از «سرجوخه» و «خانهامن» گرفته تا سالهای دورتری که «غریبه» روی آنتن میرفت. آنچه که سریالهای سالهای اخیر را از مجموعههای قدیمی مجزا میکند، پرداختن به شخصیتهایی است که کاراکتر یک جاسوس را به تصویر میکشد. انتخاب یک شخصیت برای پرداختن به پرونده جاسوسی - چه در فیلمهای امنیتی و چه در موضوعات هستهای - پروندههای واقعی را بیشتر از قبل برای مخاطب ملموس کرده است. درست مثل سریال «گاندو» که توانست پرسشهای بسیاری را برای مخاطبان عام ایجاد کند که «مایکل هاشمیان سریال گاندو واقعا کیست؟». البته در برخی موارد، شخصیت اصلی در مسیر جاسوسی قرار میگیرد، اما اقدامی برای این کار نمیکند و تلاش دارد مسیر درست را طی نماید. در این مطلب به شخصیتهای سریالهایی میپردازیم که بهعنوان جاسوس معرفی شده بودند.
کارمند جاسوس
سریال «تعبیر وارونه یک رویا» یکی از گونههای سریالهای امنیتی و جاسوسی بود. این سریال در سال ۹۴ از شبکه یک سیما روی آنتن رفت. کلیت داستان درباره تعدادی از عوامل فریبخورده و جاسوسان خارجی بود که قصد داشتند یک دانشمند هستهای را به باکو منتقل کنند تا بتوانند از او بهرهبرداری جاسوسی تبلیغاتی کنند. در ادامه قصه، مجروحشدن این دانشمند، برنامه عملیات را با تغییر روبهرو میکند. شخصیت اصلی جاسوس در این مجموعه، محسن روانبخش با بازی فرهاد قائمیان بود که با نفوذ به مجموعههایی مثل سازمان انرژی اتمی، در تلاش بود تا اطلاعات مجموعههای اینچنینی را به خارج از کشور منتقل کند. البته در میان راه با عشق قدیمی خود روبهرو میشود و تلاش میکند این کارمند انرژی اتمی با بازی پانتهآ بهرام را هم وارد جریان جاسوسی خود کند که چندان موفقیتآمیز نبود و این عشق قدیمی، اقدام به همکاری با پلیسهای امنیتی ایران میکند. تعبیر وارونه یک رویا توانست شکل و شمایل یک جاسوس را در قامت کارمندی ساده نشان دهد که حتی همسر اول او هم بهسختی باور کرده بود فردی مثل محسن روانبخش جاسوس است.
خبرنگاری که جاسوس بود
خود کلمه «گاندو» به معنای تمساح پوزهکوتاه ایرانی است. این تمساح در سریالی که با همین نام از تلویزیون پخش گردید در چند صحنه بهعنوان یک حیوان خانگی در خانهای مجلل نمایش داده شد؛ خانهای که محلی برای جمعشدن افراد مختلف، از سیاستمدار و خبرنگار گرفته تا کارمندان سفارت بود. اما موضوع اصلی گاندو، پرونده مرتبط با فعالیتهای خبرنگار واشنگتنپست در ایران بود. این خبرنگار در سال ۹۳ همراه چند نفر دیگر بازداشت و درنهایت بعد از حدود یکسال، با هفت زندانی ایرانی مبادله شد. نقش جیسون رضائیان - خبرنگار واشنگتنپست - را پیام دهکردی بازی میکرد که تلاش کرده بود با تقلید رفتار و حرکاتهای این خبرنگار جاسوس، شخصیت مایکل هاشمیان را به تماشاگر نشان دهد. البته سرنوشت این جاسوس در فصل اول بهدرستی نشان داده نشد، اما در فصل بعد و زمانی که یک جاسوس انگلیسی از هاشمیان درباره کارشناس پرونده او میپرسد، هاشمیان را جایی خارج از ایران میبینیم که به معنای آزاد شدن او از زندان است. تجربه دهکردی در تئاتر و بازی در نقشهای مختلف، به کمک او آمد تا شخصیت مایکل هاشمیان را باورپذیر و به یک جاسوس تمامعیار تبدیل کند.
جاسوسی به خاطر برادر
سریال «آینههاینشکن» هم با پیشبردن یک قصه امنیتی تلاش کرده بود یک شخصیت جاسوسی متفاوت را به نمایش بگذارد. آینههاینشکن به کارگردانی جواد اردکانی در سال ۸۷ از شبکه دو سیما پخش شد. این سریال روایتگر دختری به نام سیمین بود که بهدلیل گروگان گرفتهشدن برادرش، در دام جاسوسی سیا و موساد میافتد و ناچار به جاسوسی از سازمان انرژی اتمی میشود. محمود بهنیا با بازی قاسم زارع، مسئول تامین امنیت پایگاههای هستهای بود. برادر او نامزد سیمین بود و به همین دلیل گزینه خوبی برای افتادن در دام جاسوسی محسوب میشد. سیمین ابتدا در یک آموزشگاه تعلیم رانندگی کار میکرد و در تلاش بود برادرش را به خارج از کشور بفرستد. در همین میان با فردی آشنا میشود که رابط سازمانهای جاسوسی است و به سیمین وعده تسهیل مهاجرت برادرش را میدهد. هرچند که سیمین در ادامه متوجه ماجرا میشود، اما برادرش گروگان جاسوسان شده و ناچار میشود به خواستههای آنها تن بدهد. آینههاینشکن در نوع خود جزو اولین سریالهای جاسوسی محسوب میشد که توانسته بود بخشی از تلاش کشورهای دیگر برای نفوذ به سیستم هستهای ایران را نشان دهد.
جاسوس عاشق
سریال «وفا» به کارگردانی محمدحسین لطیفی در سال ۸۵ روی آنتن شبکه سه سیما رفت. قصه وفا و ماجرای جاسوسی این سریال در خلال قصهای عاشقانه میان وفا و ژوبین شکل میگیرد که از دو دنیای مختلف و با دو مذهب متفاوت هستند. ژوبین در حقیقت مامور به جاسوسی از حزبا... لبنان بود که بهدلیل دلباختن به وفا، مردد میشود. همین عاشقی او دستخوشی میشود برای اجبار به جاسوسی. او مدتی در ایران به جرم جاسوسی زندانی میشود و تلاش میکند با بیرونآمدن از زندان وفا را هم با خود ببرد. حسین، برادر وفا عضو حزبا... بود و تمام تلاش جاسوسان برای این بود که به حسین برسند. شخصیت ژوبین با بازی پوریا پورسرخ پلهای برای او شد تا بتواند به تلویزیون معرفی شود. وفا اولین همکاری پورسرخ با محمدحسین لطیفی بود و بعد از آن چهره او در سریالهای دیگر هم نقش بسته شد. ژوبین شخصیتی عاشق بود که به نظر میرسد پورسرخ بهخوبی توانست آن را به نمایش بگذارد.
جاسوسی به شیوه زهرهکرمانی
به لیست جاسوسان سریالها باید نام عبدالرضا زهرهکرمانی را هم اضافه کرد که توانست در سریال «غریبه» موفق ظاهر شود. غریبه یک مجموعه تلویزیونی بود که سال ۷۹ از شبکه دو سیما پخش شد. غریبه جزو اولین سریالهایی بود که به موضوع جاسوسی از فعالیتهای هستهای ایران میپرداخت. قصه کلی سریال درباره شخصیتی بهنام شاهرخ بهداد بود که وارد زندگی دختری به نام شبنم میشود و تلاش دارد هرکاری برای ازدواج با او انجام دهد. تمام بهآبوآتشزدنهای شاهرخ ابتدا شبیه به یک قصه عاشقانه بود، اما به مرور مشخص میشود که با گروهی ناشناس در ارتباط بوده و قصدش نزدیکشدن به پدر شبنم است. زهرهکرمانی، بازیگری را در سال ۷۷ و در ۲۳سالگی آغاز کرد و در اولین تجربه خود در فیلم «هیوا» به کارگردانی رسول ملاقلیپور نقشآفرینی کرد. این بازیگر در غریبه توانست نقشآفرین اولین سریالهای مرتبط با مسائل امنیتی و هستهای شود. بسیاری معتقدند این سریال توانست اطلاعرسانی درست و بهموقعی درباره جاسوسانی داشته باشد که تلاش میکنند از فعالیتهای هستهای ایران، نمدی برای خود بسازند.
زنی که جاسوس شد
مجموعه «ترور خاموش» به کارگردانی احمد معظمی سال۹۸ از شبکه یک سیما روی آنتن رفت. موضوع اصلی سریال، مسأله امنیت نرم است و تلاش شده در خلال آن به موضوعاتی مثل طلاق، موادمخدر و حاشیهنشینی پرداخته شود. ترور خاموش به مسأله موادمخدر بهعنوان یک ترور خاموش پرداخته و مافیای این حوزه به نمایش گذاشته شده است. در این میان یکی از جاسوسان معرفیشده در این سریال، آدریانا باگراتینی با بازی رویا میرعلمی است. میرعلمی پیش از این سال ۹۴ با بازی در مجموعه «شمعدونی» به تلویزیون معرفی شده بود، اما در ترور خاموش توانست برخلاف چهره طنزی که در پرونده کاری خود ساخته، یک نقش جدی را ایفا کند. جاسوسی که با لهجهای دستوپاشکسته فارسی صحبت میکند و در زمان بازداشت، اطلاعاتی از فعالیتهای جاسوسی خود میدهد.
ورزشکارانی که جاسوس نشدند
سریال سرجوخه را میتوان از آن دست مجموعههایی دانست که هدفش، مخاطبقراردادن نسل جوان بود. شخصیتهای محوری که درگیر ماجراهای امنیتی شدند، دو جوان از دو طبقه اقتصادی مختلف بودند. غلامرضا و کیان دو جوان همسنوسال بودند که یکی اهل جنوب و دیگری ثروتمند و درگیر شرط بندی بود. در خلال قصهای که از غلامرضا و کیان روایت میشود، گریزی هم به چند شخصیت زده میشود که میتوان آنها را جاسوس دانست. البته شخصیتهای جاسوس معرفی شده در این سریال، نقش فرعی دارند. بهعنوانمثال شخصیت رزیتا که هکر حرفهای است و در میان روایت قصه، مشخص میشود هویت جعلی داشته و فرد دیگری بوده است. شاید بتوان غلامرضا و کیان را هم شخصیتهایی دانست که قابلیت تبدیلشدن به جاسوس را داشتند، اما یک جای قصه، مسیر خود را تغییر دادند. آذرماه سال گذشته هم اعترافاتی از یک متهم پخش شد که انگار غلامرضای سریال سرجوخه بود و بدون اطلاع به نیروهای امنیتی، خواسته بود تا ته ماجرا برود. متهمی که میگفت عامل موساد از آلمان در اینستاگرام با او ارتباط گرفته و گفته کسی مزاحم همسرش شده و حاضر است در مقابل ازمیانبردن این مزاحم، وجه کلانی بپردازد. او به مرور متوجه میشود که مسأله از یک تسویهحساب شخصی فراتر است. درست مانند وقتی غلامرضا و کیان هم به مشکوکبودن ماجرای خودشان پی میبرند و تصمیم میگیرند که سرنوشتی متفاوت از پرونده واقعی داشته است.
روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد