پدیده نوظهور متاورس که امروز در مرکز توجه جوامع دانشگاهی، اقتصادی و فناوری قرار دارد، تنها یک تحول فنی ساده در عرصه فناوری اطلاعات نیست بلکه بازتعریفی بنیادی از شیوههای ارتباط و تعامل انسانها با یکدیگر و با دنیای اطرافشان است. بهعنوان یک دانشگاهی و متخصص در حوزه متاورس و هوش مصنوعی باید بگویم متاورس پایان اینترنت سنتی نیست بلکه نقطه اوج مسیر تکاملی آن است؛ آیندهای زنده و نوآورانه برای آنچه امروز از اینترنت میشناسیم.به زبان ساده متاورس یعنی «فراجهان» یا «جهانی ورای جهان فیزیکی». این فضا همچون یک جهان موازی در کنار دنیای واقعی عمل میکند و مرز میان واقعیت و مجازی را محو میسازد.
نکته کلیدی در درک تفاوت متاورس با اینترنت فعلی این است که اینترنت امروز بیشتر بر نمایش محتوا تمرکز دارد اما متاورس بر تجربه زندگی در یک دنیای دیجیتالی. ما در متاورس صرفا بیننده اطلاعات نیستیم بلکه خود را درون آن محیط احساس میکنیم. این تحول با اتکا به فناوریهایی مانند هوش مصنوعی، بلاکچین، واقعیت مجازی(VR)، واقعیت افزوده (AR)، اینترنت اشیا (IoT) و محاسبات فضایی ممکن شده است. متاورس در مجموع یک زیرساخت جامع برای آینده است که در آن میتوان فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی، آموزشی، سرگرمی و حتی حکمرانی را بهگونهای نوین تجربه کرد. اینترنت آینده، اینترنتی است که احساس حضور را ممکن میسازد؛ دنیایی که ما دیگر فقط در آن جستوجو نمیکنیم بلکه در آن زندگی میکنیم.
متاورس قرار است دقیقا چه تغییری در زندگی انسانها ایجاد کند؟ آیا بهصورت فراگیر به زندگی روزمره انسانها وارد خواهد شد یا صرفا محدود به کاربردهای خاص خواهد ماند؟
متاورس وعده جهانی را میدهد که در آن ساختار تعاملات انسانی، مناسبات اقتصادی، الگوهای آموزشی و پژوهشی، شیوههای کسبوکار، خدمات سلامت و حتی درک ما از مفهوم هویت، دچار دگرگونیهایی عمیق، ساختاری و بازگشتناپذیر خواهند شد. در بعد تعاملات اجتماعی و زندگی روزمره، متاورس برای گردهمایی آواتارهای مختلف از سراسر جهان بستری فراهم میآورد که میتوانند بدون محدودیتهای زمانی و مکانی با یکدیگر همکاری کرده، به نقاط مختلف سفر کنند و دادهها را بین پلتفرمهای مختلف انتقال دهند. کاربران خواهند توانست تجربههایی مانند خرید گروهی و اجتماعی را در فروشگاههای مجازی تجربه کنند بهگونهای که این تجربهها بسیار نزدیک به فضای فیزیکی واقعی و جذابتر از فروشگاههای آنلاین فعلی خواهد بود. این فضا قادر است احساس حضور واقعی را در جهان مجازی ایجاد کرده است.
در حوزه اقتصاد و کسبوکار، متاورس ظرفیت عظیمی برای خلق فرصتهای جدید درآمدزایی فراهم میکند که از صنایع عظیم مانند مد، پوشاک و تبلیغات تا فروشگاههای کوچک را در برمیگیرد. زیرساختهایی مانند بلاکچین و توکنهای غیرقابل تعویض (NFTها) بهعنوان هستههای بنیادین اقتصاد متاورس ایفای نقش میکنند و امکان مالکیت شفاف، امن و غیرمتمرکز بر داراییهای دیجیتال نظیر زمینهای مجازی و پوشاک آواتارها را مهیا میسازند. این بستر میتواند زایشگاه شرکتهای نوپا و کسبوکارهای مبتنی بر خلاقیت فردی باشد و حتی زمینهساز شکلگیری سازمانهای خودگردان غیرمتمرکز (DAO) شود که در آن میلیونها کاربر میتوانند بهطور همزمان در تصمیمگیریها و جهتدهی آینده شرکتها مشارکت داشته باشند. متاورس در بعد آموزش و پژوهش چشماندازی از یک تحول انقلابی در آموزش عالی را ارائه میدهد. مفهوم «فرادانشگاه» بهعنوان یک ساختار آموزشی نوین، مبتنی بر محیطهای تعاملی و غوطهور متاورسی، بازتعریف خواهد شد. این محیطها تجربه یادگیری را از حالت نظری و منفعلانه به فرآیندی فعال، تجربهمحور و بینحسی ارتقا میدهند. در این محیطها، دانشجویان میتوانند به آزمایشگاههای مجازی دسترسی پیدا کرده، با هوش مصنوعیهای آگاه در تعامل باشند و فرآیند یادگیری را به شکل فردگرایانه و مبتنی بر نیازهای شخصی خود دنبال کنند. نسل جدید دانشآموزان و دانشجویان که با فناوریهای رمزارز، هویت دیجیتال و تعاملات واقعیت افزوده رشد کردهاند، نیازمند رویکردهایی آموزشی متفاوت از نسلهای پیشین هستند؛ رویکردهایی که متاورس آنها را ممکن میسازد.متاورس در حوزه سلامت و گردشگری ظرفیتی کمنظیر برای توسعه خدمات موسوم به متاهلث (Metahealth) در اختیار قرار میدهد. از شبیهسازی اتاقهای درمانی و فضاهای پزشکی گرفته تا پیادهسازی جراحیهای آموزشی یا درمانهای از راه دور، متاورس قابلیت ایجاد محیطهایی را دارد که میتواند استرس بیماران را کاهش داده و کیفیت خدمات سلامت را بهبود بخشد. همچنین با فراهم آوردن امکان بازدید و تجربه جاذبههای گردشگری بهصورت غوطهور و از راه دور، متاورس میتواند نقش قابلتوجهی در توسعه صنعت گردشگری مجازی ایفا کند و فرصتهای شغلی جدیدی را بهوجود آورد.
در مجموع، مفهوم هویت در متاورس دچار بازتعریفی بنیادین میشود. در این فضا، هویت انسانها دیگر امری ثابت و محدود به ظاهر یا پیشینه بیولوژیک نیست بلکه سیال، چندلایه و قابل طراحی توسط خود افراد است. کاربران میتوانند آواتارهای مختلفی را خلق کرده و نقشهای گوناگونی را بسته به موقعیت، اجتماع یا هدف خود ایفا کنند. این انعطاف در تعریف و تجربه هویت، همزمان با گسترش آزادی بیان، موجب تقویت حس تعلق به جوامع گوناگون شده و فضاهایی فراهم میآورد که در آنها افراد میتوانند خود را به شیوهای که در دنیای فیزیکی برایشان ممکن نیست بروز دهند.
چه تهدیداتی برای کاربران یا جوامع دارد و حریم خصوصی و امنیت کاربران در فضای متاورس چگونه حفظ میشود؟
یکی از مهمترین پرسشهایی که در بررسی ابعاد متاورس باید به آن پرداخت، ناظر بر تهدیداتی است که این فضا میتواند برای کاربران و جوامع بههمراه داشته باشد؛ بهویژه در زمینههایی چون حریم خصوصی، امنیت دادهها، مالکیت، سلامت روانی و جسمی و نیز حکمرانی حقوقی. از همین رو، متاورس را باید نه صرفا بهمثابه یک فناوری نوین بلکه بهعنوان بستری عمیقا دگرگونکننده در زیست اجتماعی و انسانی مورد تحلیل قرار داد؛ بستری که ضمن آنکه افقهای نوینی از مشارکت، خلق و ارتباطات بینفردی را گشوده، زمینهساز ظهور چالشهایی شده که بخشی از آنها پیش از این حتی در فضای اینترنت نسل دوم نیز سابقه نداشتهاند.
در نخستین گام، مسأله حریم خصوصی و امنیت دادهها مهمترین نقطه آسیبپذیر متاورس است. در این بستر، دادههایی فراتر از اطلاعات متنی یا رفتاری کاربران گردآوری میشود؛ از حرکات بدن و چرخش چشم گرفته تا ضربان قلب و دادههای بیومتریک. این اطلاعات بهطور مداوم توسط زیرساختهای مبتنی بر هوش مصنوعی و الگوریتمهای تحلیلی ثبت و پردازش میشود و عملا تصویری بسیار دقیق از رفتار و شخصیت دیجیتال هر فرد شکل میدهد. این امر اگرچه میتواند کیفیت تجربه کاربری را ارتقا دهد اما در صورت فقدان استانداردهای حفاظتی شفاف و بینالمللی، زمینهساز سوءاستفادههای گستردهای از سوی نهادهای تجاری، هکرها یا حتی دولتهای اقتدارگرا خواهد بود. به همین نسبت، حوزه آزادی بیان نیز با چالشهای دوگانه مواجه است؛ از یکسو امکان بروز و گسترش دیدگاههای متکثر در محیطهای تعاملی فراهم آمده و از سوی دیگر این فضا بهسرعت میتواند به بستر تولید و اشاعه گفتارهای نفرتآمیز، اطلاعات نادرست یا خشونتورزیهای دیجیتال بدل شود که مهار آن نیازمند سیاستگذاریهای دقیق و متوازن است.
مسأله دیگر به مفهوم حقوق مالکیت در متاورس بازمیگردد. آنچه دراین فضا مالکیت تلقی میشود،داراییهایی از جنس دیجیتال و گاه نمادین هستند اما با اتکا به فناوریهایی نظیر بلاکچین، تبدیل به ابزارهایی برای سرمایهگذاری ومبادله شدهاند.
با این حال در نبود قوانین شفاف درخصوص مالکیت دیجیتال، مسئولیت حقوقی پلتفرمها و نیز تمایز میان محتوای خلقشده توسط کاربران و زیرساختهای پلتفرم، اختلافات پیچیدهای در زمینه انتساب مالکیت و مسئولیت محتوا بهوجود خواهد آمد. این چالش در ارتباط با کودکان بهمراتب جدیتر است. حضور کودکان در متاورس، بدون نظارت مؤثر، آنان را در معرض تهدیداتی چون مواجهه با محتوای نامناسب، آزارهای جنسی یا خشونت مجازی قرار میدهد. افزون بر آن، استفاده مدام از ابزارهای واقعیت مجازی میتواند آثار روانی و جسمانی پایداری بر کودکان بر جای گذارد، از جمله اختلال در روابط اجتماعی، کاهش تمرکز و بروز اضطراب یا افسردگی.
در بعد روانشناختی و فیزیولوژیک نیز نمیتوان از پیامدهای استفاده طولانیمدت از متاورس چشم پوشید. تجربه غوطهورانه در جهانهای مجازی بهویژه برای کاربرانی که بهدنبال جایگزینی برای زیست واقعی خود هستند، میتواند به اعتیاد رفتاری، قطع ارتباط اجتماعی با دنیای فیزیکی یا حتی بروز اختلالاتی نظیر استرس پس از سانحه (PTSD) منجر شود. این خطر زمانی تشدید میشود که مرز میان واقعیت و مجاز برای فرد کمرنگ گردد و هویت مجازی وی بر شخصیت حقیقیاش غلبه کند؛ پدیدهای که در مطالعات اخیر روانشناسی دیجیتال مورد توجه جدی قرار گرفته است.
از منظر حکمرانی نیز متاورس ساختارهای سنتی قانونگذاری و اجرای عدالت را به چالش میکشد. پرسشهایی نظیر صلاحیت قضایی در فضاهای مرزیشکن دیجیتال، مسئولیت کیفری در صورت ارتکاب جرم در متاورس و نیز ضمانت اجرای احکام قضایی در محیطهای مجازی هنوز فاقد پاسخهای عملی و نهادینهشدهاند. افزون بر این، ظهور جرائم نوظهوری تحت عنوان «متاجرم» (Metacrimes) مانند سرقت داراییهای دیجیتال، جعل هویت آواتار، آزار و اذیت جنسی در واقعیت مجازی، یا حملات فیزیکی سایبری، مرزهای مفهومی و اجرایی میان جرم دیجیتال و جرم واقعی را مخدوش ساخته است.
بعد سیاسی متاورس نیز حائز توجه است. این فضا میتواند به ابزاری برای بهرهبرداری گروههای افراطی، تروریستی یا بیثباتکننده بدل شود؛ بستری برای تبلیغ، جذب نیرو و حتی اجرای آموزشهای تهاجمی که با سازوکارهای امنیتی سنتی قابل شناسایی نیستند. در کنار آن، شرکتهای بزرگ فناورانه که پلتفرمهای متاورسی را مدیریت میکنند، ممکن است از قدرت انحصاری خود برای هدایت افکار عمومی، سانسور محتوا یا دستکاری در الگوهای رفتاری کاربران بهره بگیرند.
آیا حضور در متاورس میتواند جایگزینی برای تعاملات فیزیکی باشد؟
پرسش بسیار خوبی مطرح کردید. اجازه دهید اینگونه پاسخ دهم: متاورس دیگر صرفا یک فضای سایبری صرف نیست؛ بلکه قلمرویی دیجیتالی است که به کاربران این امکان را میدهد تا از طریق آواتارهای سهبعدی خود در محیطهایی مستقل از دنیای فیزیکی مشارکت فعال داشته باشند. ماهیت این حضور مجازی آنقدر غوطهورکننده است که تجربهای نزدیک به حس واقعی حضور را منتقل میکند. کاربران میتوانند احساس کنند که واقعا در کنار دیگران هستند ودرهمان لحظه با آنان ارتباط برقرار میکنند، بدون آنکه دریک مکان فیزیکی مشترک قرارداشته باشند. این ویژگی، متاورس را به بستری قدرتمند برای شبیهسازی بسیاری از تعاملات انسانی در دنیای واقعی تبدیل کرده است.متاورس این امکان را فراهم میکند تا کاربران بتوانند از خانه خود به اقصینقاط جهان «سفر» کنند، در رویدادهای بینالمللی مشارکت نمایند، یا حتی در فضایی سهبعدی با دیگر افراد ارتباط برقرار کنند، بیآنکه مرزهای جغرافیایی، زمانی یا هزینههای فیزیکی مانعی برای آنها ایجاد کند.
افزون بر این، متاورس تجربهای اجتماعیتر از بسیاری از پلتفرمهای دیجیتال فعلی ارائه میدهد. برخلاف فروشگاههای آنلاین سنتی که در آن کاربر تنها با واسط کاربری گرافیکی مواجه است، در یک فروشگاه واقعیت مجازی متاورسی، افراد حضور یکدیگر را حس میکنند و تجربهای نزدیک به خرید فیزیکی و همراهی با دوستان یا اعضای خانواده دارند. آواتارها میتوانند با یکدیگر تعامل و گفتوگو کنند و از تجربهای تعاملی و اجتماعی لذت ببرند. متاورس در این معنا نه تنها تجربههای سنتی را بازآفرینی میکند، بلکه آنها را گسترش میدهد و از نظر دامنه تعامل، شخصیسازی و خلاقیت، ابعاد جدیدی به ارتباطات انسانی میبخشد.
همچنین، این فضا فرصتی است برای آندسته از افرادی که در دنیای واقعی ممکن است با محدودیتهایی برای ابراز خود مواجه باشند. متاورس بستر مناسبی فراهم میکند تا افراد بتوانند ایدهها، احساسات و دیدگاههای خود را در قالبهای نوآورانه و بدون سانسور ارائه دهند. ابزارهای متنوع گرافیکی، صوتی و تعاملی در این فضا نهتنها امکان ارتباط کلامی را توسعه میدهد بلکه بیانهای غیرکلامی و عاطفی را نیز تقویت میکند، بهگونهای که کاربران قادرند حالات درونی و احساسات خود را به شیوههایی کاملا نوین به اشتراک بگذارند. نکته حائز اهمیت آن که متاورس تنها جایگزینی برای فعالیتهای اجتماعی نیست، بلکه با طراحی و توسعه صحیح میتواند به بستری برای بازطراحی تعاملات انسانی تبدیل شود.
آیا در ایران هم پروژههایی در زمینه متاورس داریم یا صرفا دنبالکننده جهانی هستیم؟ چه اقداماتی شده و در چه جایگاهی قرار داریم؟
در پاسخ به این پرسش کلیدی که آیا ایران در حوزه متاورس صرفا یک دنبالکننده منفعل است یا در حال اتخاذ رویکردی فعالانه و هوشمندانه، باید به صراحت گفت که جایگاه ایران در این میدان فناورانه، بیش از آنکه در تولید زیرساختهای بنیادی یا خلق پلتفرمهای جهانی متاورسی تعریف شود، در سطحی از درک استراتژیک، سیاستگذاری حقوقی، کاربردپذیری و واکنش مسئولانه به این پدیده شکل گرفته است. در واقع، آنچه اکنون از ایران شاهدیم، نه یک سکوت فناورانه، بلکه نوعی تلاش در جهت تطبیق با مفاهیم بنیادین، کشف فرصتها و تنظیم پیشدستانه قواعد حکمرانی در این زیستبوم نوظهور است. رویکرد حاکم در جمهوری اسلامی ایران نسبت به متاورس را میتوان در دو بعد تحلیل کرد: نخست بعد سیاستگذاری و حقوقی و دوم بعد کارکردگرایانه با تمرکز بر حوزههای خاصی نظیر سلامت، آموزش و گردشگری. در بعد اول، شاهد آن هستیم که نهادهای تقنینی، حقوقی و اجرایی کشور از مدتها پیش، ضرورت توجه به تحولات فناورانه در فضای مجازی را درک کردهاند. طرحهایی همچون «حمایت از کاربران و خدمات پایه کاربردی فضای مجازی» گرچه به طور مستقیم به متاورس نمیپردازند اما با مفاهیمی چون مسئولیتپذیری تولیدکنندگان محتوا، حفاظت از حریم خصوصی و کنترل دادهها، بستری حقوقی را فراهم میکنند که میتواند در آینده به قانونمندسازی فضاهای متاورسی منتهی شود. همچنین، مسأله جرمانگاری در متاورس از سوی دستگاههای سیاستگذار ایران مورد توجه قرار گرفته و بحثهایی نظیر شناسایی مسئولیت کیفری آواتارها، برخورد با رفتارهای مجرمانه در فضاهای غوطهور دیجیتال و تدابیر حفاظتی ویژه برای کودکان، بهوضوح در برنامهریزیها مشاهده میشود.از سوی دیگر،در سطحی کارکردگرا، ایران تمرکز خود را بر بهرهبرداری از فرصتهای فناورانه در حوزههایی قرار داده که با ظرفیتهای داخلی و مزیتهای نسبی کشور هماهنگ باشند. یکی از مهمترین این حوزهها، «گردشگری سلامت» با رویکرد متاورس و متاهلث است. ایده بهرهگیری از واقعیت مجازی برای معرفی خدمات درمانی، فراهمآوردن تجربه مجازی از مراکز پزشکی ایران برای بیماران خارجی، یا حتی ایجاد فضاهای آرامشبخش برای بیماران در بستر واقعیت افزوده، از نمونههایی است که نشاندهنده نگاه راهبردی به پتانسیلهای متاورس درایجاد ارزش اقتصادی واجتماعی است.البته بایدبا نگاهی واقعبینانه اذعانداشتکههنوز زیرساختهای فناورانه ایران برای توسعه پلتفرمهای متاورسی در مقیاس جهانی، با محدودیتهایی مواجه است. از جمله این چالشها میتوان به توان پردازش پایین گرافیکی، کمبود پهنای باند پایدار، مشکلات مربوط به مصرف انرژی در اجرای تجربههای واقعیت مجازی و نیز وابستگی به سختافزارها و پلتفرمهای خارجی اشاره کرد. همچنین، در سطح آکادمیک، تعداد پژوهشهای تخصصی در حوزه متاورس، بهویژه در رشتههایی چون حقوق، فلسفه تکنولوژی، روانشناسی دیجیتال و اخلاق فناوری، هنوز محدود است و این خلأ پژوهشی میتواند درک جامعتری ازپدیده متاورس رادرسطح نخبگان و سیاستگذاران دشوار سازد. با همه این احوال، آنچه جایگاه فعلی ایران را متمایز میسازد، نه در حوزه رقابت فناورانه با شرکتهای غولپیکری چون Meta، Microsoft، یا Nvidia، بلکه در اتخاذ یک رویکرد تحلیلی، آیندهنگر و مسئولانه نسبت به تحولات متاورس است. ایران با تمرکز بر طراحی سازوکارهای حقوقی، اخلاقی و فرهنگی، تلاش دارد ضمن استفاده از فرصتهای این فناوری، مانع از گسترش تهدیدهای آن شود. این استراتژی، با در نظر گرفتن پیچیدگیهای متاورس و ماهیت فرامرزی آن، دربردارنده هوشمندی خاصی است که میتواند به تدریج به شکلگیری یک چارچوب بومی و درعین حال قابل تطبیق با استانداردهای بینالمللی منجر شود.درمجموع، جمهوری اسلامی ایران را میتوان در جایگاه یک دنبالکننده فعال، هوشیار و مسئول در حوزه متاورس تعریف کرد؛ کشوری که به جای ورود شتابزده به رقابت زیرساختی، بر تحلیل ابعاد مفهومی، بهرهگیری از فرصتهای میانرشتهای و نیز مدیریت مخاطرات اجتماعی و حقوقی تمرکز دارد. چنین رویکردی، اگرچه از منظر فنی به معنای پیشرو بودن نیست اما از دیدگاه حکمرانی فناورانه و آمادگی برای مواجهه با آیندهای پیچیده و دیجیتالی، میتواند الگویی واقعگرایانه و پایدار تلقی شود.
مدلهای درآمدی
آیا میتوان متاورس را یک فرصت سرمایهگذاری دانست؟ اگر چنین هست، در چه حوزههایی میتواند باشد؟
مدلهای کسب درآمد در متاورس به طرز قابل توجهی دستخوش دگرگونی شده و افقهای نوینی را پیش روی کاربران و سرمایهگذاران قرار داده است. این دگرگونی مبتنی بر فناوریهای عمیقی نظیر بلاکچین، توکنهای غیرقابل تعویض (NFT) و هوش مصنوعی شکل گرفته است که ساختار سنتی اقتصاد فیزیکی را متحول کرده و مفاهیم مالکیت و ارزش را در چارچوبهای کاملا نوین بازتعریف میکند.در فضای متاورس، درآمدزایی میتواند از طریق حوزههای گوناگون و متنوعی صورت پذیرد که هر یک قابلیت بالایی برای تولید ثروت و ایجاد ارزش افزوده دارند.
این داراییها نه تنها قابل فروش و انتقال هستند، بلکه بسیاری از آنها در قالب آثار هنری یا اقلام کلکسیونی، امکان نمایش و عرضه در گالریهای دیجیتال یا بازارهای آزاد را دارند و به خالقان محتوا اجازه میدهند تا بدون نیاز به واسطه، اثر خود را مستقیما به مخاطب بفروشند و از منافع اقتصادی آن بهرهمند شوند. این ظرفیت، بهویژه در میان هنرمندان، طراحان دیجیتال و توسعهدهندگان بازی، بهعنوان یک انگیزه پررنگ برای خلاقیت و نوآوری مطرح شده است. همچنین، کاربردهای NFT تنها به داراییهای هنری محدود نمیشود؛ بلکه بسیاری از صنایع از جمله سرگرمی، موسیقی، مد، املاک مجازی و حتی آموزش نیز از این قابلیت برای تحول مدلهای درآمدی خود بهره میگیرند. در این میان، بلاکچین نقش کلیدی در تضمین شفافیت، امنیت، و اصالت معاملات ایفا میکند و با ارائه ساختاری غیرمتمرکز، اعتماد لازم برای انجام داد و ستد در محیطهای دیجیتال را فراهم میآورد. با این حال، چالشهایی نیز بر سر راه این مدلها قرار دارد. برای مثال، شبکههایی چون اتریوم که بستر اصلی اجرای NFTها هستند، با مشکلاتی نظیر کارمزد بالا، پیچیدگی فنی در پردازش تراکنشها و نیاز به انرژی زیاد روبهرو هستند. همین مسائل باعث شده تا رقابت برای توسعه شبکههای جایگزین، سریعتر، ارزانتر و با قابلیت مقیاسپذیری بهتر شدت گیرد. به همین دلیل، شاهد ظهور بلاکچینهای نوینتری هستیم که میکوشند با ارائه راهکارهایی برای بهینهسازی مصرف منابع و کاهش هزینهها، سهم بیشتری از اقتصاد متاورسی را به خود اختصاص دهند. بسیاری از کسبوکارهای سنتی نیز به سرعت در حال تطبیق با محیط متاورس هستند و با پذیرش ارزهای دیجیتال برای معاملات خود، مدلهای جدید درآمدی را در این فضای نوظهور تجربه میکنند.
متاورس بستر گستردهای برای میزبانی از رویدادهای مجازی فراهم کرده است که از محدودیتهای فیزیکی فراتر میروند.
برای حضور در این رویدادها، بلیتهای دیجیتالی مبتنی بر NFT استفاده میشوند که علاوه بر ایجاد راه درآمد برای برگزارکنندگان، به کاربران تجربهای منحصر بهفرد از حضور مجازی میدهند. جذابیت و تعامل اجتماعی بالا در این فضاها، فرصتهای جدیدی برای کسب درآمد از طریق تعاملات گروهی و خدمات دیجیتال در اختیار پلتفرمها قرار میدهد. سازمانهای خودگردان غیرمتمرکزکه به اختصارDAO نامیده میشوند،درمتاورسبهعنوانالگویی نوین برای کسبوکارهای غیرمتمرکز مطرح شدهاند. در این ساختار، اداره و تصمیمگیریهای شرکت نه توسط یک نهاد مرکزی، بلکه از طریق مشارکت مستقیم هزاران یا حتی میلیونها کاربر انجام میگیرد. هرفرد قادر است پیشنهاداتی برای آینده شرکت ارائه دهد که پس از رأیگیری عمومی، اجرایی شده و وظایف براساس این تصمیمها میان اعضا تقسیم میگردد. این رویکرد ساختار سنتی کارآفرینی را به چالش کشیده و آن را بهشکل بنیادین دگرگون میکند. متاورس همچنین بستر ظهور مشاغل نوین و فرصتهای دورکاری را در حوزههای گوناگونی همچون آموزش، مراقبتهای پزشکی مبتنی بر فناوری (متاهلث) و مدیریت مجازی فراهم کرده است. شرکتهای نوپا و استارتاپها از این محیط برای ارائه خدمات نوآورانه بهره میگیرند، در حالی که تغییر در الگوی مصرف و سبک زندگی کاربران، افقهای جدیدی برای کسبوکارهای دیجیتال گشوده است. کاربران اکنون میتوانند در محیطهای مجازی کالاها و خدمات را تجربه، خرید و حتی در دنیای واقعی از آنها استفاده کنند؛ امری که در گذشته تنها در حوزه خیال میگنجید. از سوی دیگر، متاورس با بهرهگیری از تواناییهای پیشرفته در زمینه ردیابی، تحلیل و پایش دادهها، بستری غنی برای تولید دادههای کلان و ارزشمند فراهم میکند. این دادهها در حوزههایی چون بازاریابی، تحلیل رفتار مصرفکننده و پیشبینی نیازهای آینده کاربران نقش کلیدی ایفا مینمایند. البته این حجم انبوه داده و توان رهگیری گسترده، چالشهای جدی برای حریم خصوصی بهوجود آورده که مستلزم برخوردی هوشمندانه در زمینه قانونگذاری و سیاستگذاری کلان است.