زمانی در دهههای گذشته، یعنی دهه ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ نیاز بود برای صحبت از جنگ و دفاع از خاک و میهن، به اتفاقات معاصر ایران همچون جنگ تحمیلی ایران و عراق و عواقب پسازآن، از شهدا، روحیاتشان و جزئیات جانفشانیشان اشاره شود اما طی دهههایی که از جنگ گذشته، بسیاری موضوعات و دغدغهها در صحن جامعه عوض شده است: نسلها، آدمها، شرایط داخلی و خارجی و البته شکلوشمایل جنگ. درنتیجه، مهمترین هوشمندی یک فیلمساز و برنامهساز در تصویرکردن منازعات جهان کنونی، در نظر داشتن تغییر زمین جنگ و زمانه روایت است. کمااینکه در سالهای اخیر بحث ترور چهرههای هستهای و دانشمندان نخبه ایرانی و عوضشدن آدمهای خطمقدم جنگ با دشمن، دستمایه ساخت تولیدات بهروز قرار گرفته است. برایناساس، اگرچه ما امروز در یک نبرد فیزیکی رودررو نیستیم اما نبرد سختتری داریم که در آن، دشمن نه بهشکلی هویدا که بهشکلی پنهانی حمله میکند و درک ابعاد مخاصمهای اینچنین، نیاز به هوشمندی و درایت و آگاهی دارد.سریال «ناریا» روایت متفاوتی است که برای نخستین بار یک بانوی کرد نخبه ایرانی را در محوریت قصه خودش قرار داده؛ دختری که نماینده جایگاه علمی جوانان ایرانی است، سودای فرش قرمز خارج از کشور او را نفریفته و ایستاده تا وطن را بسازد؛ موضوعی که بالقوه او را به هدفی زدنی در خطمقدمی نادیدنی بدل ساخته است.یکی از نکات قابلتوجه در سریال «ناریا» این است که همانقدر که چشم به جلو و خطرات محتمل آینده دارد، نگاهی قدرشناسانه هم به کسانی که امنیت امروز وطن را تأمین کردهاند، میاندازد و یادشان را گرامی میدارد. قسمت سی و یکم «ناریا» جایی بود که همه این مفاهیم با هم تلاقی پیدا کرد؛ یعنی همزمان که یادی از برخی شهدای دفاعمقدس شد، بیننده با مفهوم خطمقدم معاصر نیز آشنایی پیدا کرد. «ناریا» از این منظر اثر مهمی است که مستقیم به این خطمقدم اشاره کرده و فعالان این عرصه، یعنی دانشمندان و نخبگان ایرانی را همردیف با رزمندگان دوران دفاعمقدس قرار میدهد.واقعیت این است که دشمن برای حذف این نخبگان از هیچ تلاشی فروگذار نکرده و در سالهای اخیر بسیاری از این چهرهها را بهشکل فیزیکی حذف کرده است. برایناساس، «ناریا» میکوشد بگوید همه کسانی که امروز تلاش میکنند تا جایگاه علمی ایران را ارتقا دهند و در سایه سنگین تحریمها، نیازهای داخلی را بدون کمک خارجی برطرف کنند، همردیف با کسانیاند که زمانی چشمدرچشم دشمن جنگیدند تا این خاک حفظ شود.
روایتی جدید از شهیدان
نشانههای هوشمندی فیلمنامهنویس «ناریا»را آنجا بایدجست که دراین سکانس هم به چهرههایی چون محسن وزوایی (۱۳۳۹) دانشجوی دانشگاه شریف و فرمانده تیپ ۱۰ سیدالشهدا که ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ حین اجرای عملیات بیتالمقدس، دراثر اصابت گلوله و ترکش به شهادت رسید؛ یا حسین بصیر (۱۳۲۲) فرمانده نظامی و قائممقام فرمانده لشکر ۲۵ کربلا که سال ۱۳۶۶ در عملیات کربلای ۱۰ در دشت ماووت خاک عراق شهید شد؛ مرتضی قربانی که بهعنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت و ۲۰ اردیبهشت ۱۳۶۲، در شلمچه به شهادت رسید و هرگز اثری از پیکرش به دست نیامد و محمدجواد دلآذر (۱۳۳۷) فرمانده عملیات لشکر ۱۷ علیابنابیطالب(ع) که در سال ۱۳۶۴ در عملیات والفجر ۸ در فاو شهید شد و بهدلیل شجاعت و سلحشوری در میدان رزم لقب «شیر شجاع لشکر» گرفته بود، اشاره و از سلحشوریهایشان یاد میکند، هم به شاکله جدید رزم نسل جوان امروز با دشمن میپردازد. میدان نبرد امروز برای بسیاری نادیدنی است اما تولیداتی چون «ناریا» کمک میکنند تا مخاطبان درک بهتری از عظمت اقدامات نخبگان ایرانی و نیز بیرحمی دشمن در رویارویی با ایشان داشته باشند. شاید بهترین دیالوگ سریال «ناریا» در همین راستا، زمانی است که استاد میگوید: «هوژان کاری کرده مثل کاری که مرتضی قربانی، حسین بصیر و جواد دلآذر تو عملیات فاو و شلمچه کردند. وقتی فاو رو گرفتیم، تو همه اندیشکدههای نظامی صدا کرد. کاری که امروز هوژان میکنه هم بهزودی در تمام دنیا صدا خواهد کرد... شهید بصیر میگفت: میزان بندگی بندههای خدا میزان استفاده از عقلشونه و این هوژان خانم یکی از بندههای خوب خداست».
جالبی این قسمت و این محتوا در «ناریا» این بود که اقدامات علمی دانشمندان ایرانی با رشادتهای شیرمردان سپاه اسلام در فاو و شلمچه مقایسه و عنوان شد که درنهایت این کارها هم مانند آن مبارزههای دست خالی شهدا و رزمندگان در خطمقدم مواجهه با قدرتهای بزرگ، در دنیا صدا خواهند کرد.