به گزارش خبرنگار جامجم، اوایل شهریور امسال اعضای خانوادهای بعد از بازگشت از مهمانی به خانهشان در مرکز شهر تهران مشاهده کردند پسرشان بد حال شده که او بعد از انتقال به بیمارستان فوت شد. با توجه به مرگ مشکوک او جسد به پزشکی قانونی منتقل شد که کارشناسان نظر دادند مرگ او بر اثر مسمومیت با سم بوده است. بررسیهای پلیسی نشان داد، او آخرینبار به خانه دوستش رفته بود. این جوان احضار و در تحقیقات گفت: وقتی دوستم به خانهمان آمد، مدعی بود دو موتورسوار با او برخورد کرده و بعد از آن بدنش دچار سوزش شدید شدهاست. خواستم به خانه برود و استراحت کند که بعد متوجه مرگش شدم.
با توجه به این گفتهها ماموران به محل کار مقتول رفتند و فیلم دوربین مداربسته مسیر حرکت او را بازبینی کردند و متوجه شدند که در همان مسیر دو مرد که سرنشینان موتورسیکلت بودند به او نزدیک شدند یکی از آنها سرنگی به وی زده و بعد فرار کردند. همچنین معلوم شد مقتول قرار بوده یک کافیشاپ را راهاندازی کند. با تحقیق دوباره از خانواده مقتول معلوم شد که خانواده وی با عموی خانواده اختلاف چند ساله داشتند. هردو خانواده پولدار بودند. سرانجام با گذشت یک ماه از این ماجرا، چند روز پیش ماموران پلیس امنیت استان فارس موقع گشتزنی در یکی از محلههای شهر شیراز به چند موتورسوار مظنون شده و آنها را بازداشت کردند. ماموران وقتی گوشیهای تلفن همراه آنها را بررسی کردند درگوشی یکی از آنها به نام محسن اطلاعاتی بهدست آوردند که نشان میداد برای قتل مردی پولدار اجیر شده بود.ماموران درتحقیقات بعدی متوجه شدند، محسن در قتل مردی در تهران نیز نقش داشته که با فاششدن این موضوع او و همدستانش تحویل ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران شدند. محسن به قتل پسر پولدار در تهران اعتراف کرد و مدعی شد با دستور عموی مقتول مرتکب قتل شده که به این ترتیب این مرد نیز بازداشت و بخشی ازجرایمش را پذیرفت. برای متهمان قرارقانونی صادرشده وتحقیقات ازآنها برای افشای دیگر جرایم احتمالیشان ادامه دارد.
محسن، مرد جوانی است که اگر دستگیر نمیشد معلوم نبود چند قتل دیگر را بهعنوان قاتل اجارهای انجام میداد. گفتوگویی با او انجام دادیم که میخوانید.
از زندگیات بگو؟
سالها درزمینه مارگیری فعالیت داشتم. شش سال درباره مارها کتاب خواندم، تحقیق کردم و گونههای آن را از دل بیابان و کوهستان پیدا کرده و مدتی نگه داشته و بعد فروختم.
از آشناییات با عموی مقتول بگو؟
مدتها قبل به مغازهاش مار رفته بود که آنجا رفتم و مار را شکار کردم و همین باعث آشناییمان شد.
چرا تو را اجیر کرد؟
مدتی از او خبری نداشتم تا اینکه به دیدنم آمد. میگفت با خانواده برادرش اختلاف مالی دارد. برادرزادهاش هم یکسال قبل در مهمانی یک سیلی به صورتش زدهاست. برای تلافی از من خواست برادرزادهاش را بکشم.
بعد چه شد؟
او مشخصات برادرزادهاش و مغازهای که در آنجا کار میکرد را به من داد. برای کشتن او۲۰۰۰دلار پرداخت. ماجرا را به یکی از دوستانم گفتم که با من همراه شد. ۱۰روز قبل از حادثه به بازار رفتم و یک مار افعی خریدم و زهرش را برای اجرای نقشهام گرفتم. گیتاری خریده و خود را بهعنوان نوازنده دوره گرد جا زدم و در نزدیک مغازه او نوازندگی میکردم تا رفتوآمدش را زیر نظر بگیرم. روز یازدهم سراغ دوستم رفتم، چهرهام را با پارچه پوشاندم و ترک موتور او نشستم. سرنگی که در آن سم مار ریخته بودم را از خانهام برداشته و به آن محل رفتیم، به او نزدیک شدم و سم را به بدنش تزریق کردم و گریختیم.
بعد از فرار کجا رفتی؟
کمی از دلارها را به همدستم دادم و مدتی آفتابی نشدم و بعد از طریق عموی مقتول فهمیدم برادرزادهاش مرده است و دیگر ارتباطم با او قطع شد.
ماجرای قتل مرد پولدار در شیراز چه بود؟
سفارش قتل یک راننده جنسیس را واتسآپی از مردی که با او اختلاف داشت، گرفتم. به دوستان دیگرم اطلاع دادم که برای کشتن او به شیراز برویم. قبل از قتل، وسایل یک مدرسه را سرقت کردیم. وقتی میخواستیم نقشه قتل را انجام دهیم ماموران دستگیرمان کردند.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد