نه که رویه گذشته درست بوده باشد، اما با روانه شدن پولهای کلان به فوتبال ایران بیش از آنکه به پیشرفتهای زیرساختی و حرفهایگری این ورزش کمک کند، جیب دلالانی را پر کرده که هر سال گردنکلفتتر از سال پیش میشوند. از وقتی پول وارد این فوتبال شده هر ساله و در زمانهایی خاص از فصل فوتبال، مدام میشنویم که واسطهها و دلال ها پولهای زیادی میگیرند تا بازیکن بیکیفیتی را به تیم درجهیک لیگ برتری غالب کنند یا دلال معروف با همکاری سرمربی تیم یا مدیرعامل باشگاه لیگ برتری، کل تیم را بسته تا از بابت این همکاری، بار خود را ببندد. همین هفته گذشته گزارشی به عنوان «اخراجیهای۳» در روزنامه جامجم منتشر شد که نشان از بیکاری محض مربیان پیشین تیم ملی فوتبال ایران داشت؛ نکتهای که نشاندهنده قدرت نفوذ لابیگری و دلالی در فوتبال آن هم در سطحی ملی بود.
حرفهای بسیاری از میزان لابیگری هر ساله و درباره ردههای مختلف لیگ فوتبال کشور گفته میشود. امروز میبینیم حتی شرطبندی هم اضافهشده و فردی در جایگاه یکی از اعضای تیم بهدلیل اینکه میتواند تلفن همراهش را با خود کنار زمین ببرد، آن را روشن میگذارد تا کسانی که او را انتخاب کردهاند از تغییرات سرمربی تیم آگاه شوند! متاسفانه در این سالها همه از این موضوعها با خبر شدهاند، اما به بهانه اینکه «سند و مدرک بیاورید!» هیچوقت کسی تبر را برنداشته تا ریشه فساد را از ته بزند. باید یک عزم جدی باشد و دستگاههای نظارتی هر شایعهای را که بارها تکرار شده و به واقعیت نزدیک است، پیگیری کنند، اما هر بار بهبهانههای مختلف، راه مقابله را نمیدانیم.
بازیکنان بیکیفیت و دلالان باکیفیت
فوتبال نسل جدید با فوتبال نسل قدیم قابل مقایسه نیست؛ آن روزها بازیکنها حتی از جیبشان خرج میکردند، اما حالا... دیگر فوتبال پاک و مدعیان آن چهرههای ویژهای که همه توجهات را به خود جلب میکردند، نیستند و آنقدر حریمها در این فوتبال شکستهشده که حتی بیان واضح و مشخص یک تبانی، دلالی و هزاران آلودگی دیگر، یک افشاگری در فوتبال و ورزش به حساب نمیآید. شاید همین مسائل هم باعث شد فوتبال پاک و مبارزه با دلالیسم، تبانی، دوپینگ و ... فقط در حد شعار بماند، زیرا حرف زدن بهتر از عمل کردن است. فوتبال ایران سالهاست درگیر واردات بیرویه بازیکنان بیکیفیت خارجی و پرداخت پولهای هنگفت در پی قراردادهای آماتوری است. کاظم اولیایی، زمانی که مدیرعامل باشگاه پاس همدان بود اعتقاد داشت برخی شرکتها با استفاده از روابط ناسالم با واسطهها، گروهی از بازیکنان به درد نخور خارجی را وارد فوتبال ایران میکنند که این موضوع به نقطهضعف و خطر فوتبال ما تبدیل شده است.
پرندهفروشی که مهاجم شد
بیتردید هزینههایی که دلالها با آوردن برخی بازیکنهای خارجی بیکیفیت به فوتبال ایران تحمیل میکنند زخمی عمیق و جبرانناپذیر است و باید یک کارگروه بزرگی تشکیل داد تا مانع از حضور این بازیکنهای خارجی بیکیفیت در فوتبال ما شوند. سامبو چوجی، مهاجم نیجریهای تیم پرسپولیس در فصل ۸۴ـــ۱۳۸۳، خوزه آنتونی تورس و کارلوس ریوهرا، بازیکنان پانامایی تیم پرسپولیس در فصل ۸۵_۱۳۸۴ نمونههای این بازیکنان بیکیفیت هستند که به فوتبال آمدند و رفتند. سال ۱۳۸۵ پرسپولیس، رافائل را جذب کرد، اما بدون تست پزشکی بعدها معلوم شد او بیماری هپاتیت دارد و قراردادش یک طرفه فسخ شد، اما او شکایت کرد و سبب شد ۶ امتیاز از پرسپولیس کسر شود، اما پیامدهای جذب رافائل فقط کسر امتیاز نبود؛ پرسپولیسیها علاوه بر مبلغ قرارداد او ۱۴۲هزار یورو هم برای حق دادرسی فیفا و جریمهشان پرداخت کردند. هنوز پس از گذشت سالها وقتی اسم بازیکن بیکیفیت خارجی میآید، اسم «دی کارمو» نخستین اسمی است که به ذهن همه میرسد؛ پرندهفروشی که به اسم فوتبالیست به پرسپولیس راه پیدا کرد. او آنقدر در پرسپولیس ضعیف کار کرد که ۳۵ درصد قراردادش یعنی ۷۰ هزار دلار را گرفت و به تیم کوثر لرستان رفت؛ جالب آنکه، در این تیم هم گل نزد و پس از ترک ایران به کشورش دوباره به شغل اصلی خود، یعنی پرندهفروشی بازگشت. آمار کیفی بسیاری از بازیکنان خارجی جذب شده در فوتبال ایران، چیزی نزدیک به صفر بوده، اما پشت رقم قراردادهایشان چند صفر وجود دارد، فوتبالیستهای خوبی نبودند، اما دلالهای خوبی داشتند.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد