بهانه برای نوشتن از امیرکبیر که در آستانه سالگرد قتلش هستیم، چیز دیگری است. در این شماره از قابکوچک سریالی را مرور میکنیم که با نام این مرد در تاریخ تلویزیون ماندگار شده است. «امیرکبیر» به کارگردانی سعید نیکپور، بازیگر و کارگردان نامآشنای سینما، تئاتر و تلویزیون که خود در سریال، رخت میرزاتقیخان را بر تن کرد. در نوشتار پیشرو از این گفتیم که چرا سریال توانست در جذب مخاطبان موفق عمل کند، چه جذابیتهای تماشایی و چه نکات خاطرهانگیز و متمایزی داشت، چهرههای کمنظیر حاضر در آن درباره نقشهایشان چه گفتند و در پایان نظر جبار آذین، منقد پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون را درباره چالشهای پرداختن به شخصیتهای واقعی در قاب قصههای تلویزیونی با محوریت این سریال منعکس کردیم.
از پسر آشپز تا صدراعظم دربار
«پسری که او را فرزند آشپز دربار میدانستند، رفتهرفته از خود شایستگی نشان داد تا به دامادی و صدراعظمی شاه رسید.» همین یک خط روایت کافی است تا برای شنیدن یک قصه جذب شویم. پس زندگی امیرکبیر به ذات جذاب است. اما این جذابیت را بهتصویرکشیدن قطعا هنر میخواهد. چه بسیار قصهها و واقعیتهایی که هنگام تبدیلشدن به سریال و فیلم، تباه شدند و صدای خانواده، شخصیتهای برجسته یا نویسندگان آثار مکتوب را درآوردند. سریال امیرکبیر اما از این قاعده مستثنی است. نه اینکه عاری از نقص باشد اما در زمانهای که تولید شد و روی آنتن رفت، توانست مخاطبان زیادی را به خود جلب کند و همچنان پس از گذشت قریب به ۴۰ سال در بازپخشها نیز بینندگان زیادی داشته باشد. این سریال به قلم پرویز زاهدی سال ۱۳۶۳ ساخته شده و اردیبهشت سال۱۳۶۴در۱۲قسمت روی آنتن شبکه یک سیما رفت. داستان سریال از مرگ محمدشاه و آمدن ناصرالدینشاه به تهران و تاجگذاری وی شروع میشود و همه دوران صدارت امیرکبیر و توطئههای دشمنانش را در بر میگیرد. امیرکبیر در دوره ناصرالدینشاه قاجار، اصلاحات کشور را اندکی پس از رسیدن به صدارت آغاز میکند. برای مثال به دستور او مدرسه دارالفنون برای آموزش علوم و فنون جدید در تهران تأسیس و روزنامه «وقایع اتفاقیه» نیز منتشر میشود. تصمیمات و قوانین وضعشده جدید به کام درباریان نمینشیند و امیرکبیر با توطئه اطرافیان شاه، از مقام خود برکنار و به کاشان تبعید میشود تا اینکه ... .
هم کارگردانی و هم بازیگری
تا امروز چند بازیگر ردای امیرکبیر را در آثار نمایشی مختلف بر تن کردند. سعید نیکپور پیش از ساخت سریال امیرکبیر، سریال «شاهشکار» را ساخت و در آن نقش میرزارضایکرمانی را بازی کرد. پس از آن سراغ امیرکبیر رفت و در این سریال نقش اصلی قصه را بر عهده گرفت. مقابل او ایرج راد، با هنرمندی نقش ناصرالدینشاه را بازی کرد. نیکپور دغدغه تاریخ دارد و این را میتوان از عمده آثاری که کارگردانی و بازیگری کرده است، دریافت. او در گفتوگویی بیان کرده: «ابتدا فکرش را هم نمیکردم خودم نقش امیرکبیر را بازی کنم. در آن سریال در مقام کارگردان من بیش از ۱۰ نفر از هنرپیشگان مطرح سال ۶۳ را که هنوز مشغول فعالیت بودند، تست زدم؛ چون برای انتخاب بازیگر این نقش هم خودم خیلی حساسیت داشتم و هم مسئولان تلویزیون. حتی پیشآمد که چند سکانس هم با بازی بازیگرانی که تست میکردیم گرفتیم که مسئولان وقتی آن اجراها را دیدند، رد کردند و ما واقعا مانده بودیم که بالاخره چه کسی برای بازی در این نقش مناسب است.» به گفته نیکپور، حتی قرعه به نام یک بازیگر قبل از انقلاب نیز میافتد که مسئولان وقت صداوسیما با این موضوع موافقت میکنند اما این تصمیم به سرانجام نمیرسد. نیکپور روایت کرده: «آمدیم و جلسهای با عوامل این سریال گذاشتیم که چه کنیم و آنها گفتند چرا خودت امیرکبیر را بازی نمیکنی؟ و من با توجه به اینکه علاوه بر کارگردانی، تهیهکنندگی این مجموعه را هم بهعهده داشتم گفتم نمیشود. عملا سه وظیفه را در یک طرح بهعهدهداشتن خیلی مشکل بود، اما بچهها قول دادند هرچه را در توان دارند برای این کار بگذارند که بشود و شد. شما نمیدانید که ما این سریال را چطور به انتها رساندیم. آبدارچی این مجموعه هم اگر نکتهای به نظرش میآمد، به من میگفت که کار بهتر شود. تمام بچهها این طرح را متعلق به خودشان میدانستند و با عشق کار میکردند. با عشق کار کردند که ماندگار شد.»
سیمای زنی مقتدر اما جاهطلب
مهدعلیا، مادر ناصرالدینشاه از آن شخصیتهای تاریخی است که اگر بگوییم هر بانوی بازیگری سودای ایفای آن را دارد، بیراه نگفتهایم، چراکه فردی چندبعدی، شهره درتاریخ، قدرتمند امامنفور است که درباره اوسخنان ضدونقیض بسیاری شنیده میشود. از شبهات اخلاقی تا دستور به قتل امیرکبیر و... .ایفای این شخصیت رادرسریال امیرکبیر زندهیاد فخری خوروش به عهده داشت. این بازیگر که سالهای پایانی عمر را در خارج کشور زندگی میکرد، مدت زیادی از عرصه نقشآفرینی دور بود. وی سال ۱۳۸۳ آخرین اثر خود را بر پرده سینمای ایران ثبت کرد. همان سال گفتوگوی مطبوعاتی هم داشت و درباره نقش ماندگار مهدعلیا نظر متفاوت خود را بیان کرد.او گفت: «وقتی میخواستم مهدعلیا را بازی کنم به آقای کارگردان گفتم شما اگر خیال میکنید من حالت غضب میگیرم ابدا، من مهدعلیا را محکوم نمیکنم و او را یک زن بدجنس نمیبینم، چرا؟ چون من او را یک مادر میبینم، اگر نمیخواهید میل خودتان است! گفتم چون آدمی مثل امیرکبیر آمده و میخواهد کشور را اصلاح کند و همه بهجای اینکه بگویند ناصرالدینشاه میگویند امیرکبیر، مهدعلیا بهعنوان مادر چه کار باید میکرد؟ این شد که قبول کردند.»
تغییر نقش با یک توافق دوستانه
یکی از نقشهای خاص سریال را رضا فیاضی بر عهده دارد. پرنس داگورکی، وزیرمختار روس عنوان این نقش بود که فیاضی آن را با گویشی شیرین که به روسی طعنه میزد، بازی میکرد. تلاش شده بود در گریم او کلاهگیس قهوهای و پایههای بلند مو تعبیه شود تا فضایی نزدیک به تبار این شخصیت داشته باشد. با وجود ماندگاری این نقش، جالب است بدانید که قرار بود او ایفاگر نقش آقاخان نوری باشد. فیاضی گفته: «من ابتدا نقش میرزا آقاخان نوری را داشتم و یک مدت هم تمرین کردم اما بعد دیدم با این نقش ارتباط نمیگیرم. به همین دلیل با مرحوم محمد مطیع معاملهای کردم و نقش سفیر روس را با صلاحدید کارگردان از او گرفتم. من مرتب مقابل سفارت روسیه میرفتم و سعی میکردم که با افراد مختلف صحبت کنم. یک خانم کتابفروش در اطراف سفارت روسیه بود. او آکسان زیبایی روی حرف «ر» میگذاشت و آن را با تهلهجه خاص ارمنی ادا میکرد. من این لهجه را از او یاد گرفتم و وقتی با کارگردان در میان گذاشتم، ایشان هم آن را تأیید کرد. نهایتا این لهجه شکلگرفت و بعضیها در خیابان به شوخی ادای مرا درمیآوردند. امیرکبیر بهطورکلی کار شریفی بود. شخصیتپردازیهایش خوب بود. نگاه خوبی در این سریال وجود داشت و بازیها هم یکدست و خوب بود.»
موسیقیای که ماندگار شد
ازویژگیهایی که امیرکبیر را خاطرهانگیز کرده، موسیقی متن است که خود رابهویژه در صحنه تراژیک قتل میرزاتقیخان نشان میدهد که به تلخی بر چهره پیرشده این فرد مغضوب دربارنشسته است. او که روزی یار و معتمد شاه و نخستین صدراعظم او بوده، امروز در کنج عزلت و در بیخبری مردمی که قرار است روایت واقعه قتل او را تا سالها وارونه در نشریات بخوانند، رگ زده میشود. موسیقی نشسته بر این تصاویر آنقدر با آن عجین شده که به باور خود آهنگساز نیز اگر امروز شنیده شود، نماهای سریال را مقابل چشمان مخاطبان تصویر خواهد کرد.موسیقی سریال راکامبیز روشنروان ساخته است وتیتراژ آن نیز باصدای علیرضا افتخاری منتشر شد. در موسیقی سریال فضای تلفیقی به گوش شنونده میرسد. روشنروان دراین خصوص بیان کرده: «در موسیقی فیلمهایم دستگاههای مختلف را کنار هم گذاشتهام. در امیرکبیر سه دستگاه با هم قاطی شده است. گاهی موسیقی ناب سنتی با همان حالوهوا میزند و یک موسیقی آوانگارد زیر آن وجود دارد.شما باید آنقدر کارکرده باشید که بدانید فاصلهها و نتها کجا باید قرار گیرد تا این صدا دربیاید.خیلیها این نکته رانمیدانند.امکان نداردکه من یک اثرموسیقی رابسازم(خواه برای چهارساز یابرای ارکستر سمفونیک) و یک آکورد یا نت را با پیانو بزنم. همه چیز در مغزم اتفاق میافتد.»
افتخاری نیز که قطعه «بمیرید» را برای این سریال اجرا کرده است، در اینباره خاطره جالبی دارد. او گفته: «این کار را بدون ساز خواندم. روزی که باید سریال به آنتن میرسید ملودی ضبط میشد که کار سختی بود.»
زنی با کلاه فرنگی و چند چهره دیگر
سریال امیرکبیر ازحضوربازیگران چهره بهره جسته استکه البته برخی ازآنان دیگردرقید حیات نیستندوهمین موضوع باعث میشود تماشای دوباره این سریال حس نوستالژیک مضاعف داشته باشد.ازمیان چهرههای مانای این سریال که این روزها دررادیو فعالیت دارد، شمسی فضلاللهی است. این بازیگردرنقشم«مادام»باکلاه و لهجه فرنگی،شمایلی متفاوت ازخود درقاب تصویربه نمایش درآورد که برای مخاطبان دهه ۶۰ تلویزیون جذابیت زیادی داشت. زندهیادان ژاله علو در نقش مادر امیرکبیر،محمد مطیع در نقش میرزا آقاخان نوری، پرویز پورحسینی درنقش سفیرانگلیس،سروش خلیلی،حمید مهرآراو...برخی دیگرازبازیگران مشهوراین سریال بودند.