یافت. در این شرایط، برخی منتقدان نه از سر نقد و دلسوزی، بلکه برای کاهش انرژی سازمان در مسیر تبیین و اطلاعرسانی، دستانداز ایجاد میکنند و صرفا میکوشند فعالیتهای این نهاد فرهنگساز را به حاشیه ببرند. از یکطرف، سازمان با نقدهایی یکسویه مواجه است، از سوی دیگر، مسئولیت اطلاعرسانی دقیق و بهموقع را بر دوش دارد و همزمان نیز باید برای تولید آثار فاخر تلاش کند.
سرمایهگذاری استراتژیک
در نهایت، باید به این نکته تاکید کرد که لایحه بودجه هنوز در مجلس مورد بررسی قرار خواهد گرفت و قطعی نشده است. بنابراین، حتی اگر افزایش بودجه تصویب شود، هنوز جای کار و نیاز به مدیریت صحیح و افزایش بهرهوری وجود دارد اما نکته اساسی این است که کاهش بودجه یا محدود کردن منابع، صداوسیما را از رسیدن به اهداف خود باز میدارد و کیفیت برنامهها و سریالهای تولیدی را کاهش میدهد. در مجموع باید گفت افزایش بودجه صداوسیما نه فقط یک ضرورت اقتصادی و عملی است، بلکه یک ضرورت فرهنگی و استراتژیک نیز هست. این سازمان با حضور در سراسر کشور، انتقال فرهنگ و تاریخ، آموزش و اطلاعرسانی و سرگرمی سالم، نقش محوری در توسعه فرهنگی و اجتماعی ایران دارد. هرگونه تردید یا هیاهو درباره افزایش بودجه، بدون توجه به واقعیتهای اقتصادی، فرهنگی و تاریخی سازمان، ناعادلانه و نادرست است. بنابراین تقویت بودجه صداوسیما، حمایت از برنامههای فاخر و حفظ کیفیت تولیدات، یک سرمایهگذاری استراتژیک برای آینده کشور است، نه صرفا یک هزینه مالی.