در خلاصه داستان فکر پلید آمده است: آقاعبدا... مرد مهربانی است که چاپخانه دارد. او علاوه بر حمایت از برادرش کمال، به یوسف که همه خانوادهاش را در زلزله از دست داده، رسیدگی کرده و سرمایهاش را برایش نگهداری میکند. یوسف که در چاپخانه مشغول به کار شده، از ناملایمات محیط کار و حسادتهای پسر آقاعبدا... اذیت میشود تا آنجا که ... .
فکر پلید از نمونه آثاری است که میتوان آن را در حوزه سریالهای ایرانی و ملی قلمداد کرد. در دهه ۷۰ بهویژه، مجموعههایی تولید میشدند که مولفههای سبک زندگی ایرانی ــ اسلامی در آنها خیلی پررنگ بود. آثاری مثل پدرسالار، قصههای مجید، در خانه، آرایشگاه زیبا، در پناه تو و ... ازجمله این آثار بودند که داستانهای آنها اغلب در گرماگرم روابط و کشمکشهای خانوادگی و در فضاهای سنتی میگذشت. فکر پلید هم نمونهای سرشار از شاخصهها و مولفههای فکری و فرهنگی ایرانی ــ اسلامی، با محوریت خانواده سنتی است. خانوادههای ایرانی در این سریال هم مانند نمونههای مشابه میتوانستند بخشی از زندگی روزمره خود را به نظاره بنشینند و با برخی از آداب و رسوم و شیوههای زیستی و تعاملی نسلهای قبل آشنا شوند. در فکر پلید هم روح و گرمای زندگی ایرانی موج میزند. این سریالها در زمان خودشان هم خیابانها را خلوت میکردند. در فکر پلید، نرمافزارهای فرهنگی و زیستی ایرانی نیز به تصویر کشیده شد. دو کاراکتر یوسف و سهراب، نمادهای خیر و شر هستند. یوسف، مردی است دلبریده از دنیا و مشغول به نویسندگی و خلق ادبیات و سهراب، فردی حقهباز و مادیگرا که برای سلطه و تصرف همه چیز دندان تیز میکند و از پول و مادیات، سیری ندارد. تقابل خیر و شر در این سریال بدون اینکه اغراقآمیز شود یا رنگوبوی شعارزدگی پیدا کند، بهخوبی نمایشی شده است و مخاطب میتواند شخصیتها را درک کند.جذابیت مهم دیگر سریال فکر پلید آشنایی با مراحل زندگی یک نویسنده است. هرچند یوسف، شخصیتی برساخته و خیالی است اما زندگی و سلوک او به خیلی از نویسندگان بزرگ در ایران معاصر شباهت دارد.