این مجموعه در کنار نمایش یک قصه تازه و گیرا توانست از یک بازپرس عدالتخواه، چهرهای درست نشان دهد که به باور بسیاری از کارشناسان در تکثیر این افراد هم میتواند موثر باشد. بازپرس شروعی خوب و تحولی امیدبخش در فیلمنامههای تلویزیونی است که از این جهت، باید به تولیدکنندگان آن خداقوت گفت که توانستند اثری صریح و روشنگرانه ارائه کنند. هرچند که بهطور قطع نیاز است دستگاه قضایی هم کارهای هنری اینچنینی را در میدان مبارزه با فساد یاری کند. در کنار همه موارد مطرحشده برای مجموعه بازپرس، مسأله پرداختن به چهره یک بازپرس و نمایش آن از قاب تلویزیون اهمیت بسیاری دارد، چراکه در عزم راسخ افرادی همچون شخصیت صدراحسینی برای ادامه مبارزه با فساد تاثیرگذار خواهد بود. جامجم در گزارش پیشرو، لزوم پرداختن به چهره یک بازپرس عدالتخواه و تاثیر آن در روند مبارزه با فساد را در گفتوگو با کارشناسان مورد بررسی قرار داده است.
آن چیزی که بسیاری از کارشناسان به آن اذعان دارند، اهمیت پخش مجموعههایی مثل بازپرس و تأثیر نمایش چهرهای مثل صدرا حسینی در مبارزه با فساد است.
محمدرضا رسولی استاد علوم ارتباطات و مطالعات رسانه و کارشناس این حوزه، در همین رابطه به برخی نکات اشاره کرده و به جامجم میگوید: مسأله تولید سریالهایی مثل بازپرس از چند منظر قابل بررسی است. منظر اول پایین بودن اطلاعات حقوقی در کشور ماست. خیلی وقتها شاهد هستیم که کارمندی مسئولیت میگیرد اما بایدها و نبایدها را درست نمیداند. همین مسأله بسترهای فساد را فراهم کرده و مسیر اشتباه را پیش پای او قرار میدهد. اولین کاری که امثال این مجموعهها میتوانند انجام دهند این است که اطلاعات حقوقی کارکنان دولت بهصورت عام و مسئولان مرتبط با حوزههای مالی را بهصورت خاص بالا ببرند.
وی ادامه میدهد: نکته دوم این است که ما داعیه عدالت داریم و به همین دلیل انتظار مردم از ما بالاتر است. این توقع بحق مردم را باید نشان دهیم و درعینحال بگوییم که فساد هم در ایران و هم در کشورهای دیگر وجود دارد.
باید مراقبت بیشتری داشته باشیم. اگر سیستمهای عدالتخواهی مثل آنچه در مجموعه بازپرس دیدیم فعال شود و بدون توجه به بحثهای حزبی و سیاسی کارش را انجام دهد، مردم اعتماد بیشتری میکنند. درواقع مردم باید در گفتمانهای ما چه در رسانه بهعنوان مطالبه عمومی و مدعیالعموم و چه بخشهای دیگر حضور داشته باشند. به نظر من جدای از اینکه باید مسئولان فاسد را محکم و بدون چشمپوشی معرفی کنیم، باید مسئولانی را رصد کنیم که اهلیت یک مسئولیت را ندارند. من با خیلی از مخاطبان مجموعه بازپرس گفتوگو کردم و دیدم اثرات خوبی در مردم داشته است. از این دست کارها باید بیشتر اتفاق بیفتد و شایستهسالاری جدی باشد. من بهعنوان یک مخاطب باید بدانم با متخلفان آن بانک که الان این همه سال از آن گذشته چه برخوردی شده است. اگر بدانم اعتماد بیشتری خواهم داشت.
رسولی تاکید میکند: نکته سوم اینکه مردم باید بدانند که فساد در هر بخشی انجام شود، جبران آن از بیتالمال نخواهد بود. در این صورت اعتماد بیشتری میکنند. به نظرم شخصیت صدرا در سریال بازپرس مطالبهگر و باورپذیر بود. بااینحال نیاز است که بیشتر به چنین موضوعاتی بپردازیم. حتی اگر پروندهای مختومه شده، درباره آن مستند بسازیم و آن را به مردم بیان کنیم. من بارها به دانشجویانم گفتهام حجم کار مثبتی که در یک مجموعه انجام میشود، خیلی بیشتر از کارهای منفی است؛ مثل پیراهن سفیدی است که لکه به آن افتاده. باید این قسمت را در تولیدات تلویزیونی هم لحاظ کرد و درباره آن حرف زد.
اما مسأله پرداختن به مفاسد اقتصادی در قاب تلویزیون، از منظر رسانه هم قابل تفسیر است. اینکه تلویزیون بتواند در کنار کارکرد سرگرمی خود، آموزش و هشدارهای لازم را به مردم ارائه کند. یک پژوهشگر مطالعات راهبردی حوزه ارتباطات و استاد دانشگاه دراین خصوص معتقد است که باید جذابیت و ماجراجوییهای بیشتری در قصههایمان نمود پیدا کند تا به موفقیتهای بیشتری دست پیدا کنیم.
داوود فریدپور در این رابطه به جامجم میگوید: «پخش سریالهایی چون بازپرس از چند جهت حائز اهمیت است. اگر کارکرد رسانه را آگاهیبخشی، سرگرمی و آموزش در نظر بگیریم و سطح سریالها را در این قالب قرار دهیم، میبینیم که چه پیامدهایی را میتواند در پی داشته باشد. یکی از کارکردهای ابتدایی که از یک سریال انتظار میرود، کارکرد سرگرمی است و عموما موضوعاتی که با تم کنجکاوی و ماجراجویی وجود دارند، برای مخاطب جذاب هستند. این ویژگی باعث جذب مخاطب میشود. بنابراین رفتن به این سمت و سو میتواند در جذب مخاطب تأثیرگذار باشد. معمولا سریالهایی که در حوزه قضایی و پلیسی ساخته میشوند، در همه جای دنیا مخاطب دارند و مورد توجه قرار میگیرند. بنابراین باید هنر جذابیت و ماجراجویی بیشتر در قصههایمان نمود پیدا کند تا به موفقیتهای بیشتری دست پیدا کنیم. به نظر میرسد بازپرس هم چنین ویژگیهایی دارد.»
وی ادامه میدهد: «نکته دومی که وجود دارد، بحث آموزش است. یعنی کارکردهای آموزشیای که چنین سریالهایی میتوانند داشته باشند. در سریال بازپرس با توجه به اینکه تم قضایی داشت و خیلی از اتفاقات میتوانست از نظر قضایی به مردم کمک کند، نسبت به این قضیه موفق عمل کرد. چون در کنار سرگرمی، یکسری آموزشهای قضایی هم برای مخاطب وجود داشت و از این رو آگاهی مخاطب نسبت به مسائل قضایی بالا رفت. هرچند که تم سریال آقای قاضی از این نظر نسبت به بازپرس بیشتر بود.» فریدپور عنوان میکند: «نکته بعد در حوزه قضا، پروندهها و نگاه مردم به این بخش است. انتظاری که مردم از دستگاه قضا در کشور دارند این است که با شفافیت و قاطعیت به چنین موضوعاتی بپردازد. چون ممکن است چیزهایی در اخبار از پروندهها بشنوند اما همچنان ابهاماتی در ذهنشان باقی بماند. ساختن چنین سریالهایی که موضوع دانهدرشتها و آقازادهها و پروندههای کلان است، در بحث شفافیت دستگاه و نگاه مردم به دستگاه قضا و در نهایت نظام بسیار کمککننده است. آن چیزی که در صدر راهبرد رسانهای دشمن قرار دارد، گرفتن امید از مردم و جامعه است و یکی از مواردی که باعث ایجاد یأس و ناامیدی در مردم میشود، فساد سیستمی در کشور است. اما پخش چنین سریالهایی که با پروندههای واقعی همراه باشد، میتواند این راهبرد دشمن را هم خنثی کند.»
داوود فریدپور، پژوهشگر مطالعات راهبردی حوزه ارتباطات و استاد دانشگاه میگوید: «در بحث هنر هم باید نکاتی را مد نظر داشت. اینکه نباید پرداختن به موضوعات قضایی به شکل کلیشهای باشد. باید آن را واقعی ساخت تا با شناخت مردم از دستگاه قضا همخوانی داشته باشد. کار رسانه و سریالسازی میتواند تأثیر زیادی داشته باشد. نمایش اقدامات دستگاه قضا و بزرگشدن و رشدکردن این نوع بازپرسها و دیدهشدنشان میتواند کمک زیادی در این زمینه داشته باشد. مثل سریالهای پلیسی و نظامی که میتوانند شور و اشتیاق در جوانان ایجاد کنند. چنین سریالهایی هم میتوانند تأثیرگذار باشند. به شرطی که ورود به این دستگاهها و حوزهها آسان باشد و پیچ و خمهای زیادی نداشته باشد.»
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد