بررسی پیوست رسانهای شهادت حاجقاسم سلیمانی از آن جهت اهمیت مضاعف دارد که جنگ رسانهای دقیقا در امتداد جنگ سخت دشمن قرار داشت و هدف دشمن فقط با ترور شخصیت فیزیکی حاجقاسم تحقق نیافت بلکه با آمادگی قبلی قصد داشت به ترور شخصیتی و مکتبی حاجقاسم نیز بپردازد. از سوی دیگر رسانهملی بهعنوان بازوی اصلی رسانهای نظام اسلامی با پشتوانه مردمیاش باید بهصورت مستحکم و حرفهای مقابل حملات سهمگین، غافلگیرانه و ناجوانمردانه دشمن ایستادگی کند. از این رو ثبت تجارب عوامل دستاندرکار طراحیهای رسانهای در قلب رسانهملی و ایجاد بستری برای استفاده از آنها اهمیت بسیار زیادی دارد. این گزارش روایت طراحان عملیات رسانهای شهادت حاجقاسم است که برنامهریزیهای رسانهملی در اولین ساعات و روزهای این اتفاق تلخ را روایت کردهاند.
حمید شاهآبادی در دی ۹۸ سکاندار معاونت صدا و عضو شورای معاونین سازمان بود. بههمیندلیل از ساعات اولیه در جلسات اصلی برنامهریزی شرکت داشته است. وظیفه اصلی او، هدایت شبکههای مختلف رادیویی برای تولید برنامههای مناسب و تولیدات صوتی تاثیرگذار در آن مقطع بود.
به گزارش روابط عمومی صداوسیما، او در این رابطه عنوان میکند: «حدود ساعت ۳ صبح بود که دکتر علیعسکری به منزل زنگ زد و گفت که این اتفاق افتادهاست. من تردید کردم و گفتم شما مطمئنید؟ گفت بله، قطعی است! چند دقیقه بعد مجدد تماس گرفت و گفت بیایید سازمان. در همین بین با پخش رادیو تماس گرفتم و ماجرا را گفتم تا آمادگیهای لازم را داشته باشند، ولی خبری اعلام نکنند، چون قرارمان همیشه این بود که اگر قرار باشد خبری اعلام شود ابتدا از طرف معاونت سیاسی و شبکه خبر باشد و بعد معاونتهای دیگر اقدام کنند. طبیعتا مرحله اول، اطلاعرسانی بود.
همان موقع به پخشهای مختلف گفتم که محتواهای لازم را تهیه کنند و بلافاصله هم وارد سازمان شدیم. حدود ساعت ۶ صبح با رئیس سازمان و معاونان جلسه داشتیم. چون از جلسه قبلی دکتر علیعسکری با شهید سلیمانی در سازمان و همان اتاق بغل، چند روزی بیشتر نمیگذشت شروع جلسه خاطره دیدار و بحثهای آن دیدار مطرح شد. جلسه، سنگین و محزون بود. اشک هیچکس بند نمیآمد. جلسه سختی بود. بهتی بود که چه اتفاق بزرگی رخ داده و این حد دیوانگی از ترامپ واقعا استثنایی بود. در معادلات جهانی، امکان زدن با خود زدن و تبعاتش فرق دارد. شما میتوانید هر مقامی را در هر جایی مورد حمله قرار دهید، ولی تبعاتی دارد. بحثها راجعبه این فضا و پیامد این اقدام بود. شاید بگویید این مسائل چه ربطی به صداوسیما دارد. آنجا باید تقسیم وظایف میشد اما همیشه جلسات در این سطح فقط مسئولیتهای داخلی مورد بحث قرار نمیگیرد، بلکه بحثهای کشوری هم مطرح میشود، چون رئیس سازمان در شوراهای مهم عضو است و باید نظرات کارشناسی بدهد و نظرش برای دیگران مهم است. بحث جدی جلسه این بود که ایران باید چه کند و اقدامات باید چه باشد. ظاهرا اینها ربطی به صداوسیما ندارد، ولی وقتی نظام بخواهد تصمیمی بگیرد یکی از ارکان آن، رکن تبلیغات است که صداوسیما مهمترین بخش آن است. نظر سازمان در شوراها مهم است و رئیس سازمان هم آنها را مطرح میکند. نهتنها در مورد شهیدسلیمانی، بلکه درباره موضوعات دیگر مثل ارز و ... هم جلسات معاونان، گسترده و با موضوعات وسیع است.»
