اینها را زن ۴۷ سالهای میگوید که از فراز مرگبارترین قله هیمالیا باز میگردد.«در دل تاریکی مطلق کوهستان و وسط شیبهای تند، هر بار که به امید نشانهای سر بلند میکنی چند نقطه نورانی میبینی، تردید میکنی که اینها ستارهاند یا نور هدلامپ کوهنوردهایی که پیشتر رفتهاند. من ستارهای را نشان کرده بودم که اطمینان داشتم واقعی است. در طول مسیر هر نور دیگری که میدیدم، میگفتم این نشانه من نیست و به هدلامپهایی که دو ساعت جلوترند، فکر نمیکنم. من باید به ستاره خودم برسم و همین ذهنم را آرام میکرد و ادامه را آسانتر.»
در اولین مجالی که اینترنت داده، وویسی میفرستد، با حوصله پاسخ میدهد و اینطور است که روایت اختصاصی جامجم از پنجمین صعود ۸۰۰۰ متری دکتر افسانه حسامی فرد، از راه دور تکمیل میشود. سال گذشته هم بعد از صعود به K۲ و برودپیک، گپی صمیمانه زدیم و با عنوان «این افسانه نیست» منتشر شد، این دومین گفتوگوی ما با اولین زن ایرانی است که ساعت ۷ و ۱۲ دقیقه صبح ۲۷ فروردین ۱۴۰۲، بر فراز قله آناپورنا ۱ (۸۰۹۱ متر) ایستاد.
چطور بعد از ماناسلو، اورست، K۲ و برودپیک از میان هشت هزاریها، آناپورنا مقصد بعدی شما شد؟
اتفاقا انتخاب اصلی من نبود. بعد از صعودهای آخر، مقصد من دائولاگیری بود. پاییز سال گذشته اگر آب و هوا و بهمنهای سهمگین امان میدادند، دائولاگیری به فهرستم اضافه شده بود، اما هیچکدام از افراد تیم موفق به صعود نشدند. من حدود ۴۰ روز در دائولاگیری بودم و تا کمپ سه، نزدیک قله هم رفتم. اما در روز آخر و صعود، بارش برف شدید شد و ریزش مدام بهمن همه کوهنوردان را در معرض خطر قرار داد. حتی شرپاهایی که ثابتگذاری مسیر را انجام میدادند، نتوانستند از کمپ سه بالاتر بروند. فصل صعود گذشت و ما به ناچار منطقه را ترک کردیم. فصل بعدی صعود به بهار رسید و اولین قلهای که اجازه صعودش را در نپال دادندآناپورنا بود.
برنامهریزی برای این صعود را از چه زمانی و چطور انجام دادید؟
بخشی از صعودها همیشه به شرایط و حمایت مالی بستگی دارد و من تا روزهای آخر اسفند ۱۴۰۱، هنوز مطمئن نبودم که به آناپورنا برسم. اسپانسرم تا روزهای آخر تأیید برنامه را نداده بود. بیستوششم اسفند با صعودم موافقت شد. خوشبختانه با وجود این عدم قطعیت، تمریناتم را ادامه داده بودم و با آمادگی کامل وارد برنامه شدم. من برای آغاز صعود حدود سه، چهار روز فرصت داشتم. به سرعت بار سفر را بستم و راهی نپال شدم.
همانطور که اشاره کردید، دغدغهها و مسائل مالی از چالشهای مهم کوهنوردان حرفهای است. هزینه صعودهای ۸۰۰۰ متری در مجموع به چه صورت است؟
در حال حاضر هزینه این صعودها، تقریبا از ۳۵ هزار دلار کمتر نیست. من از شرکت ویتابیوتیکس ایران، حامی مالیام در برنامههای K۲ و برودپیک و این بار در صعود به آناپورنا سپاسگزارم. اسپانسر من، هزینههای کامل این برنامه را مستقیما به شرکت سونسامیت در نپال پرداخت کرد.
با این اوصاف، کوهنوردی حرفهای با ریسکهای جانی و مالیاش گران تمام میشود. باید عاشق باشید که از جان و مالتان بگذرید.
دقیقا همینطور است. من برای صعود اورست وام گرفتم ولی به دلیل اینکه پولم تمام شد نتوانستم به لوتسه صعود کنم. همه صعودهایم با هزینه شخصی یا با کمک اسپانسر انجام شدهاند.
تیم آناپورنا از شرکت سونسامیت، شامل چند کوهنورد بود؟
یک گروه ۱۶ نفری از این شرکت به آناپورنا صعود کرد. البته صعود من مستقل بود. یعنی لزوما در قالب تیم حرکت نمیکردیم، هر کوهنوردی به صورت شخصی برنامه خودش را داشت.
ظاهرا اینبار، باز شدن پنجره هوایی طول کشید.
بله، مسیری که برای همهوایی طی کردیم تا باز شدن پنجره هوایی برای صعود، حدود یازده روز طول کشید. در این مدت روزی سه، چهار ساعت راه میرفتیم و ارتفاع میگرفتیم که آمادگیمان را حفظ کنیم.
چرا با اینکه آناپورنا دهمین قله بلند جهان است، عنوان مرگبارترین را به آن دادهاند؟ آیا در مقایسه با صعودهای قبلی، شما هم چنین حسی داشتید؟
آناپورنا منطقهای پر برف، بهمنخیز و قلهای سرسخت است. در مسیر و در هر کمپی که بودیم، ریزش بهمن را زیاد میدیدیم. تقریبا هر روز از حدود ساعت دو بعدازظهر هوا بههم میریخت و دما افت میکرد. اینها یعنی خطرات بیشتری در پیش است و باید آمادگی جسمی، روحی و همچنین ریسکپذیری بیشتری داشته باشید.
خیلیها فکر میکنند صعود، پایان یک برنامه کوهنوردی است. صعود مهمتر است یا فرود؟
این تفکر وجود دارد که برنامه کوهنوردان حرفهای از همان جایی که راه میافتند، آغاز و کارشان روی قله تمام میشود، در صورتیکه شاید مهمترین بخش کار فرود است. وقتی خستهای. انرژی و زمان زیادی را صرف بالا رفتن و رسیدن به قله کردهای کار سختتری در پیش داری. بنابراین فرود با خطرات و حوادث بیشتری همراه است. کوهنورد باید کاملا مراقب و هوشیار باشد. به ویژه در فرودهایی که فنی است و نیاز به ابزارگذاری دارد.
در این فرود هم دو حادثه در گروه «سون سامیت» پیش آمد.
بله، همین اهمیت فرود را نشان میدهد. نوئل، کوهنورد بسیار با تجربهای از دانمارک بود که در بازگشت از قله، با توجه به خستگی زیاد در کمپ ۴ خوابید و متأسفانه صبح از خواب بیدار نشد که احتمالا مرگ او به خوابیدن در ارتفاع بالا ارتباط داشت. حادثه دیگری هم برای کوهنورد هندی بین کمپ سه و دو اتفاق افتاد. آنورا در منطقهای پرخطر به داخل شکافی یخی پرت و مفقود شد. البته این مورد با معجزه هم همراه بود. برخلاف تصور همه، تیم جستوجوی هفت نفره او را بعد از دو، سه روز زنده پیدا کرد و حالا در بیمارستانی در پخارا بستری است.
از کمپ آخر تا قله چند ساعت پیمایش داشتید؟ از مرحله آخر صعود بگویید.
تقریبا دوازده ساعت طول کشید. شب، حوالی ساعت هفت و نیم از کمپ راه افتادم. صعودی طولانی در مسیری پربرف و یخ، شیبدار و در تاریکی. البته بیشتر صعودهای اینچنینی در شب انجام میشود اما ذهنیتی که من از آناپورنا داشتم، اینکه میگفتند هر چه میروی تمام نمیشود با واقعیت منطبق بود. میرفتی و انگار انتها نداشت. مسیر بعدی، شیب بعدی و باز بعدی... در مجموع خوب پیش رفتیم. هنوز هوا تاریک بود که شرپا گفت نزدیک قلهایم. تا اندازهای که به طلوع آفتاب و روشنایی برسم، سرعتم را کم کردم. دوست داشتم بعد از کلی تلاش و حدود بیست و شش روز پیمایش، آناپورنا و اطرافم را خوب ببینم. در نهایت حدود ساعت ۷ و ۱۲ دقیقه صبح به قله رسیدیم.
بر فراز آناپورنا چه حسی داشتید؟ قلهای که پیش از این هم، هیچ زن دیگری از کشورمان روی آن نایستاده بود.
بعضی چیزها را نمیشود با کلمات توصیف کرد. مثل همین حس لحظهای که روی قله میایستی. نمیتوانم حجم لذت و رضایت درونیام و حس شور و شعفم را منتقل کنم. روی آناپورنا هم با اینکه هوا دوباره دگرگون شد، باد میوزید و برف میبارید، وجودم سرشار از شادی بود.
حالا شما به عنوان اولین زن ایرانی، پنجمین صعود موفق ۸۰۰۰ متری را هم اجرا کردید و به نوعی یکی دیگر از آرزوهایتان محقق شد. آیا پیش آمده که بخواهید از ادامه صعودها دست بکشید؟
ماندن آسان نیست. باید بهای آن را پرداخت. اما همین حس بینظیر در مسیر صعود و فرود برای من ارزشمند است. اهدافی که با مشقت، یکییکی به آنها میرسم همان آرزوهایی هستند که هیچوقت رها نکردهام. زن و مرد ندارد من به همه توصیه میکنم؛ آرزوهایتان را دنبال کنید.
و پرسش پایانی اینکه، صعود ششم به کدام قله خواهد بود؟
برنامههای من ادامه دارد. هدفم صعود به هر۱۴ قله هشت هزار متری دنیاست. ولی مقصد بعدی را به راحتی و از حالا نمیشود گفت. اینکه یک ماه یا سه ماه دیگر در پاکستان یا شش ماه بعد در نپال، به عوامل بسیاری بستگی دارد. خیلی چیزها باید فراهم باشد؛ از مسائل مالی تا فصل صعود، آب و هوا و حتی ثابتگذاری مسیر و... در حالت ایدهآل دوست دارم برای کانچن جونگا (سومین قله بلند دنیا با ارتفاع ۸۵۸۶ متر) تلاش کنم.
دکتر افسانه حسامی فرد متولد سال ۱۳۵۵ اهل بجنورد از ۱۱ سال پیش کوهنوردی حرفهای را آغاز کرد. علاوه بر تدریس این رشته با گذراندن دورههای تخصصی، به عنوان پزشک کوهستان نیز فعالیت میکند.
حسامیفرد نخستین زن ایرانی است که با موفقیت بر فراز ۵ قله هشت هزاری ایستاده و به طور خاص، اولین زن از کشورمان است که به قلههای K۲ و آناپورنا صعود کرده و رکورد صعود به K۲ و برودپیک را در کمتر از پنج روز شکسته است.
او همچنین بعد از لالهکشاورز، فرخنده صادق و پروانه کاظمی، چهارمین زن ایرانی بود که بر بام دنیا ایستاد.
صعودهای هشتهزاری
ماناسلو ۸۱۶۳ متر پاییز ۱۴۰۰
اورست ۸۸۴۸ متر بهار ۱۴۰۱
قلههای K۲ ۸۶۱۱ متر تابستان ۱۴۰۱
برودپیک ۸۰۵۱ متر تابستان ۱۴۰۱
آناپورنا ۱ ۸۰۹۱ متر بهار ۱۴۰۲
صعودهای زیر هشت هزار
لنین رشتهکوه پامیر ۷۱۳۴متر مرداد ۱۳۹۸
آیلند پیک رشتهکوه هیمالیا ۶۱۴۸متر فروردین ۱۳۹۸
کمپ کالاپاتار رشتهکوه هیمالیا ۵۶۴۰متر اسفند ۱۳۹۷
صعودهای داخلی
قلل مرتفع ایران، از قبیل
دماوند، سبلان و علم کوه
یخچال دوبیسلِ دماوند
و شمالی سبلان از مهمترین
و فنیترین یخچالهای ایران
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد