جدیتر گرفته شدن بازخوانی وقایع انقلاب و دفاعمقدس در قالب فیلم و مجموعه تلویزیونی در سالهای اخیر اتفاق فرخندهای است که میتوان براساس تجربههای موجود، آینده روشن و امیدوارکنندهای برایش متصور بود.
در حال حاضر، نسل جوانی که تشنه آشنایی با واقعیتهای تاریخی است و بهواسطه برخی محدودیتها ارتباط مستقیم با اسناد و مدارک تاریخی ندارد، صرفا از طریق مطالعه خاطرات شاهدان وقایع یا آثار نمایشی و تصویری که براساس این خاطرات ساخته شدهاند، میتوانند با تاریخ پرفراز و نشیب انقلاب و دفاعمقدس و شخصیتهای درگیر با آن آشنا شوند.
برخی از این آثار به طور مستقیم به زندگی شخصیتها و قهرمانان دوران انقلاب و دفاعمقدس میپردازند که در سالهای اخیر شاهد نمونههای فاخر آن از جمله ایستاده در غبار، موقعیت مهدی، غریب و... بودهایم و برخی دیگر واقعهمحور بوده و بدون تاکید روی شخصیتها و قهرمانان به شرح وقایع پرداختهاند. این آثار در کنار آثار ادبی منتشر شده توسط نهادها و انتشاراتیهای مختلف با حمایت مستقیم و غیرمستقیم نهادها و سازمانهای دولتی ساخته شدهاند و به نظر میرسد با توجه به هزینههای هنگفت تولید آثار تاریخی و مخاطبان محدودتر آنها نسبت به گونههای دیگر، لازم است این نوع حمایتها در مقیاس وسیعتری صورت گیرد تا چرخه تولید و انتشار این قبیل آثار از حرکت باز نمانده و با تلاش برای جذب مخاطب و تبلیغات مؤثرتر و جدیتر برای آثار به نمایش درآمده یا منتشر شده، بخش خصوصی هم رغبت بیشتری برای مشارکت در تولید آثار تاریخی از خود نشان دهد.
طبیعی است هر جا پای حمایتهای دولتی در میان باشد عدهای که شاید دستمایه چندانی هم برای ارائه آثار عمیق و تاثیرگذار در این زمینه نداشته باشند، به میدان بیایند و اگر متولیان تولید این قبیل آثار قدرت تشخیص سره از ناسره را نداشته باشند و فیلمنامه و آثار ادبی ضعیف بستر تولید اثر با موضوع تاریخ انقلاب و دفاعمقدس قرار گیرد، دیر یا زود شاهد زوال این «گونه» و دور شدن مخاطبان عام سینما و تلویزیون از آن خواهیم بود. بنابراین، گام اول برای ورود به این عرصه دشوار و پرفراز و نشیب، تلاش برای مضمونیابی مناسب و بعد پرداخت دراماتیک وقایع و ایجاد جذابیت برای مخاطب، بدون تحریف وقایع و شخصیتهای اصلی رویدادهای تاریخی است. البته در همین گام اول، یک اقدام مهم دیگر هم میتواند مستتر باشد.
با افزایش تعداد آثار ادبی منتشر شده براساس وقایع انقلاب و دفاعمقدس به نظر میرسد فرصتی مناسب و طلایی برای اقتباس سینمایی از آنها در قالب فیلم یا مجموعه تلویزیونی فراهم شده است و موضوع کمبود مضمون و سوژه در این عرصه که گاه و بیگاه از سوی برخی، برای توجیه کمکاری در این زمینه بیان میشود، بههیچوجه پایه و اساس منطقی ندارد. در این بین، همچنان که پیش از این هم اشاره شد، تشخیص قابلیتهای پرداخت دراماتیک یک واقعه در وهله اول و بعد انتخاب عوامل تولید و بهویژه کارگردان، طراح صحنه و لباس، چهرهپرداز و گروه بازیگری باید بهعنوان دغدغه اصلی تهیهکنندگان آثار مطرح باشد. براساس تجربههای صورت گرفته تاکنون و با مرور آثار تاریخی مرتبط با انقلاب و دفاعمقدس میتوان بهروشنی دریافت چرا برخی از آنها به آثار «کالت» تبدیل شده و برای همیشه جایگاه خود را تثبیت کردهاند و برخی دیگر بهسرعت فراموش شدهاند.
تاکید این نوشتار بر ضرورت بازخوانی واقعیتهای تاریخی دوران انقلاب و دفاعمقدس در قالب آثار نمایشی و تصویری، بیشتر معطوف به آثاری است که بتوانند با بهرهگیری از هنرمندان کارآمد و کاربلد به باور مخاطبان عام سینما و تلویزیون بنشینند و صرفا از باب رفعتکلیف ساخته نشده باشند که درغیر این صورت، تولید و نمایش این آثار، نهفقط کمکی به روایت درست واقعیتهای تاریخی نمیکند که برعکس میتواند مخرب باور موجود مخاطبان هم باشد که ترمیم آن به سادگی مقدور نیست .
سوران در امتداد نقشه راه
«سوران» یکی از تازهترین مجموعههای تلویزیونی با موضوع وقایع انقلاب، در امتداد هدف بازخوانی وقایع تاریخی که در دهههای اخیر کمتر به آنها پرداخته شده و در واقع مغفول است، جلوی دوربین رفته و به پخش رسیده است.
پرداختن به وقایع استان کردستان در سالهای منتهی به انقلاب و پس از آن و درگیری نیروهای انقلابی با ساواک از یکسو و رشد و خودنمایی گروههای ضدانقلاب از قبیل دموکرات، کومله و... و تلاش آنها در زمینه تجزیهطلبی در اولین سالهای پیروزی انقلاب در سوران نشان میدهد که تهیهکنندگان این مجموعه در مضمونیابی و انتخاب واقعهای با قابلیتهای بالای دراماتیک گام اول را درست و کماشتباه برداشتهاند. ضمن اینکه پس از مدتها بحث اقتباس ادبی بار دیگر بهطور جدی در عرصه مجموعهسازی مطرح شده و میتواند فتح بابی باشد برای تجربههای موفقتر بعدی .
سوران مجموعهای واقعهمحور است که شخصیت اصلیاش سوران را از دوران مبارزات قبل از انقلاب در سردشت کردستان به دوران بعد از انقلاب و فعالیت ضدانقلاب در این منطقه میآورد و ساختار دراماتیک اثر در چنین بستری شکل میگیرد .
یکی از عوامل کلیدی موفقیت آثار تاریخی ساخته شده در این عرصه، شخصیتپردازی قابل باور آدمها با پرداختی دراماتیک و جذاب برای مخاطبان بهویژه در ساختار مجموعههای تلویزیونی است. سوران سعی میکند شخصیت اصلیاش را که در کنار همکاری با گروههای انقلابی خط امام نگران احوال خانوادهاش در سردشت و عروسی برادر نیز هست در مسیری پیش ببرد که مخاطب، او و رفتارهایش را باور کند. سوران در فعالیتهای مبارزاتیاش در سالهای قبل از انقلاب آدم پیچیده و همهفن حریفی نیست. خیلی هم اهل احتیاط و مراقبت نیست.
نوار سخنرانی امام(ره) را در روز روشن و در مغازه تعمیر موتور توی ضبط صوت میگذارد که به دستگیریاش میانجامد. بعد از پیروزی انقلاب هم زمانی که رستگار بهعنوان مسئول نیروهای پاسدار سردشت سراغش میرود تا بهعنوان فرد معتمد شهید باکری به او در بهسامان رساندن امور کمک کند، تا زمانی که برادرش اسماعیل در جریان ترور ماموستا به شهادت نرسیده به او پاسخ مثبت نمیدهد و بعدها هم بهعنوان شخصیتی که باید همچنان باور کردنی باشد، بیشتر به انگیزه دستگیری و مجازات قاتل برادرش در حد یک نیروی اطلاعاتی با رستگار همکاری میکند. در همین حال کیانوش، یک زندانی با جرم قتل، با شخصیتی درونگرا و ویژه که همزمان با پیروزی انقلاب به همراه قادر یا همان دست راست تئوریسین نیروهای کومله از زندان میگریزد، بهعنوان یک شکارچی تنها با گذشتهای مرموز که بیشتر یادآور شخصیتهای آثار وسترن است در متن فیلمنامه معرفی میشود. او حاضر است برای پول دست به هر جنایتی بزند، ولی یک جنایتکار صرف به نظر نمیرسد.
قضاوت قطعی
شباهت بازیگر نقش کیانوش به دانیل دی لوییس بهویژه در فیلم «خون به پا میشود» که با گریم تشدید هم شده است، برای کسانی که با این نوع از سینما آشنا هستند تداعیکننده شخصیتی است که میخواهد در کنار دیگر شخصیتهای اثر تافته جدا بافته باشد که خود بهعنوان یکی از ارکان ایجاد تنشهای دراماتیک در طول اثر یک وجه از جذابیت و کشش مجموعه برای مخاطبان بهشمار میآید. شاید برای قضاوت قطعی درباره نوع پرداخت این شخصیت با توجه به اینکه هنوز مجموعه سوران به پایان نرسیده کمی زود باشد، ولی تقریبا همه شخصیتهای اصلی مجموعه تاکنون در حدی که مخاطبان بتوانند با آنها ارتباط برقرار کنند معرفی شدهاند و از این پس باید منتظر ماند و دید که فیلمنامهنویس و کارگردان در پردازش نهایی شخصیتها همچنان که به نقاط اوج درام نزدیک میشویم چگونه عمل کرده است. نقش پررنگتر کیانوش در ادامه روایت و بهعهده گرفتن ماموریت جدید از سوی کومله، در کنار تلاش سوران برای دسترسی به اطلاعات بیشتر و مفیدتر، این دو را به دو قطب تنش و کشش در ساختار درام اثر تبدیل میکند.
اما در کنار معرفی شخصیتها، یک وجه دیگر بازخوانی تاریخ در این اثر اشاره به ضعفهای کار اطلاعاتی در نخستین سالهای پیروزی انقلاب است که در سوران هم بهوضوح دیده میشود. سوران اولین کارهای شناسایی و اطلاعاتی را با کمترین امکانات و صرفا با یک دوربین عکاسی آغاز میکند و از دیگر سو، رستگار بهعنوان فرمانده نیروهای عملیاتی شهر تا پایان قسمت هشتم بهسادگی به فرد ناشناسی که صرفا بر سر موضوع تعمیر موتور با او آشنایی قبلی دارد، اعتماد و او را به همکاری دعوت میکند که گرچه خود زمینهساز رکن دیگری از ساختار درام و کشش برای مخاطب است، ولی در عین حال گوشهای از واقعیتهای آن سالها را بهصراحت نشان میدهد .
طرح موضوع ازدواج سوران پس از به شهادت رسیدن برادرش و تنشی که بر سر ازدواج با بیوه او و کنار گذاشتن نامزد اصلیاش ژیوار به میان میآید، یک وجه دیگر از روایت و شخصیتپردازی را در سوران شکل میدهد که خود مجالی را برای نقبزدن فیلمنامهنویس و کارگردان به تنهاییها و وجوه پنهان شخصیت سوران فراهم میسازد .
میزانسهایی منطبق بر موقعیت جغرافیایی
سوران در عرصه کارگردانی، طراحی صحنه و لباس کارنامه قابلقبولی دارد و با اینکه هیچکدام از سکانسهای اثر در استان کردستان تصویربرداری نشده است، ولی طراح صحنه و لباس با تلاش بسیار سعی کرده موقعیتهای جغرافیایی واقعی و تاریخی را بازسازی کند. سروش محمدزاده هم با انتخاب میزانسنهایی منطبق بر موقعیت جغرافیایی کوهستانی منطقه و استفاده از نماهای عمومی از زوایای مناسب، به باورپذیر شدن ساختار تصویری اثر کمک کرده است.
گرچه هنوز چند قسمت از مجموعه سوران باقی مانده، ولی به نظر میرسد در ادامه با پیچیدهتر شدن روابط شخصیتها، ساختار دراماتیک اثر بهویژه در پرداخت شخصیتهای منفی، قابلیتهای بیشتری به متن اثر ببخشد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: