پرده نمایش کنار میرفت و چشممان به جمال معاون (سگ) روشن میشد. با آن شکم جلو آمده. معاون در زندان کلانتری زندگی میکرد واغلب ماجراها به سر و کله زدنش با ماسکی (موش آبی)و ونیس(موش کور) میگذشت.این دوهروقت بچه مثبت میشدند، مطمئن بودیم کاسه ای زیر نیم کاسه شان است.معاون هم هروقت کم میآورد میرفت سراغ کتاب قانون.
تیتراژ پایانی هم باحال بود.ماسکی و ونیس با زور معاون ساده دل را روی سن نمایش میآورند،وقتی معاون میخواست سخنرانی کند پرده را رها میکردند،صدای معاون (با دوبله ایرج رضایی) از پشت پرده شنیده میشد: «آخ شصت پام.شصت پام. شیطونها حالا دیگه جلوی بچهها من رو دست میندازید؟» ماسکی:«معاون ما که عمدا نکردیم» کلانتر:"بخشیدمت ه ه ه»
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
گفتوگوی «جامجم» با هوشنگ توکلی پیرامون تجربه بازی در «مرگ تدریجی یک رویا»
طالقانی معتقد است سینمای ملی داشتن به هر قیمتی افتخار محسوب نمیشود، چون این مقوله تبدیل به یک ابژه شده و طرف غربی هر قدر خودمان را تحقیر کنیم، بیشتر به ما امتیاز میدهد
رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد