در این نوشته، به واکاوی لایههای مختلف این فیلم مستند، از بستر تاریخی آن تا جسارتهای هنری کارگردان میپردازم. پیش از هر تحلیل زیباییشناسانه، باید به این پرسش پاسخ داد که ارس کیست؟ پاسخ، آمیزهای است از جغرافیا، تاریخ و اسطوره. رود ارس، با طولی حدود ۱۰۷۲ کیلومتر، از کوههای بینگول در ترکیه سرچشمه میگیرد و پس از عبور از مرزهای چند کشور، در جمهوری آذربایجان به رود کورا میریزد. این رود، امروز مرز طبیعی ایران را با جمهوری خودمختار نخجوان، ارمنستان و جمهوری آذربایجان تشکیل میدهد. در بستر آن، ۸۰۵ جزیره (شامل ۴۲۷ جزیرهی ایرانی) موسوم به «شام» قرار دارد که خود گویای پیچیدگیهای مرزبندی این پهنه آبی است.
نقطهعطف تاریخیای که ارس را برای همیشه در حافظه ایرانیان با «زخم جدایی» گره زد، عهدنامه ترکمانچای در سال ۱۲۰۶ خورشیدی (۱۸۲۸ میلادی) بود. براساس این پیمان، تمامی مناطق شمال رود ارس از پیکر ایران جدا و ضمیمه روسیه شد. این همان قصه تلخی است که ارس با بغض روایت میکند. کارگردان بهدرستی بر این موضوع تمرکز کرده و مستند را با روایتهایی از مردم بومی، ریشهدارتر میکند. ریشه نام آن در زبان مادی بهمعنای «تیزرو» است که بر خروشانیاش دلالت دارد. این رود در شعر فارسی حضوری پررنگ دارد و اوج آن در بیت ماندگار حافظ تجلی یافته است: «ای صبا گر بگذری بر ساحل رود ارس / بوسه زن بر خاک آن وادی و مشکین کن نفس». این ابیات، ارس را از یک عارضه طبیعی به یک نماد فرهنگی و حتی عرفانی ارتقا میدهد و زمینههایی غنی برای رویکرد شاعرانه مستند فراهم میکند.
هادی آفریده در این اثر، یک مردمنگاری از زندگی مردم حاشیهنشین رود ارائه میدهد، اما آن را در قالبی روایی و دراماتیک عرضه میکند. هدف او، روایت قصههای کمتر شنیدهشده مرتبط با جنگها، جداییها و زندگی روزمره در سایه این رود بوده است. انتخاب شبنم مقدمی بهعنوان راوی (نریتور)، از هوشمندانهترین و اثرگذارترین تصمیمهای کارگردان است. صدای مقدمی به رود ارس، کهنالگویی زنانه میبخشد؛ صدایی که هم میتواند مادرانه و حامل زندگی باشد، هم سوگوار و غمگین از رخدادهایی که دیده است. این انتخاب، رود را از حالت یک شاهد منفعل به یک راوی فعال با عمق عاطفی تبدیل میکند.
مستند «ارس، رود خروشان» بهدرستی سه لایه روایی را درهم میتند:
۱. لایه اسطوره-طبیعت: رود بهعنوان شخصیت اصلی.
۲. لایه تاریخ زخمخورده: اشاره به عهدنامهها، جنگها و جداییها.
۳. لایه زندگی و مقاومت: تمرکز بر چوپانها، کشاورزان و مردمانی که حیاتشان به ارس گره خورده است.
هادی آفریده نشان میدهد که حقیقت ارس، ورای روایتهای رسمی سیاسی، در زندگی روزمره مردم جاری است. او حتی جنگهای معاصر قفقاز را در ادامه همین تاریخ پرآشوب میداند. محدودیتهای امنیتی شدید در منطقهای که خود «مرز» است، به احتمال قوی مانع از ثبت نماهای هوایی شده است. این فقدان، اگرچه از تاثیر بصری فیلم میکاهد، اما خود گویای یکی از مهمترین ویژگیهای رود است: ارس پیش از هر چیز، یک خط حساس و کنترلشده امنیتی است. نبود نماهای هوایی، شکلی از واقعگرایی تلخ را به اثر میافزاید. یکی از نقاط قوت فیلم، پرداختن به واقعه تاریخی مقاومت سه مرزبان ایرانی (مصیب ملکمحمدی، سیدمحمد راثیهاشمی و عبدالله شهریاری) در سوم شهریور ۱۳۲۰ در برابر ارتش شوروی است. این رخداد که منجربه نامگذاری «روز ملی ارس» شد، دقیقا همان تقاطع نمادین «رود»، «مرز» و «ایستادگی برای وطن» است که مستند بهخوبی بر آن متمرکز شده و با موسیقی و تدوین تاثیرگذار، حس وطندوستی را تشدید میکند.
مستند «ارس، رود خروشان»، یادآور «باد صبا»، شاهکار آلبر لاموریس است. در آن فیلم، دوربین همراه باد بر فراز ایران پرواز میکند و نگاهی شاعرانه و کودکانه به جهان میاندازد. در «ارس، رود خروشان» نیز دوربین در امتداد رود جاری میشود، اما اینجا نه با معصومیت، که با بار سنگین تاریخ همراه است. راوی باد صبا، کنجکاو و شاد است؛ راوی ارس، خردمند و غمگین. این تفاوت در تن صدا و محتوای روایت آشکار است. فیلم نشان میدهد که وابستگی فقط زیستشناختی نیست، بلکه فرهنگی و هویتی است. ارس در شعرها، ضربالمثلها، قصهها و دوبیتیهای مردم جاری است و فولکلور منطقه آکنده از ذکر نام «آراز» (نام ترکی ارس) است. مرغان مهاجر مانند لکلکها که بر فراز تیرهای چراغبرق آشیانه ساختهاند، نماد این پیوند دیرینه و فرامرزی هستند. تدوین سولماز افتخاری و صداگذاری مهرشاد ملکوتی، نقشی مؤثر داشته و در خلق ریتمی سیال و تاثیرگذار موفق عمل کردهاند.
فیلمبرداری در لوکیشنهای سخت و گاه خطرناک مرزی، با وجود همه محدودیتها، تصاویری صمیمی و بیپیرایه از زندگی مردم و منظر خشن و زیبای رود ثبت کرده است. «ارس، رود خروشان» اثری است که با جسارت، رودی مرزی را به یک سوژه دراماتیک و شاعرانه بدل میکند. هادی آفریده با انتخاب راوی زن، موفق میشود بر جنبههای عاطفی و اسطورهای رود تاکید کند. مستند اگرچه بهدلیل محدودیتهایی در مناطق امنیتی (و شاید کمبود بودجه) فاقد جلوههای بصری مانند پلانهای هوایی است، اما این کمبود را با عمقبخشیدن به نماهای انسانی و صدای تاریخ جبران میکند.
این فیلم روایتی است از یک حافظه تاریخی. آبی که هم خاطره شکوه پادشاهی نادرشاه در دشت مغان را در خود دارد، هم تلخی جدایی سرزمینهای شمالی را، هم غم مرگ صمد بهرنگی را، و هم شهادت مرزبانانی که برای حفظ همین خط آبی، خون دادند. ارس در این مستند، همچون آینهای است که تصویر شکسته و بازتابی از تاریخ پرپیچوخم این سرزمین را نشان میدهد؛ تاریخی که همچون جریان رود، گاه خروشان و خشمگین، و گاه آرام، اما عمیق، به پیش میرود. آفریده نشان میدهد که چگونه یک رود میتواند هم نماد جدایی (براساس جنگها) و هم نماد اتصال (براساس زندگی مشترک مردمان دو سوی رود) باشد. این پارادوکس، درونیترین مفهوم مستند «ارس، رود خروشان» است.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
اصغر شرفی در گفتوگو با جام جم آنلاین:
تینا چهارسوقی امین در گفتوگو با جام جم آنلاین:
سهراب بختیاریزاده در گفتوگو با جامجم: