در ۷۰ و چند روز سپریشده از آشوبهای ریز و درشت تهران گرفته تا شهرهای مرزی و...، صحنه واضح دیگری از اثرگذاری رسانه و قابلیتهای شگفت انگارهسازی و جهتدهی آن پیش روی دنیا قرار گرفت.
ایران اینترنشنال بهعنوان رسانه خطمقدم این جریان به کارپردازی اغتشاشات پرداخت و همه سناریوهای جنگافروزی داخلی و چالش تجزیهطلبی را از کشته سازی گرفته تا آموزش جنگهای خیابانی و ترغیب و تقویت تفرقهطلبان خارجی و... را اجرا کرد؛ مسیری که در آن تنها نبود و رسانههای معاند فارسیزبان دیگر نیز از بیبیسی گرفته تا شبکههای سلطنتطلب و شبکههای تابلودار وابسته به بودجههای آمریکا و کشورهای اروپایی و رسانههای مکتوب بیشمار و... را هم در کنار خود داشت. کار به جایی رسید که این اواخر، سیانان هم نقاب از چهره برداشت و بهطور علنی وارد میدان شد.
جنگ رسانه ای تمام عیار علیه ایران
اکنون جهان دریافته چهره نامحسوس قدرتورزی غرب از طریق رسانهها که تا پیش از طرحریزی نقشه جدید ژئوپلیتیک منطقه غرب آسیا، پشت نقابی از بازی موشوگربههای خاکستری و پلنگهای صورتی پنهان بود و سامانتاها و لورل هاردیها تلطیفش میکردند، نمایان شده و مصادیق محسوس و عینی آن در جریان جنگ خلیجفارس، بهار عربی و بحرانهای فراگیری چون شکلگیری معارضه در سوریه و سپس سلطهجویی داعش بر این کشور و عراق از پرده بیرون افتاده است. نوک پیکان حملات رسانههای این جریان همواره متوجه جمهوری اسلامی ایران بوده که بهعنوان قطب مقاومت، نقش الهامبخش و حامی مقاومان را ایفا کرده و راهبردهای غرب را در تغییر آرایش امنیتی منطقه خنثی کرده است. بازدارندگی ایران در حالی بارها عقبنشینیهای مفتضحانه غربیها، عبریها و سعودیها را بهدنبال آورده که جبهه رسانهایاش در موازنهای نابرابر، با لشکر انبوه رسانههای فارسی و غیرفارسیزبان رویارو بوده و فقط مروری بر تعداد پرشمار شبکههای فارسیزبان معاند و بودجههایی که با عناوین مختلف به پروژههای ضدایرانی در قالبهای رسانهای اختصاص مییابد، کافی است تا مشخص شود بیگانگان چگونه سوراخ دعا را پیدا کرده و در طول چند دهه اخیر، جناح رسانهای خود را بهعنوان پیشقراول سپاهشان تقویت و تجهیز کردهاند.
بازی جدید، بازیگران جدید
در پروژه جدید جنگ ترکیبی ۱۴۰۱غرب علیه ایران نیز رسانهها بهعنوان بال مؤثر وارد عمل شدند و مقطع زمانی افروختن آتش اغتشاشها، تقاطعهای سرنوشتسازی با برخی جریانات و رویدادهای بینالمللی داشت که بازیگری رسانهها را در مستطیل تحرکات غرب حساستر از همیشه ساخت. جامجهانی فوتبال ۲۰۲۲ قطر یکی از مهمترین این رخدادهاست که همزمانیاش با تداوم جنگ اوکراین، فرصتی بینظیر برای سلسلهجنبانان آشوبها پدید میآورد. بنابراین آنها دست به کار شدند و مطالبه حذف تیم ملی ایران از مسابقات جامجهانی را کلید زدند. دومینوی زمزمهها درباره حذف ایران از تورنمنت ۲۰۲۲قطر، ازسوی رسانههای فارسیزبان مستقر در انگلیس شروع شد و حتی در ادامه به غوغاسازی پیرامون ارسال نامه به فیفا برای جلوگیری از حضور ایران در جامجهانی نیز رسید. همزمان، سر دیگر این مار خوشخطوخال، تحت هدایت رسانههای ضدایرانی، با قضیه جنگ اوکراین فعال شد، وقتی رسانههای غربی و مواجببگیرهای اینترنشنال و بیبیسی، حضور ایران در جامجهانی قطر را هم با طرح جایگزینی اوکراین با ایران، در لباسی بهظاهر دادخواهانه و بشردوستانه دچار چالش کردند. این از آنرو بود که آنها میدانستند برنامهریزی سه مسابقه ایران در جامجهانی از مدتها قبل انجام شده و فیفا درصورت لغو بازیها، با ضرر مالی هنگفتی روبهرو خواهد شد. بنابراین، نه کشور میزبان خواهان چنین اتفاقی بود و نه فیفا علاقهای داشت که برنامههایش را زیر و رو کند. پس جایگزین کردن اوکراین میتوانست راهحل خوبی باشد.
