درهمین مدت، افراد بسیاری فارغ از کار و روزمرگی خود به آنجا رفتند تا این روایت متفاوت را انتقال دهند. قصه امیر داسارگر، کارگردان سینما و تلویزیون اما متفاوت است. خودش میگوید برای کار دیگری به آنجا رفته بود و بهیکباره در میان حوادث قرار گرفت. او تاکنون چند قسمت از روایتهای خود را در فضای مجازی منتشر کرده تا دوربین نگاه همیشگی را از سمت خبرهایی که مخابره میکرد، به سمت مردم بچرخاند؛ مردمی که شاید بتوان گفت این روزها بیشتر از هر وقتی نیاز به شناخت آنها و فلسفه مقاومت واستواریشان داریم. داسارگرکه اخیرا مجموعه«فراری»را با حال و هوای یک نوجوان کشتیگیر روی آنتن برده بود و کارگردانی و نویسندگی فیلم سینمایی«منطقه پرواز ممنوع»را هم درکارنامه دارد،حالا دستبهقلم شده تا از زاویه دید یک کارگردان یا یک فرد آشنا به رسانه، مردم لبنان و این روزهایشان را روایت کند. او در گفتوگو با جامجم اینطور بیان میکند که با روایتهای غیررسمی میتوان جامعه را بهمرور نسبت به این موضوع حساستر کرد. این کارگردان معتقد است که داشتن روایت تازه و بازخوانی برخی مسائل از زوایای مختلف مهم است. داسارگر بنا دارد زینپس روایتهای خود را در روزنامه جامجم منتشر کند.
تبیین چرایی اهمیت مقاومت
«ما معتقدیم که فلسطین، مسأله اول جهان اسلام است.» این را داسارگر با تاکید عنوان میکند و درباره روایتهای متفاوتی که این روزها از لبنان مخابره میشود، به جامجم میگوید: در همه این سالها بهخصوص یک سال اخیر، برخی این پرسش را مطرح کردند که چرا ایران بهعنوان بزرگترین حامی مقاومت و مسأله فلسطین، جامعهای دارد که به این مسأله آنطور که باید نمیپردازد. بهنظرم این مسأله لزوما به بخشهای کمتر ایدئولوژیک جامعه مرتبط نیست. یعنی در بخشی از جامعه که حتی معروف به انقلابی است هم این مسأله احساس میشود.پاسخهای مختلفی وجود دارد اما مهمترین پاسخ این است که برخورد ما با مسأله فلسطین و رژیم صهیونیستی، مواجههای خبری و سیاسی بوده. انگار بعد ازیک مدت، اصل ماجرا و خطوربط آن گم شده و تبیین نشده است.مثلا موضوع شهرکسازی صهیونیستها را درنظربگیرید که از زمانی که خاطرمان هست، متن ثابت در خبرها بوده و تکرارشده، درحالی که جزئیات و دلیل آن درست تبیین نشده تا مخاطب درک کند که این شهرکسازی کجای مسأله فلسطین است وچقدردرآن موثر است. درواقع روایت رسمی بسیار کلی بوده وهمین مسأله باعث میشودحتی اگر برای افراد مهم است، باز هم بعد از مدتی برایشان ابهام ایجاد شود.وی به لزوم بیان روایتهای غیررسمی با زبان تازه اشاره میکند و میگوید: به نظر میرسد داشتن روایت تازه و بازخوانی برخی مسائل اززوایای مختلف اهمیت پیدا میکند. هرچقدر بتوانیم روایتهایی را تولید کنیم که ماجرای فلسطین و تاریخ آن را بیان کرده و ارتباطش با ایران را تبیین کند، اهمیت بسیاری خواهد داشت. یعنی با روایتهای غیررسمی میتوان جامعه را به مرور نسبت به این موضوع حساستر و این درک را ایجاد کرد که چرا ایران برای این مسأله هزینه میدهد.الان هم زمان جنگ است و شاید با وجود همه مشکلات، بتوان با این روایتها، قدری بیشتر گارد آدمها را شکست. انسانها در همه دنیا در مقابل ظلم و ضعیفکشی حساس هستند و وقتی با این صحنه روبهرو هستیم، فرصت خوبی است که خیلی ازحرفها رابه بهانه جنگ بازخوانی ودرباره آن صحبت کنیم. بنابراین هرچه تعداد بیشتری، چنین مسائلی راروایت یا بازخوانی کنند، بهتر است، بهخصوص درمورد لبنان که قرابتهای بسیاری با آن داریم.یکی ازمفاخر این کشور شیخ بهایی است که درجبل عامل لبنان به دنیا آمده؛ امثال او بسیار است.درست مثل امام موسی صدر که توانسته در جهان تاثیرگذار باشد.درمورد لبنان،روایت درست خیلی مهم است وهرچه آدمهای مستقل بیشتری ازاین معرکه روایت کنند و روایتهایی را به گوش جهان برسانند که خارج از عادت خبری ماست، موثر خواهد بود و باید کمک کرد که این اتفاق بیفتد.
مسأله فلسطین را بازخوانی کنیم
داسارگر به بازخوانی مسأله تاکید و عنوان میکند: باید مسأله را بازخوانی کرد. ما معتقدیم که مسأله فلسطین، مسأله ما هم هست و رژیم صهیونیستی برای این در منطقه ایجاد شده که کشورهای اسلامی تضعیف شوند یا از بین بروند. شاید این گزاره را برخی باعنوان توهم توطئه قلمداد کنند اما به بهانه درگیری اخیر لبنان، باید روایتهای تاریخی و اجتماعی بیشتری داشته باشیم. البته که خبرهای مربوطه درجای خودش لازم است اما بیان اینکه درصد سال اخیر چه اتفاقاتی افتاده و نسبت رژیم صهیونیستی با مردم منطقه چطور بوده، میتواند به اتفاقهای بهتری منجر شود و بار دیگر اهمیت بیشتری برای جامعه پیدا کند. بهنوعی که از فضای توهم توطئه خارج شود و افراد بیشتری بدانند که این مسأله چقدر حیاتی است. چیزی که من درک کردهام این است که یک جنگ واقعی وجود دارد و بخشی از جامعه ما تصورش این است که این جنگ ربطی به آنها ندارد. من فکر میکنم اگر نگوییم وسط جنگ هستیم، دستکم به آن نزدیک هستیم. بهنظرم باید جامعه را آماده کرد، به آن اطلاعات داد و برای این جنگ آماده شد. چون بههرحال یک روز درگیر آن میشویم. خوب نیست در تمام این سالها که مردمی در نزدیکی ما هزینه میدهند و از جان و مال خود میگذرند، ما در یک خواب خرگوشی به سر بریم. باید بهشکل جدی با جامعه در مورد این مسأله صحبت کرد. بهنظرم مهمترین خطی که باید دنبال شود، مسأله نسبت ما با این مسأله و ربط این موضوع به ما و کشورمان است. این چیزی است که باید جا بیفتد؛ بهخصوص برای جوانانی که شاید -متاسفانه- کمتر درباره تاریخ منطقه یا انقلاب آگاهی داشته باشند. باید درباره آن صحبت کرد تا آمادگی جامعه برای واکنش در سطوح مختلف فراهم شود.انشاا... که هیچوقت جنگ جدی نظامی اتفاق نیافتد اما به هر حال، جامعه باید برای واکنش آماده باشد و خود را مسئول بداند؛ آنهم در مقابل رژیمی که بخش زیادی از مشکلات منطقه گردن اوست و نمیتوان نادیده گرفت تا قدرت بگیرد.
سالهاست با جنگ روایتها مواجهیم
نکته مهم اما در این روزهای مقاومت، جنگ رسانهای است که دیگر بهیقین میتوان گفت دامنه خود را تا ایران هم کشیده است. داسارگر درخصوص جنگ رسانهای در این روزهای تحولات منطقه عنوان میکند: این نیاز به تایید یا گفتن من ندارد.سالهاست که درباره همه مسائل، جنگ روایتها به چشم میخورد. مثال واضح این قضیه را میتوان در جنگ سوریه دید. چند سال بود ایران آنجا شهید میداد، اما هیچ روایتی تولید نمیشد. بعدها هم کشورهای دیگر آمدند و با روایت خود، جنگ آنجا را بهنفع خود بیان کردند؛ حتی کشورهایی مثل هند که هیچ حضوری در آنجا نداشتند. البته نگاه من لزوما یک نگاه ملیگرایانه نیست اما اگر نگاهی به ۱۰سال اخیر داشته باشیم، خواهیم دید که همیشه درگیر بودیم. زمانی که همراهی جامعه را نیاز داریم یعنی باید روایت تولید کرد. باید به مخاطب گفت که کف میدان چه خبر است. اگر اینها را به جامعه نگوییم، دیگر نمیتوانیم پشتوانه اجتماعی لازم برای واکنش مناسب در زمان درست را داشته باشیم. نگاه من در روایتهایی که از لبنان نوشته و مینویسم، اجتماعی بود. درواقع خیلی دنبال این نبودم که خبر در این مورد اعلام کنم. زاویه روایتهایی که من از لبنان داشتم، مرتبط با آدمها و نسبت آنها در این نبرد و در نسبت با فلسطین و منطقه است. درحقیقت، در این روایتها دنبال شناخت جامعه و معرفی آنها به مردم ما بودم.