نمونهاش عصبانیت ترامپ از آنتونتیوآنتونس، کاریکاتوریست مطرح پرتغالی که طرحی از او و نتانیاهو در نشریه نیویورکتایمز کشیده بود که خشم ترامپ از این اتفاق باعث تعطیلی ستون ثابت این نشریه شد. در تعطیلات نوروزی گذشته فیلمی از صدا و سیما و شبکههای اجتماعی منتشر شد که حاوی بیانات رهبر انقلاب درخصوص اهمیت نگاه انتقادی طنزآمیز در عرصه هنر بخصوص در سطح هنر بینالمللی بود. چهارمین قسمت از مستند «غیررسمی» به بیان روایتی از گفتوگوها، حواشی و دغدغههای مطرح شده در دیدار جمعی از طنزپردازان کشور با رهبر انقلاب پرداخت. ایشان در این دیدار با اشاره به انتقاد از جنس طنز آن را بهترین نوع انتقاد دانستند و در ادامه از موفقیتهای بینالمللی هنر کاریکاتور نیز تمجید کردند. اما وقتی صحبت از کاریکاتور و واکنشهای هنرمندان ایرانی به وقایع جهانی یا پاسخ به تهاجمات دشمنان میشود نمیتوان از تاثیرات مسعود شجاعی طباطبایی، کاریکاتوریست مطرح و مدیر مرکز هنرهای تجسمی حوزه هنری چشمپوشی کرد. او از آن دست هنرمندانی است که دستی بر آتش دارد و تاکنون با برپایی رویدادها و مسابقات کاریکاتور در حوزه ملی و بینالمللی جریانسازی کرده و با برپایی نمایشگاه «هولوکاست» خشم صهیونیستها را برانگیخته که البته برایش خالی از تبعات هم نبوده است. مدیر مرکز هنرهای تجسمی حوزه هنری معتقد است کاریکاتور ایران در جهان حالا برای خودش جایگاه ویژهای دارد و عرصه بینالمللی از اهمیت و اعتبار آن آگاه است، اتفاقی که ماحصل چندین دهه تلاش و ممارست به دست هنرمندان ایرانی است.او که این روزها و همزمان با هفته هنر انقلاب اسلامی، دستاندرکار و مسؤول نمایشگاههای حوزه هنری در این مناسبت نیز هست، با وجود گرفتاریهای کاری، دعوت ما را برای صحبت در این حوزه پذیرفت. در ادامه، گفتوگوی ما با این هنرمند را میخوانید.
گفتوگو را با نگاه رهبری نسبت به کاریکاتور آغاز کنیم. شاید برای بسیاری جالب باشد که بدانند رهبر انقلاب به کاریکاتور توجه دارند و آثار هنرمندان را دقیق رصد میکنند و معتقدند در این رشته قوی هستیم. نظر شما به عنوان کسی که نقش مهمی در برجسته کردن و اعتلای این هنر در عرصه جهانی داشتید، در این باره چیست؟
خدا را شاکرم رهبر فرزانهای داریم که نگاهی جامع نسبت به هنر خصوصا کاریکاتور دارند و با نگاه دقیقی آن را میبینند. بیانات ایشان در دیدارهای مختلف نخبگان و اهل فرهنگ نشاندهنده میزان آگاهی و اطلاعشان از موضوعات هنری است که برخی از دوستان شاعر، نویسنده و ... از آن شگفتزده میشوند. ایشان تاکنون دو مرتبه درباره کاریکاتور صحبت کردند که یک بار در دیدار هنرمندان و شعرا و دیگری نیز در فیلم مستندی بود که از ایشان پخش شد. در ضمن از ما که در بسیاری از اتفاقات مهم و بینالمللی حضور داشتیم تجلیل کردند و در ارتباط با نمایشگاه هولوکاست فرمودند: «کارتان عالی بود، عالی!».
نگاه رهبری نسبت به این اتفاقات بسیار جدی است، حتی وقتی در مراسمی دعوت میشوند اگر نتوانند بیایند به صورت مکتوب نظرشان را اعلام میکنند و حمایت ایشان در حوزه هنر و کاریکاتور برای ما مغتنم است.
در طول این سالها چه اتفاقی رقم خورده که رهبر انقلاب اینگونه نسبت به کاریکاتور نظر میدهند و به آن توجه میکنند؟
ما در حوزه کاریکاتور، پشتوانه ۴۰ ساله داریم که محصول یک کار جدی است. نقطهای که امروز ایستادهایم یکشبه به دست نیامده و ۴۰ سال تلاش بیوقفه و مستمر باعث این جریان شده است. رهبری به این موضوع واقف هستند که جوانان شایستهای در حوزه کاریکاتور فعالیت میکنند، حتی ما کتابهای کاریکاتور و مسابقات را برای ایشان میفرستیم و میبینند.
کاریکاتور در این ۴۰ سال چه مسیری را پیموده که امروز توانسته به یکی از قطبهای اصلی در جهان تبدیل شود؟
به گواه استاد بهمن عبدی، پیش از انقلاب مجموع کاریکاتوریستهای حرفهای ما ۲۰ نفر بودند اما پس از انقلاب اولین گروه رسمی کاریکاتور تحت عنوان «کاسنی» شکل گرفت. من نیز از همان ابتدای انقلاب کارم را آغاز کردم و سال ۶۰ بود که نقاشیهایی با موضوع جنگ روی دیوار میکشیدم و پس از آن با نشریه اطلاعات هفتگی که پرتیراژترین نشریه آن زمان بود همکاری کردم. کاریکاتور در دوران انقلاب جایگاه جدی و ویژهای داشت و تقریبا ۹۰ درصد همان کاریکاتوریستها در ارتباط با انقلاب اثر تولید میکردند. بنابراین شروع کاریکاتور در دوران پس از انقلاب بسیار خوب بود و بسیاری از اساتید به این حوزه ورود کردند. ما اولین گروه کاریکاتور و نخستین مسابقه بینالمللی کاریکاتور که پیش از آن اصلا وجود نداشت و اولین سایت تخصصی را راه اندازی کردیم که سه بار به عنوان بهترین سایت تخصصی کاریکاتور در دنیا انتخاب شد. همچنین اولین مجله تخصصی ایجاد و راهاندازی شد؛ در واقع هدف، تولید مجلهای بود که بتواند مباحث آموزشی را پیگیری کند و این هنر را در معرض یک اتفاق بینالمللی قراردهد که این هدف با اولین دوسالانه کاریکاتور به نتیجه رسید.
خاطرم هست سال ۷۱ آقای علی وزیریان پیشنهاد برپایی یک مسابقه ملی را به من و آقای نیرومند که مسؤولان نشریه بودیم دادند، با مسؤول وقت موزه هنرهای معاصر قرار گذاشتیم و ایشان گفتند میخواهیم یک مسابقه ملی برگزار کنیم، ما هم در جواب گفتیم این کار را به ما بسپارید ما آن را بین المللی میکنیم. در ادامه شروع به شناسایی فستیوالهای بزرگ دنیا کردیم و طی مکاتبه با آنها توانستیم آدرس هنرمندان را پیدا کنیم و به این ترتیب اولین دوسالانه کاریکاتور با حضور ۴۵ هنرمند از ۴۵ کشور جهان شکل گرفت، این در حالی بود که ۷ کاریکاتوریست مطرح دنیا را نیز دعوت کردیم که خودشان منبع بسیاری از این اطلاعات بودند.
از طرفی دیگر خانه کاریکاتور، فضایی را ایجاد کرد که در آن بحث آموزش به شکل جدی مطرح شد، همچنین اساسنامهای منتشر کردیم که به صورت رایگان در اختیار اکثر مراکز استانها قرار دادیم و بر مبنای آن خانههای کاریکاتور تاسیس شد. نکته دیگر حضور هنرمندان شهرستانی است. قبل از انقلاب کاریکاتور فقط در تهران معنا پیدا میکرد.آقای بهمن عبدی و آقای علیزاده از جمله هنرمندانی بودند که از شهرستان آثارشان را میفرستادند اما در حال حاضر هنرمندان شهرستانی شاخصی داریم و بانوان هنرمند بسیار مطرح هستند.
نگاه جامعه جهانی به جایگاه کاریکاتور ایرانی در عرصه بین المللی چگونه است؟
در حال حاضر متولیان برپایی مسابقات بزرگ دنیا از ما تقاضا میکنند فراخوانشان را منتشر کنیم و از آن جذابتر اینکه بسیاری از این مسابقات فراخوان را به زبان فارسی هم منتشر میکنند و این بدان معناست که هنرمندان ایرانی به این مسابقات اعتبار میبخشند. امروز هنرمندان ایرانی نه تنها برنده جوایز بزرگ دنیا هستند بلکه جایزهای در دنیا نیست که اصلی و مهم باشد و ما آن را نگرفته باشیم، هنرمندان جوان ایرانی غالبابه عنوان داور حضور دارند یا برای برپایی کارگاه و به عنوان سخنران دعوت میشوند. همانطور که اشاره کردم بسیاری از اولینها در ایران اتفاق افتاد و کاریکاتوریستهای ما جایگاه ویژهای در دنیا دارند و ایران جزو سه کشور اصلی در حوزه کاریکاتور است.
بنا به گفته شما ایران در کاریکاتور یک کشور پیشرو است و طبیعتا این مسئله نقش ما را در عرصه بینالمللی حساس میکند، با توجه به اینکه هر لحظه در دنیا اتفاقی در حال وقوع است و کاریکاتور بارها نشان داده که میتواند بسیار تاثیرگذار و جریانساز باشد، این چه مسؤولیتی برای ما ایجاد میکند؟
نکته مهمی که اشاره کردید این است که دنیا متوجه این اتفاق شده که ما از اعتبار و جایگاه بالایی برخورداریم و هنرمندانی که در عرصه بینالمللی حضور پیدا میکنند در واقع سفرای ما هستند. جالب است بدانید خیلی از این اتفاقات در حوزه کاریکاتور افتاده اما کاریکاتوریستها خیلی مهجور هستند. زمانی نشریات یک ستون ثابت کاریکاتور داشتند که کمکم حذف شد و سایتهای خبری و خبرگزاریها نیز این خلأ را جبران نکردند.
این همیشه آرزو و دغدغه ما بوده و هست که یک آژانس کاریکاتور داشته باشیم. بسیاری از ما انتظار دارند که وقتی اتفاقی در دنیا میافتد به عنوان یک مرجع حضور موثر داشته باشیم. مانند اتفاقی که برای آیلان کردی در سواحل یونان افتاد و عکسش تبدیل به یک نماد شد؛ در واقع این کاریکاتوریستها بودند که کمک کردند این عکس به نماد تبدیل شود. اولین مسابقه را هم ما برگزارکردیم و نمادسازی از طریق ایران صورت گرفت یا در اتفاقات یمن، فلسطین، غزه و ... آنها انتظار دارند که کنارشان باشیم، حتی راجع به کرونا اولین کشوری بودیم که مسابقه بینالمللی «کرونا را شکست میدهیم» را با حضور ۸۸ کشور برگزار کردیم. وقتی چنین انتظاری از ما وجود دارد چرا نباید یک آژانس داشته باشیم که خوراک تصویری و محتوایی برای دنیا ایجاد کند که از آن بهره ببرند.
از آنجایی که من عکاس جنگ هم بودهام بارها پیشنهاد تاسیس آژانس عکاسی را هم دادم. واقعا این سوال مهمی است که چرا خودمان نباید سندیکا یا آژانسی داشته باشیم؟ چرا در حادثه تروریستی اهواز آن خانم جوانی که عکس گرفته عکسهایش بلافاصله در سایت gettyimages میرود؟ این آژانسها همه عکسها و اطلاعات را میبلعند. حتی وقتی ورود هم نمیکنیم شاهد اتفاقات تلخی هستیم و آن سندیکا به خودش اجازه میدهد تاریخ را هم تحریف کند. اگر شما سری به این سایت بزنید و درباره جنگ ایران و عراق جستوجو کنید میبینید که بخش عمدهای از عکسها متعلق به سازمان منافقین است که با عنوان فروغ جاویدان در آن عملیات حضور داشتند و تاریخ را تحریف کردند. چرا برای مسؤولان ما هنوز این قضیه روشن نشده که ما به آژانس نیاز داریم و علاوه بر اینکه میتوانیم تاریخ را همانطور که بوده روایت کنیم و اجازه تحریفش را ندهیم، این امکان را هم داریم که از طریق آن درآمدزایی کنیم. نمونهاش بنیاد روایت فتح است که اخیرا دو میلیون نسخه عکس را روتوش و تبدیل به فایلهای دیجیتال کرده و در نتیجه ما دو میلیون قطعه عکس از بهترین عکاسان جنگ داریم که برای خودش یک گنجینه است.
پیام کهنه سربازان آمریکایی به کاریکاتوریست ایرانی
آژانس کاریکاتوری در آمریکا وجود دارد که توسط بیل گیتس و شبکه NBC اداره میشود و اتفاقا ما با این سندیکا درگیریهای زیادی داشتیم. در جریان حمله نظامی آمریکا به عراق، بوش پسر عنوان کرد ایران یکی از محورهای شرارت است؛ پس از چنین اظهارنظری همین سندیکا یک طرح توهینآمیز علیه مردم ایران منتشر کرد که اوج نژادپرستی و نفرتپراکنی بود. در واکنش به این اتفاق من یک مجموعه کاریکاتور با عنوان «توصیهای به سربازان آمریکایی» طراحی و برای این سندیکا ارسال کردم. آنها از مجموع ۲۶ طرح، ۱۸ کاریکاتور را که به زعم خودشان میتوانست حس ضدایرانی را برای آمریکاییها تقویت کند، منتشر کردند.
در حالی که کاریکاتورهای من پیام دیگری داشت و به سربازان هشدار میداد در صورت ورود به ایران با مشکلاتی مواجه خواهند شد. به طور مثال یکی از طرحها این بود که اگر میخواهید به ایران بیایید باید به جای کولهپشتی، تابوتتان را پشت خود حمل کنید. اینها توصیههایی از سر دلسوزی بود و به آنها هشدار دادم که اگر وارد خاک ایران شوند چه سرنوشتی در انتظارشان است. سندیکا این آثار را به همراه ایمیل من روی سایت قرار داد و طی این مدت تعداد زیادی از مردم آمریکا به من ایمیل زدند و ما نیز به همه آنها با احترام و منطق پاسخ دادیم. شاید باورتان نشود اما بسیاری از ایمیلها از سوی کهنهسربازان جنگ ویتنام و سربازان آمریکایی به دست ما میرسید که عکسهایشان را با مجسمه حضرت مریم(ع) میفرستادند و میگفتند ما مذهب داریم، دنبال جنگ نیستم و این خواسته دولتمردان ماست و برایشان جالب بود که این تعامل از سوی ما اتفاق میافتد و پاسخ آنها را میدهیم.
صبا کریمی / روزنامه جام جم