مادر‌‌؛ ستونی نامرئی که خانه را نگه می‌دارد

خانه، اولین جهان کوچک انسان است‌‌؛ جایی که در آن اولین تجربه‌های عشق، امنیت، مرز، خشم، بخشش و حتی تعبیر ما از خود شکل می‌گیرد. در میان نقش‌های پررنگ این ساختار، «مادر» اغلب بی‌آنکه دیده شود، نقش یک تنظیم‌گر نامرئی اما مقتدر را دارد.
خانه، اولین جهان کوچک انسان است‌‌؛ جایی که در آن اولین تجربه‌های عشق، امنیت، مرز، خشم، بخشش و حتی تعبیر ما از خود شکل می‌گیرد. در میان نقش‌های پررنگ این ساختار، «مادر» اغلب بی‌آنکه دیده شود، نقش یک تنظیم‌گر نامرئی اما مقتدر را دارد.
کد خبر: ۱۵۳۲۳۲۶
نویسنده سمانه معماریان - روان‌شناس و مدرس دانشگاه
 
روانشناسی، مادر را به‌عنوان اولین محور دلبستگی می‌شناسد و می‌گوید رابطه‌ای که کودک در نخستین سال‌های رشد با مادر برقرار می‌کند، بنیان تمام رابطه‌های بعدی او با جهان است. همان لحظه‌ای که نوزاد برای اولین‌بار گریه می‌کند، درک او از این‌که آیا پاسخی برای نیازش وجود دارد یا نه، نه فقط به «مراقبت»، بلکه به «کیفیت مراقبت» هم وابسته است. کودک پیش از این‌که واژه‌ها را تحلیل کند، لحن را تحلیل می‌کند، حضور را می‌سنجد و امنیت را لمس می‌کند. تصویر «امن بودن»، اولین‌بار باحضور درآغوش مادرشکل می‌گیرداما بعدها به‌شکل تاب‌آوری در نوجوانی و اعتماد‌به‌نفس در بزرگسالی بروز می‌کند. 
   
مادر‌‌؛ ریشه دلبستگی و زنجیر امنیت خانواده
وقتی رابطه مادر و کودک امن باشد، سیستم خانواده هم ایمن‌تر عمل می‌کند. تحقیقات روانشناختی ثابت کرده‌ دلبستگی امن به مادر، مغز کودک را شرطی می‌کند تا هیجان را تنظیم کرده و رابطه را قابل اتکا بداند. برای مثال، کودکی که در سال‌های اولیه، پاسخ‌های منظم، قابل‌ پیش‌بینی و آرام دریافت کرده، هنگام تلاطم‌های زندگی نیز کمتر دچار «اضطراب بی‌نام» می‌شود. در مقابل، وقتی مراقبت با عجله، خشم، تحقیر یا بی‌توجهی پیوسته باشد، کودک دنیا را نه با مهر، که با تردید، ترس یا خشم پنهان رصد می‌کند. مادری که جواب کودک را ندهد، یا مادری که از سر دلسوزی، کودک را از همه تجربه‌ها منع کند و به‌جای او همه امور را انجام دهد، هر دو می‌توانند امنیت‌فرسا باشند. مادر سالم اما مادری است که حضور دارد اما نه به‌شکلی کنترل‌گر بلکه امن. یعنی پاسخ مادر برای کودک، تسلی‌بخش، پایدار، قابل اتکا و پیش از واکنش تند، با مکث همراه است. 
   
مادر‌‌؛ مربی مهارت و مدیر بی‌داد و فریاد 
حالا اگر از زاویه وظایف نگاه کنیم، بسیاری از خانواده‌ها مادر را کسی می‌دانند که «همه کارها را می‌کند» اما نگاه روانشناسی این را کافی نمی‌داند. وظیفه‌ مادر، همه‌کاره بودن نیست‌‌؛ مهارت‌آموزی و تنظیم هیجان است. یعنی مادر قرار نیست در خانه فقط خدمت ارائه کند‌‌؛ باید مهارت ایجاد کند. اگر فرزند سه‌ساله لیوان را پرت می‌کند، مادر بی‌تدبیر می‌گوید: «این را نکن، زشت است» اما مادر سالم می‌گوید: «پرت‌کردن نه اما بیا توپت را پرت کن» و توپ را جایگزین می‌کند تا هیجان تخلیه شود، نه این‌که کنترل شود. اگر کودک پنج‌ساله اتاق را نامرتب می‌کند، مادر بی‌تدبیر به‌جای او جمع‌و‌جورش می‌کند تا گریه نکند اما مادر سالم حرفه‌ای عمل می‌کند: «با هم جمعش کنیم تا بهترین بشی» و این را با لحن شیرین روایت می‌کند: «تو می‌تونی منم کمک می‌کنم، نه این‌که من انجام می‌دم چون تو ناتوانی». در نتیجه کودک به‌جای وابستگی، مهارت را می‌آموزد. در نقش مادری، مهم‌ترین هنر، تنظیم هیجان است. اگر مادر هنگام خطای کودک فریاد بزند، کودک خشم را «شیوه پاسخ» تعبیر می‌کند. اگر قهر طولانی کند، کودک محبت را «مشروط به شرایط» می‌فهمد اما مادر خوب یعنی مادر بالغ هیجانی که می‌داند محبت باید بی‌منت و اعتراض باید بدون تخریب شخصیت باشد. 
   
​​​​​​​مادر‌‌؛ آگاهی عمیق و مرزبندی سالم
و حالا سؤالی که در ذهن بسیاری از مردم می‌گذرد: «چگونه مادر خوبی باشم؟» 
پاسخ ساده، روان و روانشناختی این است: به‌وقت محبت، هرگز آسیب نزن اما مرزی برای خستگی، استقلال و مدیریت داشته باش تا محبتت زنده و سالم در جان خانواده بنشیند. 
مادر خوب بودن یک مهارت است، نه مسابقه‌ انجام وظایف بی‌مرز. مادر خوب، مادری است که می‌تواند بگوید: «من مادر شما هستم اما من هم زمان استراحت و مراقبت از خودم را می‌خواهم تا خسته نشوم.» مادر اگر بی‌دلیل قهر کند، مهرش ثبات ندارد. اگر تحقیر کند، فرزند را زخمی می‌کند اما مادری که بی‌منت محبت می‌کند، هیجانات را تنظیم و استقلال را پشتیبانی می‌کند و خانواده را به سفری شیرین و امن می‌رساند. 
در پنجشنبه پیش‌ رو، که به‌نام روز زن و روز مادر مزین است، یادمان باشد مادر خوب یعنی مادری که هم مهر دارد و هم سلامت مرزهای خود را پاس می‌دارد. او منزلت خود را از کرامت خداوند دریافت می‌کند تا خانواده‌ای امن‌تر، مستقل‌تر و مهربان‌تر بسازد. 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها