مرثیه‌ای برای یوزپلنگ ایرانی

تقریبا دیگر همه ایرانی‌ها می‌دانند که یکی از دردانه‌های منحصربه‌فرد طبیعت‌شان یعنی یوزپلنگ ایرانی، راهی تا انقراض و نابودی کامل ندارد.
کد خبر: ۱۳۷۰۸۵۴
نویسنده امین ولیان - مدرس و عضو هیات‌مدیره جمعیت دیدبان طبیعت شاهرود

برای همین مسؤولان محیط‌زیست کشورمان به فکر تکثیر در اسارت آن افتادند که البته چندان موفقیت‌آمیز نبود و با مرگ دو توله از سه توله به‌دنیاآمده، امیدهای بسیاری را ناامید کرد.

این تکثیر در سایت مرکز تکثیر در زیستگاه بزرگ توران در استان سمنان رقم خورد؛ یکی از زیستگاه‌های مهم و طبیعی یوزپلنگ ایرانی که تا چند دهه پیش در سیطره یوزپلنگان تیزرو بود و اکنون خالی از جنب‌وجوش آنها شده.

توران در کنار بمپور، طبس، پارک ملی گلستان، پارک ملی کویر، منطقه موته، بافق یزد و راور کرمان، از زیستگاه‌های مهم یوز ایرانی به‌شمار می‌رفتند که همه آنها به دلیل دخالت‌های بی‌رویه انسان ازجمله فعالیت معدنی، جاده‌کشی، تردد وسایل‌نقلیه و حضور بیش از حد دام و سگ گله، امروز خالی از ساکنان اصلی خود یعنی یوزپلنگ‌ها شده‌اند.

مهم‌ترین این زیستگاه‌ها همان منطقه حفاظت‌شده توران در استان سمنان بود که برخی آمار حکایت از وجود فقط 20قلاده یوزپلنگ در آن دارد؛ آماری بسیار نگران‌کننده و هشداردهنده،زیرا تمام اتفاقاتی که انقراض یوزها را سرعت می‌بخشد به‌نوعی تهدیدی برای همه مجموعه حیات‌وحش محسوب می‌شود، زیرا این انقراض روی چرخه طبیعی جمعیت آهو، جبیر، گورخر ایرانی، قوچ‌ومیش، پازن، پلنگ ایرانی، شاه‌روباه، کاراکال، گربه شنی و ... که همه آنها در خطر انقراض قرار دارند، تاثیرگذار خواهد بود.

یوزپلنگ گونه پرچم یک زیستگاه است و وقتی بقای آنها در خطر باشد با اطمینان می‌توان گفت بقای تمام جانداران آن زیستگاه در مخاطره است. بااین‌حال همچنان در توران، این آخرین زیستگاه یوزپلنگ در آسیا، پرچم حیات‌وحش برافراشته است و نور امیدی هرچند کم‌سو می‌تابد.

یوزپلنگ ایرانی جانور منحصربه‌فردی که امید به بقایش بسیار کم است، هیچ‌کدام از زیرساخت‌های لازم جهت ادامه حیات را ندارد و روزبه‌روز شرایط زیستش در کشورمان سخت‌تر می‌شود، بنابراین بقای این جانور ارزشمند دیگر نمی‌تواند در دست صرفا سازمان محیط‌زیست باشد. بقای یوز فقط با تلاش تمام ارگان‌ها و نهادهای دولتی و غیردولتی و مردمی امکان‌پذیرست. از سوی دیگر ارجحیت حفظ و تکثیر یوزهای در اسارت (که سازمان محیط‌زیست به دنبال آن است) نمی‌تواند کمکی به افزایش فراوانی یوزهای در طبیعت کند، چراکه اساسا یوزهای پرورش‌یافته در اسارت قادر به زندگی در طبیعت نیستند و طرح تکثیر در اسارت نیز چنین چشم‌اندازی نداشته و ندارد.

این نکته مهمی است که امیر عبدوس، مدیرکل وقت محیط‌زیست استان سمنان نیز در اردیبهشت‌1400 بر آن تاکید کرد و گفت: رهاسازی یوزها بعد از تکثیر در دنیا صورت نگرفته و این کار بسیار سخت است. به‌طوری‌که تجربه موفقی از آزادسازی و انتقال حتی یک یوز در اسارت یا نیمه‌اسارت به طبیعت در دنیا وجود ندارد. لذا یوزهایی که به اسارت در می‌آیند، هرگز ارزش اکولوژیکی ندارند.

با این‌حال درخصوص یوزهای در اسارت نیز، علی‌رغم موفقیت اولیه، بسیار ناکارآمد عمل شده است: دامپزشک و سرپرستی یوزها در همان ابتدای تولد توله‌ها، سه بار مردود شدند، چراکه طی سه معاینه سه توله‌یوز نر را ماده معرفی کردند! شرایط پذیرش توله‌ها توسط مادر مهیا نشد که این اتفاق با تصمیم به سزارین یوز مادر و خطاهایی همچون سشوار کشیدن توله‌ها! مرتبط بود. از سویی ضعف و خطای نگهداری و تغذیه باعث تلف دو توله شد و گزارش‌هایی مبنی‌بر ناخوش‌احوال بودن ایران، یوزپلنگ مادر و نیز توله دیگر به گوش رسید. البته فارغ از این اتفاقات که حتی یک استعفای ساده و نمایشی را هم در پی نداشت. این حقیقت وجود دارد که به‌طورکلی نرخ رسیدن توله‌های یوز به سن بلوغ بسیار کم است که به‌دلیل ساختار ژنتیکی و گذر یوزها از گلوگاه‌های جمعیتی (Battle Beck) طی دگرگشت و لذا نبود تنوع ژنی آنهاست. بااین‌حال اگر حفظ یوزهای در اسارت به موازات حفظ و احیای زیستگاه‌های طبیعی آنها صورت می‌گرفت می‌توانست طرحی قابل دفاع باشد ولی آنچه اینک شاهدش هستیم آن است که تصمیم درباره حیات یوزپلنگ صرفا به دست تیمی افتاده که قادر به تغییر زیرساخت‌های بقای جانور نیست.

وضعیت زیرساخت‌های بقای یوز طی سال‌های اخیر

1ــ تصادفات جاده‌ای، اصلی‌ترین عامل مرگ‌ومیر و کاهش جمعیت یوزپلنگ در ایران یعنی علت بیش از نیمی از تلفات یوزهاست. زمانی که تشکل مردم‌نهاد جمعیت دیدبان طبیعت شاهرود طرح احداث روگذرهای طبیعت‌گرا به همراه فنس‌کشی را در کریدور حرکتی یوزها روی جاده شاهرود ــ مشهد در محدوده عباس‌آباد میامی بین دو زیستگاه توران (منطقه تحت حفاظت توران) و میاندشت (پناهگاه حیات‌وحش میاندشت) ارائه داد (30 اردیبهشت 95)، هنوز نزدیک به 10 زیستگاه برای یوزپلنگ در فلات مرکزی ایران وجود داشت. لذا نام طرح یوز ضربدر 10 گذارده شد. اینک پس از شش سال از گذشت آن طرح، متاسفانه به‌جز یک زیستگاه، تمام زیستگاه‌های قطعی زادآور یوز در ایران را از دست داده‌ایم و البته در همین مدت یوزپلنگ آسیایی را به جای پلنگ آمور در رتبه اول گربه‌های در خطر انقراض جهان نشانده‌ایم! حال منطقه تحت حفاظت توران در شاهرود تنها زیستگاهی است که در آن زادآوری و بقای نسل یوزهای آسیایی با جمعیتی شکننده و در حالتی خوشبینانه تا حدود 20قلاده ادامه دارد. این کاهش شدید در جمعیت یوزها (به‌خصوص یوزهای ماده به‌علت تصادفات جاده‌ای هنگام تردد و مهاجرت در بین زیستگاه‌ها) باعث کاهشی جدی در آمار تصادفات جاده‌ای یوزها شده است؛ بنابراین ایمن‌سازی ناقص محدوده‌های خطر آن هم صرفا با فنس‌کشی بدون احداث روگذرهای بین‌زیستگاهی نمی‌تواند عامل کاهش تصادفات جاده‌ای یوزها شده باشد، لذا وقتی امیرعبدوس، مدیرکل وقت محیط‌زیست استان سمنان در شهریور 99 با افتخار می‌گوید: آمار تصادفات جاده‌ای یوزپلنگ به صفر رسیده است. باید یادآور شد در شهر یا شهرکی که خالی از سکنه شده باشد نیز آمار تصادفات به صفر می‌رسد و این افتخاری برای ارگان‌هایی چون شهرداری، راهسازی یا راهنمایی و رانندگی محسوب نمی‌شود بلکه نشانی از عمق فاجعه‌ای دردناک است!

نکته دیگر آن که همیشه این تردید وجود دارد که متولیان امر، آمار تلفات یوز را اعلام نکنند، کما این‌که پایگاه خبری دیدبان محیط‌زیست و حیات‌وحش ایران در 13بهمن94 این‌طور گزارش می‌کند: سازمان حفاظت محیط‌زیست و پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی از اطلاع‌رسانی در‌خصوص مرگ یک یوزپلنگ نر توران در نزدیکی جاده شاهرود‌ ــ مشهد از حدود یک هفته قبل خودداری کرده و سعی در مخفی کردن خبر داشته‌اند. همچنین مرگ یوز ماده‌ای با نام دلدار، بعد از دو سال مخفیکاری، با لو رفتن یک گزارش خصوصی موسسه حیات‌وحش میراث پارسیان به‌عنوان یکی از متولیان شریک شده با پروژه حفاظت از یوز، 17 آبان96 منتشر می‌شود! این‌گونه عملکردها موجب بی‌اعتمادی عمومی و نگاهی شک‌آمیز به اعلام آمار صفر درصدی مرگ و میر جاده‌ای یوزهاست.

جاده‌ای که همچنان قربانی می‌گیرد

از محدوده ۴۵کیلومتری شمال توران که با جاده شاهرود ــ مشهد مماس می‌شود، ایمن سازی محدوده عباس آباد تا کاهک به مسافت ۳۰ کیلومتر برای تردد یوزها بسیار مهم است که اتفاقا از آن ۳۰ کیلومتر، فقط ۱۲ کیلومتر کریدور اصلی یوزها جهت فنس‌کشی انتخاب شد، برای همین مقدار و بدون احداث روگذر که به‌نوعی طرح ایزوله‌کردن یوزها در زیستگاه‌ها محسوب می‌شد، بودجه‌ای اختصاص یافت که یک‌سال بعد اختصاص یافت. پس از آن هم به‌جای ۱۲کیلومتر به گفته مدیرکل وقت محیط‌زیست استان سمنان، فقط پنج کیلومتر فنس‌کشی شد که دیگر ادامه پیدا نکرد. البته بالاترین آمار تلفات یوزها در ایران در همین محدوده و به تعداد هشت یوزپلنگ (هفت یوز به‌علاوه همان یک یوز تلف شده بهمن 94 که هرگز در آمار ذکر نشد) ثبت شده است، لذا لقب جاده مرگ یوزها به آن اختصاص یافت؛ جاده‌ای که عمدتا محل تردد زائران امام هشتم است؛ امام رئوفی که در زمان حیاتش در کمی آن‌سوتر ضامن نجات جان آهو شد. لذا این انتظار که در‌خصوص ایمن‌سازی کریدور حرکتی یوزها آستان قدس هم با پیروی از امام همام، آستین بالا بزند، انتظار گزافی نبود که در صورت لبیک می‌توانست سرنوشت دیگری را برای یوزها به ارمغان آورد.

خلاصه آن‌که در یک نگاه کلان نتیجه آن شد که طبق گفته خود مسؤولان از‌جمله مجید خرازیان‌مقدم، مدیرکل وقت دفتر حیات‌وحش سازمان محیط‌زیست در شهریور 97: دستگاه‌های متولی در ایمن‌سازی بخش مورد نظر جاده [عباس‌آباد میامی] کم‌کاری کرده‌اند. یا به گفته حسن اکبری، معاون طبیعی و تنوع زیستی سازمان محیط‌زیست در دی ماه 1400: اقدامات افزایش حفاظت، تولیدمثل و اقدامات جاده‌ای برای نجات یوزها کافی نبوده است.

آسیب سگ‌های گله و دام چوپانان

سگ‌های گله و چوپانان، نزدیک نیمی از تلفات یوزها را در ایران رقم زده‌اند. با آن‌که تخلیه آغل‌های گوسفند از محدوده پارک ملی توران (منطقه تحت حفاظت توران، یک میلیون و500هزار هکتارست که حدودا یک سوم آن پارک ملی است) در سال‌های اخیر و البته بعد از تعللی نابخشودنی نمره قابل قبولی دارد ولی همیشه این‌طور بیان می‌شود که یک سوم منطقه تحت حفاظت توران از دام و سگ‌های گله تخلیه شده، فارغ از آن‌که از این ۵۱۰هزار هکتار منطقه تخلیه شده از دام اساسا ۴۰۰هزار هکتار اراضی بایر و خالی از دام بوده است. به عبارتی باید گفت فقط ۱۱۰هزار هکتار طی سال‌های اخیر از آغل‌های گوسفند پاکسازی شده و این یعنی فقط حدود 7درصد وسعت منطقه تحت حفاظت توران و همچنان در کل این عرصه بیش از ۲۰۰ آغل گوسفند همراه سگ‌های بی‌شماری وجود دارند که یوزها را تلف می‌کنند (همچون ماده یوز متعلق به توران در آذر‌91 یا ماده یوز نابالغ توران در اردیبهشت‌92 و...) و هنوز بسیاری از مردم محلی در مواجهه با یوزپلنگ آموزش ندیده و ممکن است با سنگ و چوب به حضور یوز پاسخ دهند (همچون یوز توران در سال 94 و...) و همچنین بیش از ۱۵۰۰شتر بدون پروانه چرا، منابع آبی حیات وحش منطقه را تخلیه می‌کنند.

تعریض جاده‌ها

راه‌ها و جاده‌ها؛ نه‌تنها ایمن نشدند، بلکه تردد وسایل نقلیه به‌علت افزایش خودروها بیش از پیش شده و متعاقبا جاده‌های موجود در حال تعریض و بهسازی‌اند، از‌جمله جدی‌ترین جاده در زیستگاه توران یعنی محور بیارجمند ــ بردسکن؛ دیگر آن‌که در حواشی توران جاده‌های جدیدی احداث شده یا در حال احداث ‌است که لاجرم توران را تحت تأثیر قرار خواهد داد، جاده‌ای به طول 71کیلومتر بین بیارجمند ــ چاه جام در حال اتمام است که صرفا برای احداثش ۷۰۰هزار بوته قطع و وسعت زیادی از پوشش گیاهی تخریب شده است. این جاده بی‌شک پس از افتتاح و عبور و مرور وسایل نقلیه، زخمی عمیق بر پیکره توران وارد خواهد کرد. آسفالت و تعریض جاده دستجرد ــ عباس‌آباد که می‌توانست گازانبر مرگ یوزها در دل کریدور حرکتی آنها شود با ورود و مخالفت به‌موقع جمعیت دیدبان طبیعت شاهرود متوقف شد، هرچند دو جاده دیگر در دو سوی کریدور یوزها وجود دارد، یعنی جاده غزازان ــ میاندشت و جاده رضا آباد ــ مزینان که کم و بیش برای یوزها مخاطره آمیزند.

تهدید معادن

معادن. در این بخش تا حدودی وضعیت بهتر است، یعنی توران کم و بیش دارای معادنی است که از گذشته فعال بوده‌اند و معادن تهدیدکننده بقای یوز یعنی معادن آهن و مس را در حاشیه‌های خود دارد و از معادن زغال‌سنگ عاری است؛ البته گاهی زخمی بر گوشه و کنار آن وارد می‌شود، به‌عنوان مثال، معدن منگنز در منطقه‌ای مهم از توران علاوه بر برداشت و برهم زدن آرامش منطقه که برای یوزها بسیار با اهمیت است اقدام به گشایش جاده از منطقه‌ای بکر کرده در حالی که ‌باید از جاده‌های روستایی استفاده می‌شده است. فعالیت معدن پتاس نیز درصورت شروع، ضربه مهلکی بر عرصه وسیعی از توران وارد خواهد کرد.

اما آنچه اخیرا موجی از نگرانی‌ها را در این بخش به‌وجود آورده، طرح آزاد سازی معادن در توران است که چندی پیش در شورای عالی معادن به تصویب رسیده. این طرح پیش‌نمای ناموزونی است بر آخرین امیدهای بازمانده در زیستگاه توران، هرچند جای امیدواری ‌است با ورود سیستم قضایی این کلنگ نامبارک یعنی هجوم معادن جدید بر زمین پاک زیستکره ایران فرود نیاید یا سازمان حفاظت از محیط زیست مقتدرانه با اعطای هرگونه مجوز با توجه به ممنوع بودن آزادسازی معادن در مناطق چهارگانه محیط زیستی مخالفت کند اما در هر حال نگرانی از طمع لجام گسیختگانی که بر سر درخت نشسته و بن آن‌را می‌زنند،قوی‌تر و عریان‌تر از قبل احساس می‌شود.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها