این مسأله نهتنها نشاندهنده اهمیت راهبردی نفت ایران برای تأمین امنیت انرژی چین است بلکه بازتابی از پیچیدگی تعاملات سیاسی و اقتصادی در عرصه جهانی بهحساب میآید؛ تعاملی که با استفاده از راهکارهای نوین و همکاریهای بلندمدت شکل گرفته است.
یکی ازعوامل کلیدی در تداوم صادرات نفت ایران به چین، نقش پالایشگاههای مستقل چینی موسوم به «تیپاتها» است که عمدتا در استان شاندونگ قرار دارند. این پالایشگاهها، از خریداران اصلی نفت ایران بودهاند. بااینحال، در ماههای اخیر کاهش تقاضای داخلی، افت سود پالایشی، و افزایش قیمت جهانی نفت باعث شده خرید نفت ایران توسط این پالایشگاهها کاهش یابد. درنتیجه، مسیر واردات نفت ایران تغییر یافته وبخش عمدهای ازآن به سمت پالایشگاهها وپایگاههای ذخیرهسازی بزرگ در بندر دالیان هدایت شده است. این بندر در شمالشرق چین، به یکی از مراکز اصلی تخلیه، ذخیرهسازی و پالایش نفت ایران بدل شده است.
همگرایی نفتی در سایه تحریمها
دالیان اکنون میزبان پالایشگاههای بزرگ و انبارهای عظیم نفتی از جمله پالایشگاه ۴۰۰ هزار بشکهای «هنگلی» است که بزرگترین پالایشگاه مستقل چین بهشمار میرود. همچنین جزیره چانگشینگ با ظرفیت ذخیرهسازی چند ده میلیون بشکه نفت، به مرکز حیاتی دیگری در زنجیره تأمین نفت ایران در چین تبدیل شده است. طبق دادههای شرکتهای ردیابی نفتکش مانند Vortexa و Kpler، درنیمه اول سال۱۴۰۳(فروردین تا شهریور)، چین به طور متوسط بیش از۱.۳ میلیون بشکه در روز نفت ایران وارد کرده است؛ معادل ۱۳.۶درصد از کل واردات نفت خام چین در این بازه زمانی. همچنین، ۳۴ تا ۴۵ میلیون بشکه نفت ایران در دالیان تخلیه شده و حدود ۲۸میلیون بشکه نیز به جزیره چانگشینگ منتقل شدهاند. از سوی دیگر، واردات رسمی نفت ایران طبق دادههای گمرک چین ازتیر۱۴۰۱به بعد گزارش نشده است. این امر بهخاطر روشهای خاصی است که برای دور زدن تحریمهای آمریکا بهکار گرفته میشود. براساس ادعای رسانهها نفت ایران اغلب با برچسب کشورهایی چون مالزی، عمان یا امارات به چین وارد میشود تا مبادی رسمی تجارت دچار مشکل نشوند.
الگویی برای جهان در حال توسعه
نقش محوری ایران در تأمین انرژی چین، با توافقنامه همکاری ۲۵ ساله ایران وچین که درسال۱۳۹۹ امضا شد ساختاری پایدار و بلندمدت پیدا کرده است. این توافقنامه نهتنها شامل همکاری در بخش انرژی، بلکه در حوزههای حملونقل، فناوری، زیرساخت و تجارت نیز گسترده است. این همکاری راهبردی به چین امکان میدهد منابع نفتی ایران را با قیمت رقابتی تأمین کرده و تنوع واردات انرژی خود را گسترش دهد. درمقابل، ایران نیز با تکیه بر فناوری و سرمایهگذاریهای چین، فرصت توسعه اقتصادی و دور زدن تحریمها را به دست میآورد.
درنهایت، تعامل نفتی ایران و چین تنها یک مبادله اقتصادی نیست بلکه نمونهای از سیاستورزی هوشمندانه در شرایط پیچیده بینالمللی است. این تجربه نشان میدهد که حتی در شدیدترین نظامهای تحریمی نیز میتوان با دیپلماسی فعال، زیرساختهای مکمل و شرکای راهبردی، مسیر تجارت را حفظ و حتی توسعه داد. چین با تکیه بر منطق عملگرایانه و اصل «حفظ منافع ملی در برابر فشارهای خارجی»، نهتنها فشارهای آمریکا را دور زده بلکه از تحریمها فرصتی برای خرید انرژی ولو با تخفیفی اندک و افزایش نفوذ ژئوپلیتیکی در خاورمیانه ساخته است.
چارچوبی برای همکاری بلندمدت و چندبُعدی
ایران با استفاده از صادرات غیررسمی و حضور در شبکههای موازی تجارت جهانی، توانسته پیام سیاسی مهمی به نظام بینالمللی ارسال کند: جایگزینها همیشه وجود دارند، اگر اراده سیاسی، مهارت در چانهزنی و نگاه راهبردی وجود داشته باشد. تجربه نفتی ایران و چین، الگویی کاربردی برای دیگر کشورهای در حال توسعه یا تحریمشده است که به دنبال استقلال راهبردی و کاهش آسیبپذیری هستند. در دنیای پرتنش امروز، تنها کشورهایی موفق خواهند بود که از ابزارهای دیپلماسی چندلایه، ظرفیتهای فنی، خلأهای قانونی و انعطافپذیری در سیاستگذاری بهره بگیرند. این همکاری نهتنها امنیت انرژی چین را تضمین کرده بلکه برای ایران نیز فرصتی ایجاد کرده است برای حفظ صادرات، دستیابی به سرمایه و تقویت موقعیت ژئوپلیتیکی خود در یک نظم جهانی در حال بازتعریف.