دیگر نای ادامهدادن و دویدن برای یک مسابقه فوتبال را ندارند؛ البته که حق دارند! اضافهوزن در بین اعضای هر دو طرف تیم آشکارا به چشم میخورد؛ آنقدر که شاید از هر پنج نفر، سه نفرشان چاق یا همان تپل بانمک باشند.چنان به هنوهن افتادهاند که انگار مدتهاست قدمهایی بیشتر و بلندتر از پیادهروی تا سر خیابان خانهشان برنداشتهاند: «پاییز و زمستون که بهخاطر آلودگی هوا و سرما و بارندگی، کلاس ورزشمون رو داخل کلاس، با بازیهای فکری و زنگ آزاد میگذروندیم؛ بعدش هم که عید شد.» حالا ماههاست که زنگ ورزششان را در هوای بهاری شهر میگذرانند، ولی انگار آن یکجانشینی و رخوت زنگآزاد کار خودش را کرده است که بعد از خستگی چنددقیقهای از فعالیتهای روزانه، دلشان همان بیکاری زنگ ورزش را میخواهد و آن را به بازیهای گروهی والیبال و بسکتبال و فوتبال در هوای آزاد حیاط مدرسه ترجیح میدهند.
یک تفریح چاقکننده
هرکس که نباشد و نبیند که او تازه از زنگ ورزش و مسابقه فوتبال آمده است، چندان بعید نیست که فکر کند سرش را تا گردن زیر آب کرده است تا سر و رویی خنک کند؛ همینقدر قطرههای عرق از سر و رویش میریزد و نای حرفزدن را از او گرفته است. نمیخواهم سراغ عدد و رقم وزنش بروم که چنین رفتاری، بهطور مستقیم، اعتمادبهنفس نوجوانها را نشانه میگیرد؛ اما بالاخره باید دوستیام را با او یکجوری شروع کنم و جمله «بعد از این فعالیت، یه ساندویچ حسابی میچسبه» میشود سرآغاز آشناییمان که همانطور که انتظار داشتم، استقبال هم میکند: «اول یه پارچ آبخنک، بعد ساندویچ». امیرحسین، کلاس چهارم است و ظاهرش او را در دسته دارای اضافهوزن جای میدهد؛ شاید هم چون قد نسبتا کوتاهی دارد، اینطور به نظر میرسد اما هرچه که هست، این سر و روی گلانداختهاش از یک دویدن چند دقیقهای، خبرهای خوبی از تناسباندامش ندارد؛ تناسباندامی که فارغ از زیبایی، رسیدگینکردن به آن میتواند او را به دردسرهایی جدی بیندازد. اتفاقا که وقتی حرف از اضافهوزن و چاقی است، اولویت آخر مباحث علمی دراینباره به زیبایی برمیگردد! چاقی بیش از هر چیز سلامتی را نشانه میگیرد که طی سالها، به مرور از آن کاسته میشود و بیماریهای غیرواگیری مانند دیابت، فشارخون، بیماریهای قلبی و...سراغ فرد میآید. چهبسا که همین امروز هم آمارها از پایینآمدن سن این بیماریها میگویند و دیگر چنین بیماریهایی را مختص به گروه میانسالان و سالمندان نمیدانند. این همان چیزی که سبک زندگی امروز برایمان به همراه داشته است. سبک زندگیهایی که انگار قصدی هم برای اصلاح و تغییر رویه ندارد؛ نگاهی به شلوغی رستورانها و فستفودها کافی است که نشان دهد خانوادههای ایرانی و بهخصوص تهرانی، بخش زیادی از زمان ماهانهشان را در فستفودها میگذرانند. موضوعی که اتفاقا امیرحسین هم آن را تایید و ازرستورانگردی بهعنوان یکی از اصلیترین تفریحات خانوادگیشان یاد میکند.
زنگ بیکاری!
انگار که همین جامعه آماری کوچک ۲۳نفره و همین جامعه تککلاسه از یک مدرسه چندصدنفره کافی است که آمار ۴۸ درصدی چاقی دانشآموزان تهرانی، یعنی کمی کمتر از نیمی از آنها واقعی ودقیق به نظربرسد، چراکه در همین کلاس ۲۳ نفره، بدون اغراق، ۱۰نفرازآنها بهصورت ظاهری اضافهوزن دارند و ورزشکردن برایشان تبدیل به مشکلی اساسی شده که خیلی زود آنها را از نفس میاندازد؛ ورزشی که نه در خانه وفعالیتهای خانوادگیشان جایی دارد و نه در مدرسه آنطور که باید جدی گرفته میشود. تجربه قریببهاتفاق بچههای دبستانی نشان میدهد که زنگهای ورزششان یا به بهانههای مختلف که البته کم هم نیستند در حیاط برگزار نمیشود، یا به این ساعت از برنامه هفتگیشان به چشم زنگ آزاد و استراحت مینگرند. این درحالیاست که زنگ ورزش در بسیاری از کشورها مانند چین، ژاپن، انگلیس و آمریکا، به زنگ استعدادیابی معروف است و بسیار مهم و بااهمیت به حساب میآید.
سبک زندگی را دریاب
علت این چاقیها و این آمارهای نگرانکننده، بدیهیتر و روشنتر از هر آن چیزی است که فکرش را میکنیم. خانهنشینی در دوران کرونا، سبکزندگیهایی که غذاهای فستفودی در آن جایگاه ویژه و البته محبوبی دارد، کمتحرکی و علاقهمندی کودکان و نوجوانان به بازیهای رایانهای و...همه آن عواملی است که میتوانند یک کودک در آستانه نوجوانی را به چاقی و اضافهوزن جدی برساند. اما آنچه که در این میان اهمیت دارد، آگاهی خانوادهها و والدین نسبت به آینده و سلامت این بچههاست. البته که استثنا هم دارد اما به نظر میرسدکه برخی والدین،اضافهوزن فرزندشان راموضوعی طبیعی ومختص به سنوسالش میدانندومعتقدوالبته امیدوارندکه با بالارفتن سن، وزنشان هم کاهش پیدا میکند اما خوب است بدانند که دادههای دنیای واقعی نشان میدهد اکثریت نوجوانان در درازمدت، نهتنها به کاهش وزن دست پیدا نمیکنند، بلکه دیگر تمایلی به اصلاح سبک زندگی سالم هم ندارند و انگیزههایشان تقلیل پیدا خواهد کرد اما چطور باید این بچهها را به کاهش وزن ترغیب کرد؟ فراموش نکنید که زدن برچسبهایی مانند چاق که اعتمادبهنفس کودک و نوجوان را نشانه میگیرد چاره کار نیست، بلکه لازم است که بهطور کاملا طبیعی و بدون حرف و تکرار مکررات، سبکزندگی خانوادگی تغییر کند؛ ورزش درآن گنجانده شود،به تغذیه سالم عادت کنیم ومصرف غذاهای فستفودی رابه کمترین مقدارممکن در ماه برای خانواده برسانیم.آنوقت است که بدون خدشهدارشدن عزت کودک ونوجوانتان،او رابه سلامت و تناسباندام نزدیک کردهاید.