فارغ از اینکه به هیچ وجه چنین شغل چرک و کثیفی را تایید نمیکنیم و حتی موجران و مالکان منصف و باایمان هم آن را نفی میکنند، اما میخواهیم در یک مورد استثنایی و در ساحت قصه و کمدی، از آن بهره ببریم، آن هم به نفع یک موجر نگونبخت که تومنی هفتصنار با برخی مالکان که اموراتشان را با طمعکاری میگذرانند، توفیر دارد.
اصلا شما بگویید کجای ماشاءا... ایرانمنش (علیرضا خمسه) در «آپارتمان شماره 13» که برای فروش یک واحد آپارتمانش از کرمان به تهران میآید، به مالک و صاحبخانه میخورد؟ این تراشکار زحمتکش بهقدری بدشانس است که به دلیل بدقلق بودن همسایهها و ساکنان آپارتمان اعم از مالک و مستاجر، امکان فروش خانهاش را ندارد و هر مشتری و خریداری که سروکلهاش برای خرید پیدا میشود، با رویت همسایههای پرحاشیه و پرهیاهو، عطای خرید خانه را به لقایش میبخشد و میرود.
با چنین تقدیر شوم و گرهای ناگسستنی بر اقبال، عجالتا و در این یک مورد خاص، شاید تخلیه مستاجر و مالک و درمجموع همسایه به کار بیاید تا بلکه قهرمان بدشانس ما به هدفش برسد و با فروش واحد مسکونیاش در تهران به شهرش کرمان برگردد و با پولی که به دست آورده، زندگیاش با نوعروسش را آغاز کند.
یکی از شخصیتهایی که در این زمینه آب پاکی را روی دست ماشاءا... میریزد، قمر است. قمری که خانم نیست و یک پارچه آقاست؛ آن هم از نوع مشاور املاکی! نقش این شخصیت را سیروس گرجستانی بهقدری زیبا و دلنشین بازی میکند که حتی وقتی حقیقت این آپارتمان قراضه و مشکلدار از هر نظر- چه فنی چه محتوای ساکنین- به صورت ماشاءا... میکوبد هم ما بهره خود را از صحنه و سکانس میبریم و مالک بیچاره را با مشکلاتش تنها میگذاریم. یدا... صمدی کارگردان فیلم هم با میزانسن و چیدمانی دقیق، همچون میز کار قمر که بیرون از دفترِ در حال تعمیراتش در پیادهرو و مقابل ماشاءا... نشسته و صدای گوینده رادیو که از ناشیگری برخی از دستاندکاران امر مسکن سخن میگوید، حال و هوای کمدی اثر را تقویت میکند.
وقتی ماشاءا... با ذوق از استحکام آپارتمان و ستونهای اسپانیاییاش دفاع میکند، گرجستانی به نقش قمر با بهره درست از میمیک صورت و تکیه بر دستهایی که روی میز است، میگوید: «اینجا رو معمار عبدا... تفکار تو نشئگی ساخته!» و در این لحظه است که ماشاءالله در واکنشی سریع، نیش خندهاش را جمع میکند.
تا دلتان بخواهد کارنامه گرجستانی پر از این جلوهگریها و گنجهای کوچک است و فارغ از کمیت و اندازه نقش، با ظریفکاری، هر فیلم و سریالی را جلا میداد.
گرجستانی با شیرینیاش، نقشهای رنجور و آدمهای فرودست را چنان ملموس بازی میکرد که هم به آنها میخندیدیم و هم غم و تاثیرات انسانی همدردی با این شخصیتهای برگرفته از واقعیت را دریافت میکردیم؛ معرکه توامانی از غم و شادی با ما تماشاگرانی خیره و زبانگشوده به تحسین او، برای همیشه.
گروه فرهنگ و هنر
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد
درگفتوگو با رئیس دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا ابعاد بیانات رهبر انقلاب درخصوص تقلید زنان از مجتهد زن را بررسی کردهایم