دکتر مرگ ویژگیهای بسیاری دارد تا شما را با خود همراه کند و دلبسته آن شوید که تا پایان ماجراها را دنبال کنید و بهدنبال یافتن پاسخی برای پرسشهایی باشید که در طول سریال در ذهنتان ایجاد شده است. بیایید قصه را با همدیگر مرور کنیم تا حتی شاید از خواندن چکیده آن هم با نگارنده این سطور در زمینه جذابیت و کشش سریال موافقت کنید. در این سریال به ماجراهای دکتر کریستوفر دانچ، جراح ستونفقرات پرداخته شده که در بیش از ۳۳ مورد از عملهای جراحی خود آسیبها و جراحاتی وحشتناک را به بیمارانش وارد کرد و حتی موجب مرگ دستکم دو بیمار شد. در کمال ناباوری بیمارانی که توسط دکتر کریستوفر دانچ جراحی میشوند یا بهطور دائم معلول میشوند یا اینکه جان خود را از دست میدهند. دو نفر از همکاران دانچ که از این وقایع مشکوک شدهاند تصمیم میگیرند به هر ترتیبی حقیقت ماجرا را آشکار کنند.
البته این تمام چیزی نیست که اتفاق میافتد و در طول آن که با ضرباهنگ خوبی در قالب مینیسریال، قصه خود را به تصویر میکشد شاهد ماجراهای دیگری هم خواهید بود. از اساس درامهای جنایی برگهای برندهای برای جذب مخاطب دارند و آن هم جذابیتهای همین ژانر و تعلیقهایی است که معمولا برای پیگیر نگهداشتن بینندگان خوب عمل میکند. سریال دکتر مرگ هم از همین دست است و با عنوان یک درام پزشکی جنایی در هشت قسمت در آمریکا تولید شده است. سریال دست مخاطبان را میگیرد و آنها را به فضای بیمارستان میبرد و در هر قسمت با ماجرایی تازه از قصور پزشکی مواجه میکند.
همچنین جذابیت مینیسریال دکتر مرگ به این است که تاروپود قصه با وحشت درهم تنیده و این حسوحال از ابتدا تا پایان با قصه عجین است. ساختاری که کارگردان برای روایت قصه انتخاب کرده پر از پرشهای زمانی است. به این ترتیب بازههای مختلفی از زندگی دانچ را از دوران دانشگاه و حضور در تیم فوتبال آمریکایی دانشکده در سال ۱۹۹۱ تا شکست استارتآپ تحقیقات سلولهای بنیادی در سال ۲۰۰۹ و باقی برنامههای او میبینیم. در طول این رفت و برگشتهای زمانی فرصتی دست میدهد تا بینندگان با زندگی آشفته و فاجعهبار این به اصطلاح پزشک آشنا شوند. در واقع ساختار در خدمت محتوا قرار میگیرد و این آشفتگی را بروز میدهد. برای مثال قصه از سال 2017 و زمانی آغاز میشود که دانچ با دستبند پشت میز معاینه پزشک زندان نشسته است اما هر بار بر حسب نیاز مقطع زمانی را شاهد خواهیم بود تا کل ماجرا در ذهن مخاطبان شکل بگیرد و این پازل تکمیل شود.
جاشوآ جکسون در ایفای نقش دکتر دانچ تماشایی ظاهر میشود و به همین دلیل به مرور برای مخاطبان باور اینکه او توانسته با عدهای امپراتوری پزشکی مخوفی راه بیندازد سهل و ممتنع میشود. این بازیگر تمام پیچیدگیهای این شخصیت و مرموز بودن او را بهخوبی در چهره و حرکاتش بروز میدهد تا جایی با وجود اینکه از ابتدا متوجه میشویم در زندان است اما شناخت شخصیت حقیقیاش دشوار میشود. او مردی کاریزماتیک اما از درون تهی است و همین توحش موجود در قصه را تا پایان حفظ میکند و لمس این وحشت از سوی مخاطبان را آسان میسازد.
نگاهی به بازخوردها
این سریال به کارگردانی پاتریک مکمانوس با بازی چهرههایی نظیر جاشوآ جکسون، گریس گامر، کریستین اسلیتر، الک بالدوین، آنا سوفیاراب تولید شده است. همانطور که اشاره شد الک بالدوین از چهرههای حاضر در این سریال است که خودش میتواند دلیلی برای دنبال کردن یک اثر باشد. بالدوین و استیلر در کنار همدیگر بازیهای خوبی را به نمایش میگذارند و تناقض میان شخصیتهایشان در اوج همراهی را تماشایی تصویر میکنند. این دو در قامت دو پزشک به مخاطبان معرفی میشوند که بهدنبال کشف راز دانچ هستند. دکتر کربی شخصیتی عجول و پرحرف را از خود نشان میدهد در حالی که دوشادوش او، دکتر هندرسون فردی متواضع و باوجدان جلوه میکند.
میتوان ادعا کرد دکتر مرگ، یکی از بهترین مینیسریالها به انتخاب تماشاگران و منتقدان در ژانر درام و جنایی است و در سایت آیامدیبی امتیاز قابل قبول6/7 از 10 را از مخاطبان گرفته است. دکتر مرگ به نویسندگی پاتریک مکمانوس بر پایه پادکستی به همین نام از شبکه واندری ساخته شده و داستانش نیز از ماجراهای وحشتناک دکتر مشهوری در جامعه پزشکی دالاس آمریکا با نام کریستوفر دانچ الهام گرفته شده است. دانچ دو سال بهعنوان جراح ستونفقرات در چهار مؤسسه پزشکی در شهر دالاس مشغول به کار بود.
از دیگر بازخوردها میتوان به نمره 91 درصد سریال در وبسایت «راتن تومیتوز» اشاره کرد یا از نمره ۷۷ از ۱۰۰ در وبسایت متاکریتیک گفت، البته هیچ اثری بینصیب از نقد هم نیست و دکتر مرگ هم در برخی وجوه از سوی منتقدان نظرات منفی دریافت کرده است. برای مثال عدم رمزگشایی واضح دلایل جنایات یا پرشهای زمانی بسیاری برخی از این انتقادها هستند.