گفت‌وگوی «جام‌جم» با نصرا... مدقالچی دوبلور و مدیر دوبلاژ سیما

«دوبله» فقط خواندن از روی کاغذ نیست

«آنه تکرار غریبانه لحظه‌هایت چگونه گذشت، وقتی روشنی چشم‌هایت در پشت پرده‌های مه‌آلود پنهان بود» بی‌شک صدای این تیتراژ به گوش خیلی از نوجوان‌ها و جوان‌های دهه ۷۰ حتی دهه‌های بعدی آشناست.
کد خبر: ۱۴۰۷۰۶۶
نویسنده زهرا یاقوتی - گروه رسانه

شاید بشود ادعا کرد مدیریت سریال کارتونی «آن شرلی با موهای قرمز» یکی از نمونه آثار ماندگاری است که این صداپیشه و مدیر دوبلاژ در کارنامه هنری خود ثبت کرد. با این‌که قلبش را عمل کرد اما به احترام شوق و صبری که برای مصاحبه با او داشتم در کمال صبوری و فروتنی به تک‌تک سؤالاتم پاسخ ‌داد.

صحبت‌هایش خبر از آموزه‌هایی می‌داد که برای تک‌تک آنها، مویی در جعبه جادویی صدا سپید کرده است. مهربانی و جدیت کار در کلامش ملموس است. البته در واحد دوبلاژ نام نصرا... مدقالچی، دوبلور و مدیر دوبلاژ که به میان می‌آید همه می‌گویند همان‌که به‌موقع رسیدن و نظم داشتن برایش خیلی مهم است و در این زمینه با هیچ‌کس حتی خانواده‌اش نیز تعارف ندارد. اگر ساعت ۹ صبح زمان ضبط فیلم باشد ۵ دقیقه مانده به ۹ در استودیو حاضر است. معتقد است غرور و تکبر، بدبختی و ذلت یک هنرمند محسوب می‌شود.

او اهل تبریز است و قبل از ۱۸ سالگی توسط علی علی‌محمدی به حرفه دوبله دعوت شد. اولین حضورش در عرصه دوبله از استودیو عصر طلایی کلید خورد. همین الان هم از او بپرسی که اگر زمان را به عقب برگردانیم، چه شغلی را انتخاب می‌کنید؟ می‌گوید باز هم دوبله. با این‌که سمت مدیریت دوبلاژ هم دارد اما در حال حاضر مدیریت نمی‌کند و بیشتر به سمت گویندگی فیلم پیش می‌رود.

چون می‌گوید گاهی برای مدیریت به صداهایی همچون زنده‌یاد ناصر احمدی، جلال مقامی و‌... نیاز دارم ولی آن صداها جایگزین ندارند. گویندگی نقش ابوسفیان در فیلم «محمد رسول‌ا...»، آنتونی هاپکینز در فیلم سکوت بره‌ها، افسانه‌های پاییزی، پدر و‌... از‌جمله فعالیت‌های ماندگاری است که در کارنامه هنری خود ثبت کرد. با این صدای نام‌آشنا گفت‌وگویی را ترتیب دادیم که در ادامه می‌خوانید.

شما که در جایگاه صداپیشه و مدیریت دوبلاژ پیشکسوت سال‌ها فعالیت داشتید، تقابل بین سواد و صدا را تا چه حد از ملزومات دوبله می‌دانید؟
به نظرم، صدا یکی از عناصر اصلی حرفه دوبله به‌شمار می‌رود و حرف آخر یک گوینده را استعداد می‌زند. این دو مقوله مکمل هم هستند. اگر شخصی هم استعداد ذاتی و هم صدای خوب داشته باشد، می‌تواند یک دوبلور موفق شود. جذب دوبلور نسل ما با نسل امروز متفاوت است. الان یک دوبلور مستعد و خوش‌صدا در ابتدا باید دوره آموزشی فن بیان و گویندگی فیلم را پشت سر بگذارد و پس از آن وارد این حرفه شود. با توجه به جذابیت و ماهیت فضای حرفه‌ای دوبله، هر شخصی ناخواسته به آن وابسته می‌شود. بر این اساس قبل از این اتفاق، اگر کسی فهمید که استعداد لازم را ندارد، باید قبل از هر کاری خودش دست از این کار بکشد. چون هیچ‌وقت موفق و ماندگار نخواهد شد.

آیا تا به‌حال با این موضوع رو‌به‌رو شده‌اید که فردی استعداد نداشته باشد ولی فقط به خاطر صدایش در حرفه دوبله جذب شود؟
بله من افرادی را می‌شناسم که از فعالیت آنها حدود ۱۰ الی ۱۵ سال می‌گذرد اما همچنان موفقیت چشمگیری عایدشان نشده است، فقط به این دلیل که استعداد لازم را نداشتند. حتما صدا باید با استعداد ذاتی همراه باشد. در چنین شرایطی می‌توان فهمید که آیا فرد مورد نظر برای حرفه دوبله مناسب است یا خیر. کسی که فقط صدا دارد اما استعداد ندارد، درست شبیه کسی است که پول دارد ولی روش خرج کردن آن را بلد نیست. دوبله فقط خواندن از روی کاغذ نیست بلکه نوعی مهارت و خلاقیت است. به‌طور نمونه دوبله انیمیشن سخت‌ترین کار دنیاست. یک انیماتور(سازنده انیمیشن)، به تنهایی نمی‌تواند ۷۲ تا ۸۲ حالت شخصیت را برای بیننده خلق کند بلکه با استفاده از دوبلورهای حرفه‌ای، این رسالت را به سرانجام می‌رساند.

با این توصیف، حالت‌های مختلف در انیمیشن شامل چه مواردی می‌شود؟
حالت‌های یک انیمیشن شامل درک و احساس است. این امر به خودی خود بخش‌های زیادی دارد. شما حالت گریه را برای یک شخصیت داستانی در‌نظر بگیرید. ما به‌عنوان یک دوبلور بر‌اساس موقعیت و موضوعی که پیش‌رو داریم، حالت‌های مختلف گریه را اجرا می‌کنیم؛ به‌طور مثال وقتی مدیریت سریال کارتونی آن شرلی با موهای قرمز را بر‌عهده داشتم، شما می‌بینید که گریه آن شرلی در زمان مرگ متیو با گریه‌های عادی او فرق دارد. در اینجا دوبلور آن (مریم شیرزاد) از ته دل گریه می‌کند و حس اندوه و سوز آن گریه را به‌خوبی به بیننده انتقال می‌دهد.

به عنوان یک هنرمند که تمام عمر در عرصه هنر فعالیت کرده است، چه نظری در مورد غرور و تعصب یک هنرمند دارید. آیا این دو مقوله به ماندگاری یک هنرمند بین مردم لطمه می‌زند یا خیر؟ در این زمینه خودتان را چگونه فردی می‌بینید؟
بگذارید سؤال شما را با آوردن یک نمونه پاسخ دهم. گوته یکی از مردان بزرگ فرهنگی اروپا و یکی از افراد برجسته ادبیات جهان محسوب می‌شود. با توجه به این‌که او یکی از افتخارات کشور آلمان است اما مردم کشورش از او به‌عنوان «اگوئیسم» یعنی فردی خودخواه یاد می‌کنند. به‌نظرم خیلی بد و تأسف‌برانگیز است که یک فرد به این مشهوری، بین مردمش خودخواه خوانده شود و کسی او را زیاد دوست نداشته باشد. به‌نظر من، خودخواهی و غرور، بدبختی و ذلت یک هنرمند به‌حساب می‌آید. در مورد خودم هم باید بگویم اطرافیان و مردم بهتر می‌توانند نظر دهند ولی تا آنجا ‌که خودم را می‌شناسم، همیشه سعی کردم به دور از هر‌گونه غرور و خودخواهی با بقیه رفتار کنم. خوب به یاد دارم روزی داخل مترو بودم. یک آقا آن لحظه که من را شناخت، گفت: جناب مدقالچی امکان دارد یک عکس با شما بگیرم؟ گفتم بله حتما. دیدم چند لحظه بعد مترو در ایستگاه مقصد مورد نظر او نگه داشت. گفتم اشکالی ندارد. من هم با شما پیاده می‌شوم تا عکس‌تان را بگیرید. از این حرفم خیلی ذوق کرد. در آن لحظه از شادی آن فرد غریبه، لذت عجیبی با من عجین شد. به نظرم، وقتی رفتار و کلام من کسی را جذب و شاد کند، خودم بیشتر از هر فرد از آن لذت می‌برم.

شما در جایگاه یک گوینده پیشکسوت، تجربه گفتن نقش‌های مثبت و منفی فیلم‌ها را بر عهده داشتید. از چه روشی استفاده می‌کنید تا لحن و صدای‌تان به شخصیت آن فیلم نزدیک‌تر شود؟
تشخیص این‌که الان می‌توانی با چه لحنی به شخصیت فیلم نزدیک‌تر شوی، از کارهای دشوار یک دوبلور است. شما اگر فیلم ترسناک «سکوت‌بره‌ها» را ببینید. متوجه خواهی شد، لحنی که برای بازیگر فیلم، آنتونی هاپکینز انتخاب کردم با لحن بازیگر فیلم افسانه‌های پاییزی، پدر و ... زمین تا آسمان فرق دارد. من به واسطه صدای بازیگر فیلم، به دنبال لحن مناسب آن می‌گردم تا پیدایش کنم. امر سریع پیدا کردن به همان داشتن استعداد ذاتی برمی‌گردد. باز هم می‌گویم استعداد حرف نهایی را در حرفه دوبله می‌زند. کسی که فاقد این فاکتور باشد، موفق نخواهد شد.

وقتی به گذشته بر می‌گردیم در کارنامه دوبلاژ سیما، دوبله فارسی فیلم «محمد رسول‌ا...» را می‌بینیم که جزو معدود آثاری است که در عرصه دوبله ماندگار و زبانزد شد. در این فیلم تعداد زیادی از دوبلورهای طراز اول ایران و همچنین شما به عنوان گوینده نقش ابوسفیان هنرنمایی کردید. فکر می‌کنید دلیل اصلی ماندگاری این اثر چیست؟
خوب به یاد دارم روز اولی که به عنوان گوینده نقش ابوسفیان در این فیلم انتخاب شدم، به زنده‌یاد بهمن بوستان زنگ زدم و از او خواستم به من یک‌سری اطلاعات در مورد آن شخصیت بدهد. خب به طور حتم پیگیری و جست‌وجو، نشان‌دهنده علاقه یک دوبلور به کارش است. به نظر من، دلیل اصلی که دوبله فارسی فیلم «محمد رسول‌ا...» در تاریخ دوبلاژ ایران ماندگار شد، این است که اول از همه تک‌تک بچه‌ها با عشق و علاقه کار می‌‌کردند. دوم آن‌که هماهنگی و چیدمان درست صدا برای شخصیت‌های فیلم، توسط مدیر دوبلاژ، یکی از اصلی‌ترین رموز ماندگاری این اثر شد. این نکته را اضافه کنم که اولین و مهم‌ترین قدم برای دوبله یک فیلم، چیدمان درست صداست. این کار شبیه رهبری ارکستر است. هر چقدر مجموعه به هم پیوسته با هم هماهنگ باشند‌ اجرای قطعات موسیقی جلوه بیشتری پیدا می‌کند.

به اعتقاد برخی افراد فعال در عرصه دوبلاژ، دوبله صرفا عشق است و به دلیل درآمد پایین نباید به آن به عنوان شغل نگاه کرد. از طرفی هم خوب می‌دانیم که دوبله یک کار زمانبر است و اگر به عنوان شغل دوم روی آن حساب کنیم، زمان کم اجازه چنین کاری را به فرد نمی‌دهد. در چنین شرایطی چه توصیه‌ای به علاقه‌مندان دارید؟
به عقیده من، کسی که دغدغه مالی دارد، نمی‌تواند در این حرفه دوام بیاورد. حرفه دوبله نیازمند صبوری و عشق است. بچه‌هایی که دوام می‌آورند، ثمره آن را نیز به دست خواهند آورد. از تلویزیون به عنوان ویترین صدا استفاده می‌شود. وقتی صدای افراد از طریق تلویزیون پخش و شناخته می‌شود، تازه پیشنهادهای کاری به سمت آنها می‌آید.

برخی افراد و گاهی اهالی دوبله می‌گویند زنگ صدای فلان دوبلور بالاست. این نظر تا چه حد کارشناسی است؟ منظور از زنگ صدا چیست؟
ما به طور معمول صدای زیر یا بمی داریم اما این‌که فلانی زنگ صدای بالا یا پایینی دارد اشتباه است. من شما را بر اساس زنگ صدای‌تان که تاثیرگذارترین ابزار است، می‌شناسم. به نوعی ما تمام موجودات را از روی زنگ صدا آنها تشخیص می‌دهیم. هر قدر این صدا سالم‌تر باشد زنگ صدای سالم‌تری خواهیم داشت.

اغلب افراد واحد دوبله شما را به عنوان فردی منظم و دقیق می‌شناسند. که روی به موقع رسیدن تاکید زیادی دارد، تا چه حدی این ویژگی شما در موفقیت کاری‌تان تاثیر داشت؟
در هر کاری نظم نقش اساسی و سازنده دارد. به موقع رسیدن به منزله احترامی است که من از ته قلبم برای شما قائل هستم. یکی از ویژگی‌های استاد ارجمند هوشنگ لطیف‌پور(خدا به او سلامتی دهد) این است که روی نظم گوینده‌ها حساس هستند. اگر گوینده‌ای چه ضعیف و چه درجه یک، بر سر فیلمی سر ساعت مقرر حاضر نمی‌شد، او در آن روز چیزی به او نمی‌گفت. اما از آن به بعد هرگز از او دعوت به کار نمی‌کرد. من هم چنین اخلاقی دارم. با بی‌نظمی نمی‌توان کار کرد. من و پسرم روزی ساعت ۴ بعدازظهر قرار داشتیم. من به احترام او تا ۴ و ۵ دقیقه صبر کردم ولی او نیامد. من رفتم. و او بعدش از من گله کرد که چرا صبر نکردم. من در پاسخ گفتم همیشه باید جوری برنامه‌ریزی کنی که سر ساعت برسی. این یعنی احترام قلبی به طرف مقابل. من حتی با فرزندم هم تعارف ندارم.

بیشتر به اهمیت سلامتی پی بردم
نصرا... مدقالچی در بخشی از صحبت‌هایش می‌گوید: به همه مردمم به‌ویژه خوانندگان این صفحه و علاقه‌مندان درود می‌فرستم. من از وقتی که قلبم را عمل کردم بیشتر به موهبت سلامتی پی بردم. به همین خاطر برای تک‌تک مردمم و همکارانم اول آرزوی سلامتی و آرامش می‌کنم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها