گفت‌وگوی «جام‌جم» با افسانه حسامی‌فرد اولین زن ایرانی فاتح قله K ۲:

این افسانه نیست

گفت‌وگو با افسانه حسامی‌فرد، اولین کوهنورد زن تاریخ‌ساز ایرانی در مسیر باشگاه هشت ‌هزاری‌ها

افسانه کوهنوردی ایران

می‌گویند باد اگر در قله بالا بگیرد صعود ممکن نیست. در آن شیب تند طولانی، جایی میان کمپ ۴ تا قله طوفان بیداد می‌کند. کولاک است و مسیر پرچالش کار فنی می‌طلبد. در شب سرد و تیره‌ کانچن‌جونگا یاد بعضی نفرات روشنت می‌دارد.
می‌گویند باد اگر در قله بالا بگیرد صعود ممکن نیست. در آن شیب تند طولانی، جایی میان کمپ ۴ تا قله طوفان بیداد می‌کند. کولاک است و مسیر پرچالش کار فنی می‌طلبد. در شب سرد و تیره‌ کانچن‌جونگا یاد بعضی نفرات روشنت می‌دارد.
کد خبر: ۱۵۰۶۱۰۳
نویسنده آرزو قنبری - گروه ورزش
 
این پدر است که همیشه به وقت وداع می‌گوید: «گام‌هایت استوار» و همین رزق روحت می‌شود. در شب سرد در کانچن‌ به یاد پدر مدام به خودت نهیب می‌زنی: «افسانه گام‌هایت استوار. تا قله چیزی نمانده!»
دکتر افسانه حسامی‌فرد نخستین کوهنورد زن ایرانی ا‌ست که از چهار سال پیش، اجرای پروژه صعودهای بالای ۸ هزار متری را دنبال می‌کند. این پزشک ۴۹ساله متولد سبزوار، بیستم اردیبهشت و سوم خرداد ماه امسال با دو صعود متوالی به قله‌های دالائوگیری (۸۱۶۷ متر) و کانچن‌جونگا (۸۵۸۶ متر) موفق به ثبت صعودهای دوازدهم و سیزدهم خود شد و حالا با تکمیل این پروژه تنها یک گام هشت هزاری دیگر فاصله دارد. در این گفت‌وگوی اختصاصی حسامی‌فرد به پرسش‌های جام‌جم درباره برنامه‌ صعودهای خود پاسخ داده است. 

خانم دکتر! ایستادن بر فراز دالائوگیری و بلافاصله صعود به کانچن‌جونگا، دو صعود متوالی و موفق هشت هزاری چه حسی دارد؟  
متشکرم.باورکنیدهرگز نتوانسته‌ام حسی راکه زمان صعودبه قله‌ها دارم توصیف کنم. آن‌قدراین حس درونی‌ است که نمی‌توانم آن را بگویم یا بنویسم اما در مجموع، نوعی شادی، شعف و نشاط است وقتی با پیروزی به آنجایی که می‌خواستی رسیده‌ای. 

آیا پیوستگی صعودهای اخیرتان دلیل خاصی داشت یا در توالی آنها صرفا بحث فنی و مالی مطرح بود؟  
تقریبا بیشتر فصل‌ها حداقل دو صعود داشته‌ام و حتی گاهی سه صعود. مثلا تابستان دو سال پیش در پاکستان به‌صورت متوالی به سه قله نانگاپاربات، گاشربروم ۱ و گاشربروم ۲ صعود کردم. همان‌طور که اشاره کردید، هم از نظر مالی و هم فنی بهتر است. مثلا در هم‌هوایی و آماده شدن برای مواجهه با ارتفاع بالا و شرایط کمبود اکسیژن که فشار زیادی به بدن می‌آورد کمک می‌کند. وقتی هم‌هوا می‌شویم، صعودهای بعدی را راحت‌تر و بهتر انجام می‌دهیم. 

این دو صعود از نظر فنی، جوی و چالش‌های روانی چه تفاوت‌هایی با هم داشت؟ 
قله دالائوگیری که قبلا برای صعود به آن تلاش کرده بودم به‌دلیل آب و هوای خاص و متغیرش بعضا یک یا دو فصل اجازه صعود نمی‌دهد و در میان قله‌های ۸ هزار متری متفاوت است. امسال ما تیمی هفت نفره بودیم. البته بعد هم یک تیم روسی کوچک متشکل از شش کوهنورد اضافه شد. هوا هرروز متغیر بود. از صبح تا غروب، آفتاب و طوفان وحتی بارندگی و برف داشتیم. همین باعث می‌شد مطمئن نباشیم آیا واقعا امسال دالائوگیری به ما اجازه صعود می‌دهد یا نه. خدا را شکر که تیم هفت نفره ما موفق به صعود شداما آن تیم شش نفره روس موفق نشدند.بعد از آن هم من به کانچن‌جونگا(سومین قله مرتفع دنیا) صعود کردم که آن هم شرایط متفاوتی داشت. در مجموع به‌نظر من هرکدام از قله‌ها، دنیای خاص خودش را دارد و با هم قابل مقایسه نیست. 

از شرپاها، هم‌نوردها و تیم‌تان بگویید. 
شرپاها، هم‌نوردها و افرادی که در برنامه یک صعود حضور دارند، قدرت کل تیم را تحت‌الشعاع قرار می‌دهند. هر صعودی مختصات خاص خودش را دارد. یکی از نقاط مثبتی که در صعود دالائوگیری وجود داشت حضور هم‌نورد ایرانی‌ام آقای رضا شهلایی بود. یکی از کوهنوردان و هیمالیانوردان قوی و پیشکسوت که وجودشان از نظر فنی، اخلاقی و سایر ابعاد برای من به‌نوعی قوت قلب بود.  

خاطره‌‌ خاصی از فراز و نشیب‌هایی که در مسیرهای مختلف طی کردید دارید؟ 
در دالائوگیری من تجربه‌ای خاص داشتم. دقیقا در ارتفاع ۸۰۶۰متری و در فاصله‌‌ حدود ۱۰۰متری قله، دو‌ساعت منتظر نشستیم که بررسی کنند مسیر باز می‌شود یا نه. در آن دوساعت حال عجیبی داشتم. این‌که حتی در ۱۰۰متری قله هم نمی‌دانم آیا می‌توانم صعود کنم یا نه هیجان و دلشوره‌ خاصی داشت. پس از باز شدن مسیر و صعود، ایستادن بر فراز دالائوگیری بی‌نظیر بود.  کانچن‌جونگا هم همین‌طور بود. فاصله بین کمپ ۴ تا قله بسیار زیاد است. وقتی به کمپ رسیدیم در مورد وضعیت آب و هوا استعلام گرفتیم.  گفتند امشب سرعت باد در قله بسیار بالاست و احتمالا نمی‌توانید صعود کنید. اگر در ارتفاع بالای ۸هزار متر سرعت باد بالا برود صعود غیرممکن است و باید برگشت. وضعیت نامشخص بود. اطمینانی در مورد صعود وجود نداشت. آن شب تصمیم گرفتیم، فارغ از هر نتیجه‌ای برای صعود نهایی تلاش کنیم اما در نهایت سرعت باد به ۲۵ تا ۳۰ کیلومتر بر ساعت رسید و خیلی بالا نرفت که نقطه قوتی برای صعود بود. شاید اگر کمی سرعت باد بالا رفته بود، با توجه به دمای هوا می‌بایست به فرود فکر می‌کردیم اما نتیجه به صعود ختم شد. 

به‌نظر شما آمادگی روانی به اندازه آمادگی جسمانی در این صعودها اهمیت دارد؟ 
آمادگی روانی در اولویت است. این‌که در آن فضا، با آن شرایط و با ریسک‌های مختلف تقریبا تنهایید، باید توان روانی بالایی برای مواجهه با چالش‌های مختلف را داشته باشید؛ دوری از خانواده، دوری از اجتماع، دوری از شرایط بهداشتی و رفاه. همه اینها در طولانی‌مدت اگر ذهن و روان آماده‌ای نداشته باشید چالش‌برانگیز می‌شود. قطعا یکی از مهم‌ترین قسمت‌های آمادگی برای صعودهای بلند آمادگی روانی است. 

چهار سال پیش که بر فراز ماناسلو ایستادید، تصوری از امروز خودتان داشتید؟  
صادقانه می‌گویم خیر. آن روز فکر نمی‌کردم با این سبک و سرعت بتوانم به‌صورت متوالی هشت‌هزاری‌ها را صعود کنم اما حمایت‌هایی که از من شد، این موانع را برطرف کرد. 

شما صعودهای هشت هزاری بسیاری داشته‌اید که تأمین هزینه‌های آن به تنهایی امکان‌پذیر نیست. 
یکی از مسائل بسیار مهم در صعودهای بلند بحث تأمین هزینه است. شاید یکی از دلایلی که باعث شد دیرتر شروع کنم همین موضوع بود. مدت‌ها به‌عنوان پزشک شاغل بودم تا نهایتا توانستم وارد این عرصه شوم. دو صعود اولم را با هزینه شخصی انجام دادم اما بعد از اورست، صعودهای بعدی‌ام با حمایت‌های دوستان انجام شد و درواقع اگر این حمایت‌ها نبود نمی‌توانستم با این سرعت صعودهایم را انجام دهم. 

رسیدن به عدد ۱۳ در صعودهای بالای هشت هزاری، کار بزرگی‌ است. هدف‌تان از این صعود‌ها چیست؟  
صعود به قلل بالای هشت هزار متر یک پروژه جهانی بزرگ کوهنوردی ا‌ست. دلیل این‌که وارد این برنامه شدم تلاشم برای اجرای این پروژه به‌عنوان اولین زن ایرانی بود. امیدوارم بتوانم به چهاردهمین قله هم صعود کنم و وارد باشگاه هشت هزاری‌ها شوم. این قطعا مقصد نهایی‌ام نیست. تنها یکی از اهدافی ا‌ست که می‌خواستم به آن برسم. مثل این‌که از نوجوانی می‌خواستم پزشک شوم و شدم. اهداف دیگری دارم که بعد از این پروژه دنبال تحقق آنها خواهم رفت. 

تا ورود به باشگاه هشت هزاری‌ها یک قله مانده. مقصد نهایی شما کجاست؟ 
قله چوآیوی چین که ششمین کوه مرتفع جهان در مرز تبت و نپال است. امیدوارم بتوانم پاییز امسال این صعود را به پایان برسانم و به باشگاه هشت هزاری‌ها بپیوندم.  

پیام خاصی برای زنان ایران دارید؟ 
آرزوها، خواسته‌ها و دنیای هر کدام از با دیگری تفاوت دارد. عده‌ای تجربه یک زندگی آرام و بی‌دغدغه را ترجیح می‌دهند و عده‌ای هم مثل من دنبال ماجراجویی و چالش هستند. حس رسیدن و پیروزی پس از غلبه بر مشکلات را دوست دارم اما مهم این است که هر کدام ما در مسیری که برای‌مان ارزش دارد گام برداریم و تلاش کنیم بهترین خودمان باشیم. یکی از ویژگی‌های کوهنوردی این است که تو همیشه رقیب خودت هستی. کوهنوردی هیچ سکویی ندارد و تو با دیروز خودت رقابت می‌کنی؛ با گذشته‌ات. می‌خواهی از خودت سبقت بگیری و این خیلی زیباست. 

۱۳ از ۱۴
دکتر افسانه حسامی‌فرد تاکنون به ۱۳ قله از۱۴قله بالای هشت هزار متری جهان صعود کرده است: اورست، لهوتسه، کی۲، برودپیک، آناپورنا، نانگاپاربات، گاشربروم ۱، گاشربروم ۲، ماکالو، ماناسلو، شیشاپانگما، دالائوگیری و کانگچن‌جونگا. 

اولین صعودتان به کدام قله بود؟ 
ماناسلو.

سخت‌ترین صعودتان کدام بود؟
کانگچن‌جونگا سخت‌تر و طولانی‌تر از همه بود. من این صعود را سریع انجام دادم اما شرایط خاصی داشت. 

دلچسب‌ترین صعودتان کدام بود؟
صعود به کی‌۲. هیچ زن ایرانی به کی‌۲ صعود نکرده بود. خیلی‌ها برای رسیدن به آن تلاش کرده بودند اما تلاش‌های ناموفقی بود. پیدا کردن اسپانسر بلافاصله پس از صعود به اورست اصلا در ذهنم نمی‌گنجید.

دوست دارید صعود به کدام قله را یک‌بار دیگر تجربه کنید؟ 
صعود به قله اورست از مسیر تبت (از سمت دیواره شمالی) و قله نانگاپاربات. چون بسیار خاص و جذاب است. تا پیش از صعود به کانگچن‌جونگا به‌نظرم نانگاپاربات دشوارترین بود.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
افسانه کوهنوردی ایران

گفت‌وگو با افسانه حسامی‌فرد، اولین کوهنورد زن تاریخ‌ساز ایرانی در مسیر باشگاه هشت ‌هزاری‌ها

افسانه کوهنوردی ایران

جا مانده از نسل هوش مصنوعی

در گفت‌وگو با یک جامعه‌شناس، تهدیدات و فرصت‌های هوش مصنوعی برای خانواده‌های ایرانی را بررسی کرده‌ایم

جا مانده از نسل هوش مصنوعی

نیازمندی ها