آقای بازیگر! واقعا تلویزیون تمام شده؟! 

اظهار نظر اخیر مهران احمدی درباره پایان تلویزیون در گفت‌و‌گو با یکی از شبکه‌های اینترنتی، واکنش‌های گسترده‌ای در رسانه‌ها و مخاطبان ایجاد کرده است. او گفته تلویزیون دیگر تمام شده و سریال‌های تلویزیون دیگر آن‌قدر تاثیرگذار نیستند که خیابان‌ها را خلوت کنند. این ادعا‌ی جنجالی نیازمند نگاهی دقیق، تحلیلی و فنی است تا بتوان جایگاه واقعی تلویزیون را در عصر رسانه‌های دیجیتال ارزیابی کرد. 
اظهار نظر اخیر مهران احمدی درباره پایان تلویزیون در گفت‌و‌گو با یکی از شبکه‌های اینترنتی، واکنش‌های گسترده‌ای در رسانه‌ها و مخاطبان ایجاد کرده است. او گفته تلویزیون دیگر تمام شده و سریال‌های تلویزیون دیگر آن‌قدر تاثیرگذار نیستند که خیابان‌ها را خلوت کنند. این ادعا‌ی جنجالی نیازمند نگاهی دقیق، تحلیلی و فنی است تا بتوان جایگاه واقعی تلویزیون را در عصر رسانه‌های دیجیتال ارزیابی کرد. 
کد خبر: ۱۵۳۰۷۰۶
نویسنده امیررضا قاسمی - روزنامه‌نگار 

ابتدا باید به یک تناقض بنیادین در صحبت‌های احمدی اشاره کرد: اگر تلویزیون به گفته او تمام شده، چرا هنوز بسیاری از فیلم و سریال‌هایی که او تولید می‌کند، تبلیغات‌شان در تلویزیون صورت می‌گیرد؟ چرا همچنان با رسانه‌ای کار می‌کند که به اعتقاد خودش پایان یافته است؟ این تناقض نشان می‌دهد تلویزیون نه‌تنها مرده نیست بلکه همچنان یک کانال استراتژیک برای معرفی آثار فرهنگی و هنری به مخاطب گسترده محسوب می‌شود. 

تلویزیون به‌رغم ظهور پلتفرم‌های دیجیتال و شبکه‌های نمایش خانگی، هنوز یکی از قدرتمندترین ابزار‌های فرهنگ‌سازی و ایجاد موج اجتماعی است.

بسیاری از سریال‌های موفق، همچنان توانایی جذب میلیون‌ها مخاطب همزمان را دارند و می‌توانند تاثیری ملموس بر فضای اجتماعی و فرهنگی جامعه بگذارند. انتقاد احمدی به تبلیغات محیطی و بیلبورد‌ها نیز از همین منظر قابل بررسی است. این‌که سریال‌ها در کنار پخش تلویزیونی، از ابزار‌های تبلیغاتی متنوع استفاده کنند، نه ضعف بلکه بخشی از فرآیند همگام‌سازی با استاندارد‌های جهانی رسانه‌ای است. شبکه‌های تلویزیونی معتبر دنیا برای جذب مخاطب جدید، ترکیبی از تبلیغات محیطی، دیجیتال و شبکه‌های اجتماعی را به‌کار می‌گیرند تا اثرات محتوا بیشتر و گسترده‌تر دیده شود. 

یکی دیگر از نکات مهم، جایگاه هنرمندان و نقش آنها در تلویزیون است. مهران احمدی در سریال‌هایی مانند «پایتخت» ایفای نقش کرده و تجربه حضور در تلویزیون را دارد. مخاطبان هنوز او را با این آثار می‌شناسند و بسیاری از موفقیت‌های اخیرش در بستر تلویزیون شکل گرفته. فراموش نکنیم سریال‌هایی مانند «پایتخت» یا برنامه‌های شاخص صداوسیما توانسته‌اند همزمان با پخش، تعامل گسترده‌ای میان مخاطبان ایجاد و تجربه جمعی تماشای سریال را تقویت کنند؛ تجربه‌ای که پلتفرم‌های دیجیتال به‌تنهایی قادر به ایجاد آن نیستند. 

نکته سوم اهمیت محتواست. مخاطب امروز دیگر به مدیوم صرف توجه ندارد بلکه کیفیت محتواست که تعیین‌کننده است. مهران احمدی به‌درستی به این نکته اشاره کرده که سریال‌های خیابان‌خلوت‌کن ساخته نمی‌شوند، اما علت این نیست که تلویزیون توانایی تولید آنها را ندارد بلکه تغییر سبک زندگی و دسترسی آسان به پلتفرم‌های آنلاین باعث شده مخاطب بتواند هر زمان و هر مکان سریال مورد علاقه‌اش را ببیند. به‌عبارتی قدرت تلویزیون کاهش نیافته بلکه شیوه تعامل مخاطب با رسانه تغییر کرده است. 

مقایسه وضعیت تلویزیون با شبکه‌های دیجیتال نیز نیازمند دقت است. بسیاری از سریال‌های موفق شبکه نمایش خانگی، از جمله آثار حسن فتحی نشان می‌دهند که مخاطب کیفیت را ارزشمند می‌داند و مدیوم صرفا بستری برای تجربه محتواست. این نکته به وضوح نشان می‌دهد تلویزیون هنوز قدرت تاثیرگذاری دارد. کافی است محتوای خوب و استراتژیک تولید شود. هیچ رسانه‌ای نمی‌تواند جای محتوای باکیفیت را بگیرد حتی با بهترین ابزار‌های تبلیغاتی و تکنولوژیک. 

از نظر فنی، تلویزیون هنوز بستر مناسبی برای تولید و پخش سریال‌های پرمخاطب است. با توسعه زیرساخت‌های دیجیتال، امکان همزمانی پخش تلویزیونی و دسترسی آنلاین به آثار فراهم شده است. یعنی مخاطب هم می‌تواند سریال را در تلویزیون ببیند و هم در پلتفرم‌های مختلف بازپخش کند. این انعطاف، تلویزیون را به ابزاری چندکاناله و همزمان برای جذب مخاطب تبدیل کرده و برخلاف ادعای «پایان تلویزیون»، این رسانه در حال بازتعریف و تطبیق با شرایط نوین است. 

نباید فراموش کرد که تلویزیون نه‌تنها در جذب مخاطب بزرگسال موفق است بلکه در شکل‌دهی به فرهنگ عمومی و هویت جمعی نیز نقش کلیدی دارد. مخاطبانی که سریال‌های شاخص تلویزیون را دنبال می‌کنند، بخش مهمی از گفت‌وگوی اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی جامعه را شکل می‌دهند. این قابلیت هنوز توسط پلتفرم‌های دیجیتال به همان اندازه قابل دسترسی و تاثیرگذاری نیست. 

به همین دلیل، انتقاد مهران احمدی را می‌توان فرصتی برای تلویزیون دانست تا استراتژی‌های تبلیغاتی و تولید محتوای خود را بازنگری کند. تبلیغات محیطی و بیلبوردها، استفاده از شبکه‌های اجتماعی و پلتفرم‌های آنلاین همگی ابزار‌هایی هستند که می‌توانند مخاطب را به محتوا نزدیک‌تر کرده و تجربه چندکاناله‌ای برای او ایجاد کنند. نتیجه نهایی، تقویت جایگاه تلویزیون و افزایش تعامل مخاطب خواهد بود، نه کاهش اعتبار آن. 

در پایان باید گفت تلویزیون هنوز نفس می‌کشد و حتی با وجود تغییرات گسترده در فضای رسانه‌ای، توانایی اثرگذاری و جذب مخاطب را حفظ کرده است. محتوای باکیفیت، مدیریت حرفه‌ای تبلیغات و تعامل با مخاطب، تلویزیون را از یک رسانه قدیمی به بستری پویا و مؤثر تبدیل کرده است؛ بنابراین تلویزیون مرده نیست بلکه در حال بازتعریف خود است؛ بازتعریفی که می‌تواند مخاطب امروز و فردای ایران را با محتوای اصیل، جذاب و تاثیرگذار همراه کند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
از ایران بزرگ می‌هراسن

امیر دریادار شهرام ایرانی در گفت‌وگو با روزنامه «جام‌جم» به مناسبت روز ملی جزایر سه‌گانه مطرح کرد

از ایران بزرگ می‌هراسن

نیازمندی ها