روزگار دانشجویی
وقتی صحبت از دانشجو و دوران دانشجویی میشود، خیلیهایمان بهیاد سریال ماندگار روزگارجوانی میافتیم. جوانانی که کنار هم جمع شدند تا خانهای اجاره و گذران زندگی کنند. پنج جوان دانشجو که یکیشان تهرانی و بقیه، هرکدام از خطهای متفاوت به تهران آمده بودند، دور هم جمع میشوند و جالب اینجاست که هرکدام کاراکتر ویژه خودشان را دارند. در هر قسمت ماجرایی تازه برای هریک از این دانشجویان اتفاق میافتد و آنها تلاش میکنند در حل مشکل به هم کمک کنند. کلیت داستان، حول مسائل اجتماعی و روابط شخصیتهاست که به مرور به پختگی هرکدامشان کمک میکند. فصل اول سریال در سال ۱۳۷۷ به تهیهکنندگی اصغر توسلی، کارگردانی شاپور قریب و اصغر توسلی و فصل دوم آن در سال ۱۳۷۸ به تهیهکنندگی و کارگردانی اصغر توسلی برای شبکه تهران ساخته شد.این مجموعه بارهاازتلویزیون بازپخش شد وهنوزهم بسیاری ازنشانهها و سکانسهای آن در خاطر مخاطب مانده است؛ درست مثل همان فولکس طوسیرنگ که خیلیوقتها سخت روشن میشد و توانست به مامن این پنج جوان دانشجو تبدیل شود.
این جوانان لیسانسه
سریال لیسانسهها با آن دیالوگهای ماندگاری که داشت، از جمله مجموعههای ماندگار در حوزه دانشجویان است که حال و هوای متفاوتی داشت. لیسانسهها دست روی نقد جوانانی گذاشته بود که از تحصیلات دانشگاهی برای رسیدن به مراحل بعدی زندگی بهره میبردند. درست مثل مسعود با بازی امیرحسین رستمی که با وجود داشتن لیسانس زیست جانوری، از کمترین اطلاعات این حوزه هم آگاه نبود. لیسانسهها هم نقد میکرد و هم روایتگر زندگی دانشجویی به شیوه این روزها بود. جوانانی که هرکدام به دنبال راهی برای بهبود مسیر زندگیشان بودند و با موقعیتهای طنز همراه میشدند. لیسانسهها بیشتر بهواسطه دیالوگهای طنز و ماندگاری که داشت، توانست مخاطبان را به سمت خود بکشاند. البته بعدتر، سریال فوقلیسانسهها هم در ادامه این مجموعه روی آنتن رفت تا سرخط زندگی این چند جوان دانشجو دنبال شود.
دانشجویان در کامیون
ازدیگر مجموعههایی که زندگی دانشجویان را به نوعی روایت کرده بود، میتوان به مجموعه کامیون اشاره کرد. این سریال، درباره یک پیشکسوت فوتبال بود که مدتی روی کامیون باربری کار میکرد و پس از آشنایی با سه دانشجو که صاحبخانه به دلیل مشکلاتی اثاثیهشان را به خیابان ریخته بود، درگیر ماجراهایی متفاوت میشد. صابر، وحید و اشکان سه دانشجویی بودند که به دلیل بروز مشکلاتی، صاحبخانه اثاثیهشان را به خیابان ریخته بود. نادر و دانشجوها با هم آشنا میشوند و این آشنایی زمینهساز اتفاقات مختلفی در روند داستان شد. کامیون به کارگردانی سید مسعود اطیابی برای نوروز ۱۳۹۹ روانه آنتن شبکه دو شد که در گونه کمدی به مصائب دانشجویان میپرداخت.
یک جمع دخترانه
سریال دختران پس از موفقیت سریال روزگار جوانی ساخته و راهی آنتن شد.سریال را اصغر توسلی کارگردانی کردوسال ۱۳۷۹ از شبکه تهران پخش شد. هر چند دختران نتوانست موفقیت روزگار جوانی را تکرار کند اما همچنان از معدود آثاری است که در قاب تلویزیون به زندگی دانشجویی دختران پرداخته است. این مجموعه تلویزیونی با محور قراردادن مشکلات دختران، به زندگی چند دانشجو میپردازد که در پی زندگی خوابگاهی، ماجراها و مشکلاتی برایشان پیش میآید. نگار دختر جوان تهرانی که با خانوادهاش زندگی میکند، اتاقی را در طبقه اول ساختمان برای کارهای خود اجاره کرده پروانه همسر رضا که بهتازگی از هم جدا شدهاند، به خانه نگار میآید و در منزل او ساکن میشود و... حمیرا ریاضی، سحر ولدبیگی، آتنه فقیهنصیری، زیبا بروفه و... بازیگران سریال هستند.
این پردیس دانشجویی
مجموعه پردیس را باید از دیگر آثار مرتبط با حوزه دانشجو و دانشجویی دانست. این مجموعه به کارگردانی سعید نقدزاده و تهیهکنندگی حمید نیلی روی آنتن رفت تا روایتگر زندگی دانشجویان باشد. پردیس براساس طرحی از مهناز توکلی و به قلم کاوه مهدوی، روایتی از خوابگاههای دانشجویی بود که در هر قسمت داستانهای مختلفی را در قالب یک کمدی فانتزی بیان میکرد. دانشجویان محور اصلی این سریال بودند و همه اتفاقات این سریال در یک مکان دانشجویی رقم میخورد. سلمان فرخنده، مهدیه نساج، فرامرز قلیچخانی، نیلوفر هوشمند، محیا اسناوندی، فریبا طالبی، ستاره حسینی، مهدی فریضه، حسام خلیلنژاد، بهامین تورانی، فرشاد کلباسی، بهار داورزنی، مهدی سجادیان، آرش ماهان، راحله قبادی، مرتضی شریف، علی الهی و علی برجی در این مجموعه به ایفای نقش میپرداختند.
گذر روزهای زندگی
سریال روزهای زندگی به کارگردانی سیروس مقدم نیز سعی داشت بهسبک زندگی دانشجویان از نگاه استادان بپردازد. در این سریال که سال ۱۳۷۸ از شبکه سه سیما پخش شد، مجید مظفری، داود رشیدی، داریوش ارجمند و... ایفای نقش داشتند. این مجموعه تلویزیونی، درباره یک استاد دانشگاه است که بهتازگی دکترای خود را در رشته جامعهشناسی از دانشگاه فرانکفورت دریافت کرده. او به ایران بازمیگردد و مشغول تدریس در دانشگاه میشود اما پس از بازگشت، زندگی شخصی او با چالشهایی همراه میگردد. حضور او در فضای دانشگاه یکی از بخشهای این قصه بود که در دل آن دغدغههای دانشجویان نیز به تصویر کشیده میشد. سریال، تصویری آرمانی از این فضا را بهنمایش درمیآورد.
در پناه عشق
یکی ازخاطرهانگیزترین سریالهای تلویزیون با عنوان آشنای در پناه تو، جزو آثاری است که در بخشی از قصه خود به فضای دانشگاه و ازدواج دانشجویان اشاره داشته است. در این سریال، شخصیتهای اصلی در محیط دانشگاه با یکدیگر آشنا میشوند و از پس این آشنایی، ازدواجی صورت میگیرد که عواقبی را برای خود آنان و خانوادههایشان بهدنبال دارد. این جوانان دانشجو در دهه ۷۰، وقتی سریال روی آنتن رفت، مخاطبان زیادی را با خود همراه کردند و روی آنان تأثیر بسیار زیادی گذاشتند تا جایی که بسیاری سعی میکردند مانند شخصیت مریم با بازی لعیا زنگنه چادر سر کنند یا مثل محمد با بازی زندهیاد جوهرچی صورتشان را بیارایند. سریال در پناه تو توانست تصویری جدید از فضای دانشگاه به نمایش بگذارد که برای بسیاری تشویقگر قبولی در کنکور و تکیهزدن بر صندلیهای یک فضای آکادمیک شد. میتوان گفت با این سریال برای اولینبار پای دانشجویان بهطور جدی به درامهای تلویزیونی باز شد.
در آرزوی دانشجو شدن
اما بخشی ازآنچه درقاب تلویزیون دیدهایم، مربوط به آنهایی است که درتلاش برای دانشجوشدن بودند.درست مثل مجموعه پشتکنکوریها که یادآور روزهای سختی است که بسیاریمان آرزوی دانشجو شدن داشتیم و ساعتهای متوالی میان کتابهای مربوط به تست و کنکور سر میکردیم. پشتکنکوریها روایتگر مشکلاتی بود که هرکداممان را به اختیار یا اجبار به سمت کنکور کشانده بود. درست مثل سیاوش با بازی زندهیاد رضا داوودنژاد که برای رسیدن به وصال دختر مورد علاقهاش، ناچار است در کنکور پذیرفته شود. به همین خاطر با چند نفرازدوستانش به نامهای محسن،رامین، مجید و حامد شروع به درسخواندن میکنند. هر کدام از این جوانها، شرایط ویژه و انگیزههای متفاوتی برای درسخواندن دارند اما فصل مشترک همگیشان این است که چارهای ندارند جز اینکه در کنکور پذیرفته شوند.
یک معراج متفاوت
معراجیها با همان سرخط کمدی و خاصی که سری اخراجیها داشت، تولید و روانه آنتن شد تا از دیگر آثار با حال و هوای دانشجویی باشد. این مجموعه به کارگردانی مسعود دهنمکی سرخط خود را به روایت دو گروه دانشجو با باورهای متفاوت گذاشته بود. قصه از جایی آغاز میشد که قرار بود تعدادی از شهدای گمنام تفحصشده در یکی از دانشگاهها دفن شوند اما گروهی از دانشجویان با تحریک یکی از اساتید، اقدام به آشوب و جنجال در دانشگاه میکنند. همین سرآغاز قصهای برای سفر ناخواسته گروهی از دانشجویان میشود. معراجیها مثل دیگر آثار دهنمکی، تقابل خیر و شر و دو نوع باور متفاوت در مقابل هم را به تصویر میکشید تا مخاطب راحتتر بتواند درباره درست و نادرست تصمیم بگیرد.