رسانهملی، مطالبهگر انتقام
او ادامه میدهد:«با درنظرگرفتن حساسیتی که شورای عالی امنیت ملی و سازمان داشت فاصله چندانی بین شهادت و اعلام خبر آن نبود. آمادگی ما برای واکنش به این موضوع ابعاد مختلفی داشت. یک بعد آن این بود که هر معاونت چه بکند. یک بعد هم بخش درونی کشور بود که این کارها باعث ترس جامعه شود و فضا اینطور پیش برود که دشمن میخواسته از مردم، زهره چشم بگیرد. بعد دیگر هم این بود که رسانهملی مطالبهگر انتقام بود و باید نشان میداد این مطالبه تنها مطالبه حاکمیت نیست، بلکه مطالبه کل مردم است. پس آن جلسه ابتدا با حزن و اندوه و بعد بحث و بررسی رفتار کلی حاکمیت و اتفاقاتی که باید بیفتد و بعد تقسیم وظایف و اینکه رویکردها چه باشد، برگزار شد.واقعیت این است آنها در لحظه اتفاق سه هیچ از ما جلوتر بودند، چون اولا آنها میدانستند چه کار میکنند. آنها روی حرکات حاجقاسم زوم کردهبودند و پیوست رسانهای برای اقدام جنایتآمیزشان داشتند. یعنی میدانستند که امروز میخواهند حاجقاسم را بزنند و چیدمان کردهبودند. کسی که فضای اول را گزارش میکند بهطورطبیعی میدان جهانی و افکارعمومی جهانی را به دست میگیرد. آنها میخواستند این کار را با کشتن رهبر القاعده با افتخار به رئیسجمهور خودشان نسبت بدهند. بعد این طرف ما پنج، شش ساعت بعد میخواهیم اصل خبر را تاکید کنیم که اصلا حمله بوده یا نبوده. طبعا ما نمیتوانیم ساعت ۳ بامداد آن را اعلام کنیم. بنابراین اینها در این پنج شش ساعت در نیمکره دیگر زمین که روز و مناسبتر بود افکارعمومی را آماده کردند ما زمانی وارد صحنه شدیم که همه چیز اجرا شدهبود. از یک طرف داغدار بودیم. از طرف دیگر فضای رسانهای دست دشمن بود.
حالا باید فضای ایجادشده را تغییر میدادیم. از طرفی شیاطین داخلی را هم داشتیم که میگفتند شما در سوریه و عراق چه کار دارید؟ به نظر من رسانه توانست خیلی قدرتمندانه نقش حاجقاسم را در اینکه ایران بر قله افتخار ایستاده نشان بدهد و اثبات کند ما شعاع راهبردیمان را چقدر افزایش دادیم. رسانه خیلی جدی توانست مردم را در فضایی که هم سادهلوحان، هم معترضان داخلی و هم دشمن به این فضا دامن میزدند که گرفتار معیشتیم، ولی حاکمیت کشورگشایی میکند، متقاعد کند اقدامات صورتگرفته در بیرون مرزها راهبردی و حیاتی بودهاست و کسی که این افتخار را به وجود آورد و الان میان ما نیست همان کسی است که رسما پایان کار داعش را اعلام کرد. ما اول این حرکت و بعد قهرمان آن یعنی حاجقاسم را تبیین کردیم. بنابراین رسانه باید مدام تحلیل ارائه میکرد. در کنار حرف احساسی و انعکاس شورمندی و شور هیجانی باید حرف اقناعی میزد. همینها باعث شد این جبهه مغرض ساکت شود. در چند روز اول، جز فضای همدلی چیزی نمیشنیدید، حتی از آدمهای مغرض که در خدمت غرب بودند چیزی نمیدیدید، چون رسانه آمد و گفت حاجقاسم که بود و چه کار کرد. گوشها بعد از شنیدن خبر شهادت حاجقاسم شنوای حرفهایی درباره چرایی اهمیت اقدامات راهبردی به فرماندهی حاجقاسم بود. راهبرد حضور ما در سوریه، لبنان، عراق و منطقه با شهادت حاجقاسم، گوش شنوا پیدا کرد و تبیین شد و رسانهملی خیلی خوب در این زمینه عمل کرد.»
برنامهسازی برای یک شخصیت بینالمللی
هادی البرزی هم که در زمان شهادت حاجقاسم، مدیر پژوهشهای خبری و دبیر جلسات شورای سیاسی سازمان بود درباره آن روز میگوید: «روز شهادت حاجقاسم، آقای سیدناصر حسینی، مدیر دفتر معاونت سیاسی در ساعات اولیه صبح حدود ساعت ۴ صبح تماس گرفت و اعلام کرد که صبح ساعت ۵ در جلسه شورای سیاسی سازمان شرکت کنیم. همانجا بود که متوجه اهمیت خبر شدم و زمانی که تلویزیون را روشن کردم در زیرنویس شبکه خبر، خبر شهادت سردار را دیدم و در بهت فرو رفتم تا اینکه صبح زود به سازمان آمدم و در جلسه معاونت سیاسی شرکت کردم. فضای جلسه حالت حزن و اندوه داشت و همه در بهت و حیرت فرو رفته بودند و تاز ه فهمیده بودند چه کسی را از دست دادهاند و این، حالوهوای کار را سختتر کردهبود.در آن زمان بنده مدیر پژوهش بودم و صورتجلسات را آماده و برای واحدهای دیگر ابلاغ و ارسال میکردم. جلسه ابتدا در سکوت برگزار شد و جزئیات این خبر ازجمله لحظه شهادت که حدود ساعت یک و ۲۰ دقیقه بامداد بود به اطلاع اعضا رسید و مقرر شد ابتدا پیام حضرتآقا را درباره شهادت حاجقاسم آماده پخشکنیم و بعد وارد موضوعات بعدی شویم و محورهای پیام حضرتآقا را برجسته کنیم.
سه روز عزای عمومی اعلام شده بود و قرار شد بخشهای مختلف خبری به ویژگیها و ابعاد شخصیتی ملی و بینالمللی و زندگی سراسر ایثار و مبارزه حاجقاسم از ابتدای پیروزی چه در زمان دفاعمقدس، چه در زمانی که پرچمدار مبارزه با تروریستهای داعش بودند و چه دوران مقاومت ایشان که در تمام میدانها حضور داشتند در برنامهها مرور شود.
نکته مهمی که در جلسه بحث شد این بود که حاجقاسم یک شخصیت ملی نبود، بلکه یک شخصیت بینالمللی است و باید در مصاحبه با مقامات مختلف بینالمللی و ملی کشور، شخصیتهای سیاسی و کشوری و لشکری به ابعاد زندگی ایشان پرداخته میشد.»
او ادامه میدهد: «بعد از آن، مصاحبه با مردم در تهران و شهرهای دیگر در دستورکار قرار داشت که باید گزارشهایی تهیه میشد که خود مردم درباره حاجقاسم صحبت کنند. واکنش چهرههای فرهنگی، هنری، ورزشی که درباره حاجقاسم صحبت کردند باید بازتاب داده میشد. درباره شخصیت بینالمللی سردار، باید با رهبران مقاومت در عراق صحبت و این موضوع بازنمایی میشد. بحث مصاحبه با مردم دیگر کشورها که در محور مقاومت قرار دارند در دستورکار بود. مهمترین موضوع جلسه این بود که چون حاجقاسم چهرهای فرامنطقهای است حتما باید چهره بینالمللی ایشان نشان دادهمیشد. درواقع آمریکا به خاطر اینکه او خیلی اثرگذار بود و مانع عبور تروریستها از عراق به اروپا و غرب شده بود ایشان را ترور کرد. بحث برنامههای گفتوگومحور هم موضوعی بود که در دستورکار بود و باید در برنامههای گفتوگومحور بهصورت تبیینی به ابعاد شخصیتی ایشان پرداختهشود. آن روز همه گروههای خبری و پژوهشی برای کمک به گروه سیاسی آمده بودند و اعلام آمادگی میکردند؛ به لحاظ بزرگی و اهمیت، ارزش شگفتی، مجاورت و ... در حقیقت حاجقاسم خود یک رسانه بود. حالا رسانهملی میخواست این مکتب رسانه را روایت کند و مدیران بار سنگینی را روی دوش خود احساس میکردند و تا آخرین ساعات شب همه پای کار بودند. ازآنجاکه یکسری شهید همراه حاجقاسم بودند، تأکید شده بود سریع اسامی آنها گفته شود و نام ابومهدی المهندس کنار اسم حاجقاسم گفته شود، چون این دو شهید باعث پیوند ایران و عراق بودند. درواقع یکی از تأکیداتی بود که در معاونت سیاسی خیلی مورد توجه بود. چون حاجقاسم شخصیت برجسته داشت همه نیروها همقسم شده بودند کار را جلو ببرند.»
برنامهریزی برای پوشش خبری مراسم تشییع
هادی البرزی، مدیر پژوهشهای خبری و دبیر جلسات شورای سیاسی سازمان صداوسیما در زمان شهادت حاجقاسم میگوید: «در جلسه دوم به مراسم حاجقاسم پرداختهشد. مراسم در تهران، مشهد و کرمان باید با پیشرفتهترین تجهیزات و تصاویر هوایی پوشش دادهمیشد تا شکوه و عظمت مراسم راهپیمایی دیده و مصاحبههای مردمی هم پخش شود. حاجقاسم باید بهعنوان الگوی ایمان و عمل و سرباز ولایت معرفی میشد. بعد از آن بر موضوع انتخاب سردار قاآنی بهعنوان جانشین ایشان تأکید شد.
درباره این موضوع تأکید شده بود که روی سوابق و زندگینامه ابومهدی المهندس کار و دقت شود که درواقع ما باید به موضوع حرکت کور دولت آمریکا که در خاک و کشور دیگر حاجقاسم را شهید کرده بود میپرداختیم و آن را برجسته میکردیم و اینکه بحث بینالمللی موضوع حقوقبشری و حقوق بینالمللی بود که دو تن از نیروهای نظامی ایران و عراق را بهصورت تروریستی شهید کرده بودند که به آن باید توجه میشد. بحث دیگری که در آن موقع مطرح بود سرودهای جدیدی بود که ساخته شد و خیلی هم بازتاب داشت و در بخشهای مختلف رادیو و تلویزیون مرتب پخش میشد. ازجمله سرود «قاسم هنوز زنده است». ما تاکیدمان بر این بود که شهادت حاجقاسم هم حماسی باشد و هم درواقع عزا باشد چون یک قهرمان ملی بود.»
روزنامه جام جم
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد