در این قصه قرآنی، زن ومرد هر دو از«یک جان» آفریده شدند؛ خدا شما را از نفس واحده خلق کرد. هیچکدام فرع بر دیگری نیستند، هر دو «اصل»اند و هر دو حامل روح الهی.فرشتهها وقتی برابر روح دمیده شده در انسان به سجده افتادند، به جنسیت سجده نکردند، به نفخه خداوند سجده کردند؛ نفخهای که در زن نیز جاری است. اسلام زن را ناقص ندانست، انسان دانست و انسان را خداوند کریم آفریده است.
اما بزرگترین روایت قرآنی درباره زن، روایت «مادر» است. خداوند در سوره لقمان پیش از آنکه به حقوق بندگان بپردازد، دستور شکر را میدهد و بلافاصله از مادر میگوید: ما به انسان سفارش پدر و مادرش را کردیم. مادرش او را با ناتوانى روى ناتوانى تحمل کرد و دوران شیرخوارگى او دو سال به طول انجامید. شکر مرا به جا آور و سپس از پدر و مادرت سپاسگزارى کن که بازگشت شما به سوى من خواهد بود. این آیه از مادر، نشان از «دلیلدار بودن جایگاه زن» است؛ چون خداوند رنج حمل را برای مرد ذکر نمیکند، برای مادر ذکر میکند، چون بناست عظمت را نشان دهد، نه تشابه را.
زن در اسلام معلم روح است. اگر بهشت را جایی زیر پای مادر دانستند، نه صرفا برای مهر او بلکه برای قدسی بودن نقش او در انسانسازی است. اسلام، زن را کانون آرامش و طمأنینه معرفی میکند. آرامشی که زن به خانواده میدهد، نزول صلح الهی در کوچکترین واحد جامعه یعنی خانه است.
قرآن زن را در «روابط انسانی» هم آزاد و عزتمند معرفی میکند. در قرآن، زنی تصویر میشود که به طور مستقل با پیامبر بیعت میکند، خود تصمیم میگیرد، ایمان را برمیگزیند و پیمان میبندد. اسلام، زن را صاحب اراده و حق اجتماعی ساخت و این را وحی امضا کرد.
زن در جهانبینی دینی، راوی نخستین کلاس پرورش انسان، تکیهگاه عفاف،قصهگوی ایثار، قطب تربیت و چشمانداز مهر الهی در زمین است. از این رو، روز زن و مادر، یادآور همان داستان قدسی است؛ داستان زنی که خداوند با کرامت آفرید، در قرآن الگوی ایمان شد، ارادهای اجتماعی یافت و در مقام مادری،مظهر شگرفترین خلق الهی یعنی پرورش روح انسان گشت.