ریشه شایعات ناکامی
در حالیکه کمتر از دو هفته به آغاز جام جهانی فوتبال در قطر مانده بود و تیم ملی فوتبال ایران آخرین تمرینات آمادهسازی را پشتسر میگذاشت، شبکه اینترنشنال سعی میکرد تا موضوع حذف ایران از این رقابتها را همچنان در صدر عناوین ضدایرانی خودش نگه دارد. از سوی دیگر، برای اینکه طراحی هجوم همهجانبه به کمال برسد، به یکباره بحث خرید حقپخش مسابقات جام قطر هم علم شد و در روزهای انتهایی آبان، در شرایطی که شبکههای سه و ورزش پخش برنامههای ویژه تورنمنت قطر را شروع کرده بودند، شبههافکنی درباره خرید حقپخش مسابقات به اوج خودش رسید. در این میان، بحث جایگزینی اوکراین با تیم ایران افول کرد، فیفا دست به چنین کاری نزد و مرحله مهمی از عملیات رسانهای دشمنان ایران در اینجا شکست خورد. سوژه حذف ایران از جام ۲۰۲۲ که به خاموشی گرایید، شائبهانگیزان مدعی شدند صدا و سیمای ایران موفق به خرید حقپخش مسابقهها نشده و نام ایران و سازمان صداوسیما در جدول پخش و حقپخش مسابقات در سایت فیفا وجود ندارد. حالا آنها در پی آن بودند این شبهه را ایجاد کنند که حواشی سیاسی اغتشاشات در ایران، دست رسانه ملی را در خریدن حقپخش بسته و ایران از این جنبه در انزوا و نوعی بایکوت بینالمللی است؛ بخشی دیگر از سناریوی سلب اعتماد و کشتن امید در دل مردم ایران. مردمی که از هر سو با اخبار وارونه ایراناینترنشنال، بیبیسی، منوتو، صدای آمریکا، رادیو فردا، العربیه فارسی و دویچهوله فارسی و... و خیل متراکم رسانههای جریان اصلی غرب، همچنین دلالههایی که هر روز در یک نهاد بینالمللی یا سرسرای کاخهای رنگارنگ پیشبرد دیپلماسی دروغ و فشار را دنبال میکردند، در کنار درگیریهای ایذه، مهاباد، جوانرود و... روبهرو بودند و زخمی و کشتهشدن مردم بیگناه و مدافعان امنیت در درگیریها نیز بر آلامشان میافزود. طبیعی بود که دشمن دست از کمترین و کوچکترین تلاشها هم برندارد تا پیکره ملت ایران را در اوج چالشهای درونی و بیرونی متلاشی کند و ورود از دریچه امیدآفرینترین رویداد محل توجه عامه مردم، یعنی بازیهای قطر و پافشاری بر آن، متصورترین کار ممکن بود. در این مدت، رسانههای معاند یا بر طبل تولید دوگانه مردم و حاکمیت کوبیدند یا انگاره مجعول بایکوت جامجهانی فوتبال و بیاعتنایی به این رویداد را ترویج دادند و جام قطر را تورنمنتی تحریمشده و بیرونق از جنبه استقبال ایرانیان نشان دادند.
بیهیاهو، مقتدر و تعیینکننده
غافل از اینکه در این میان، دیپلماسی مترقی ایران کار خودش را میکرد و در جبهههای دیپلماسی ورزشی، سیاسی و رسانهای مشغول نقشبرآبکردن نقشههای آنان بود. این سازوکار پویا، در مهمترین وجهه و ویژگی خودش زاییده بلوغ مفهوم دولت - ملت ایران بود که رفتهرفته در طول سالیان پس از انقلاب بهموازات تحولاتی که ج.ا.ا. در عرصههای علم و فناوری، حفظ ثبات و پایداری منطقه، بنیانهای ارتباطی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جبهه مقاومت پدید آورد، در کوران چند دهه تحریم و فشار و تلاش دشمن برای منزوی کردن کشور گداخته شده، از لحاظ موضوع، کارکرد و ترکیب دستخوش تحولاتی عظیم شده و تصویر جدیدی از دیپلماسی کنشگر و میداندار ارائه کرده بود؛ تصویر جدیدی که در اوج خصومت جناح مقابل، نهتنها موفق شد توطئه حذف ایران از جامجهانی را فروبنشاند که موفق شد با آرامش و طمأنینه و بهدور از جوسازیها، حقپخش مسابقات را هم با وجود تلاشهای پیدا و پنهان بسیار برای بهعقبراندن و تضعیف ج.ا.ا.، خریداری کند.
نقشهای که نقش بر آب شد
به این ترتیب، بیاین مدیا گروپ ــ شرکتی که حق پخش مسابقات جامجهانی را به نمایندگی از فیفا دراختیاردارد ــ این حق را در میان رسانههای ایرانی در اختیار سازمان صداوسیما قرار داد و این سازمان طی قراردادی، حق پخش ۶۴ بازی جام را برای مردم ایران خریداری کرد. توافق خرید روز ۴ آبان از سوی حمید دهقانی، سفیر ایران در قطر اعلام شده بود ولی رسانههای معاند دست از تلاش برنداشته بودند و با وجود این تصریح خدشهناپذیر، دوباره شایعهسازی کردند تا اینکه تیر خلاص با اعلام مشاور مدیرکل شرکت و مدیر حقوقی بیاین مدیا گروپ به قلب ایراناینترنشنال شلیک شد. کارولین گنهتو طی مکاتبههای جداگانه با ایراناینترنشنال و پرشیانا اسپرت اعلام کرد: «به اطلاع ما رسیده که شبکه ایراناینترنشنال قصد دارد مسابقات جامجهانی فوتبال را پخش کند و در دسترس کانال پرشیانا اسپرت که ایران را هدف گرفته، قرار دهد. شبکه ایراناینترنشنال و پرشیانا اسپرت هیچکدام حق پخش تلویزیونی بازیها را ندارند و در صورتی که این اتفاق رخ دهد، نقض قوانین شبکه اصلی و فرعی آن (صداوسیمای ایران) صورت گرفته است.»
دستان خالی حاشیهسازان
در ادامه، اتفاقی جالبتر افتاد و ممانعت قطر از حضور عوامل شبکه اینترنشنال در دوحه، محل برگزاری مسابقات نیز این پازل را تکمیل کرد؛ ضمن اینکه شبکه بیبیسی فارسی هم طی اطلاعیهای اعلام کرد خبرنگارانش را بهدلیل «نگرانیهای امنیتی» به قطر نخواهد فرستاد؛ اتفاقی که گفته میشود آنگونه که در اطلاعیه بیبیسی عنوان شده، نیست و در واقع قرار بوده خبرنگاران بیبیسی فارسی هم در همان هتلی اقامت کنند که برای اقامت فوتبالیستهای ایرانی درنظر گرفته شده بود اما هتل مذکور اقدام به اخراج آنان کرده و از طرف دیگر عدمهمراهی فوتبالیستهای تیم ایران با سمپراکنی و القائات هدفدار این شبکه نیز بیش از پیش ناامیدشان کرده است. واقعیت این است که ایراناینترنشنال و بیبیسی فارسی در دامی افتادند که خود گسترده بودند. ایراناینترنشنال با تمام قدرت در پی القای دروغ فشار ج.ا.ا. بر قطر برای جلوگیری از فعالیت خبرنگاران بود و بیبیسی فارسی هم برای دمیدن در این آتش، امنیت خبرنگارانش را بهانه کرد و وقوع ماجراهای دیگر هم آن را تشدید کرد. اوضاع نابسامان این دو شبکه در پوشش جام قطر و دروغپراکنی از محل برگزاری مسابقات، حالا کار را بهجایی رسانده که بهعنوان نمونه، ایراناینترنشنال دست به دامان خبرنگاران حاضر در قطر میشود تا کنار کار خودشان، برای این شبکه هم گزارش تهیه کنند که البته کار سختی هم است و با برخورد قطریها روبهرو میشود.
۲ بال یک پرواز
تلاش دیپلماتیک مشترک صداوسیما و دستگاه دیپلماسی کشور، سرشاخه رسانهای اغتشاشات را ناکام کرد، با شادمانی باشکوه ملت ایران از پیروزی غرورآفرین تیم ملی ایران مقابل ولز، به کمال رسید و بیشتر از قبل اهمیت و نقش حیاتی و سرنوشتساز عامل دیپلماسی را روشن کرد. حالا رسانه ملی که در پرتو تلاشهای دیپلماتیک، دروغین بودن شعار فریبنده آغشته نکردن ورزش به سیاست را در صحن جهان رسوا کرده، هم جایگاه و هویت خود را تسجیل کرده و هم از سرمایه اجتماعی ایران، با جایگاهدهی به رویداد قطر و حضور سرافراز تیم ملی کشور در میدان، ایجاد شور و نشاط و وفاق ملی حول آن، پیوند دادن جامعه با متن رویداد از طریق خرید مقتدرانه حق پخش بازیها و حمایت از ملیپوشان، محافظت میکند و این برهمکنش مؤثر میان رسانه ملی و دیپلماسی هر دو سوی موازنه را تقویتمیکند.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد